موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

روایت شریعتمداری از پیروزی مقاومت و پشت پرده شعار «نه غزه نه لب


 خبرنامه دانشجویان ایران: شکست اخیر و 8 روزه اسرائیل در جنگ غزه و برخی اخبار پیرامونی آن مخصوصا حمایت تسلیحاتی و آموزشی جمهوری اسلامی ایران از جنبش مقاومت فلسطین که برای اولین بار به طور رسمی منتشر شده است.
  حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:  این موضوع علاوه بر آن که نمایش افتخارآمیزی از اقتدار ایران اسلامی را در تاریخ مبارزات فلسطین به ثبت رسانده است، پرده های دیگری از پشت صحنه فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 را نیز بالا زده است. بخوانید؛

 1- چندماه قبل رهبر معظم انقلاب طی سخنانی به صراحت و برای اولین بار اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران در جنگ 33 روزه و 22روزه حزب الله و حماس با اسرائیل دخالت داشته است و البته ایشان به چگونگی این حضور و حمایت اشاره ای نفرمودند اما امروزه بعد از شکست 8 روزه اسرائیل در جنگ غزه، رهبران جهاد اسلامی فلسطین، حماس و حزب الله لبنان با صراحت اعلام کرده اند که تسلیحات مورد نیاز خود در رویارویی با رژیم صهیونیستی را جمهوری اسلامی ایران در اختیار نیروهای مقاومت قرار داده است تا آنجا که فرمانده عملیاتی جهاد اسلامی فلسطین می گوید «تمامی تسلیحات مورد نیاز خود در این نبرد، از فشنگ تا موشک هدیه جمهوری اسلامی ایران بوده است».

 2- از جمله اخبار رسما اعلام شده در این ماجرا، آن که؛ کمک ها و حمایت های تسلیحاتی و آموزشی جمهوری اسلامی ایران به نیروهای مقاومت از چند سال قبل آغاز شده بود و به قول یکی از فرماندهان حماس، همین کمک ها و حمایت ها بود که پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه بر ارتش رژیم کودک کش اسرائیل را در پی داشته است. و بدیهی است که چرخه اینگونه اقدامات نیز نمی تواند در یک فاصله زمانی کوتاه صورت پذیرفته باشد.

 3- در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 به گواهی اسنادی که بارها در کیهان مطرح شده است، ائتلاف مدعیان اصلاحات، منافقین، بهایی ها، مارکسیست ها، ملی مذهبی ها، و تمامی گروهها و جریانات مخالف نظام تحت مدیریت و برنامه اعلام شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس شکل گرفته بود و شعارهای اصلی سران و عوامل فتنه دقیقا با اهداف این مثلث همخوانی داشت، تا آنجا که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در اقدامی بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک، حمایت از جنبش سبز(!) را یکی از اهداف استراتژیک آمریکا معرفی کرد و نخست وزیر انگلیس، با اعلام این که ماهیت جنبش سبز(!) بازگشت به حاکمیت سکولار و غیردینی است، حمایت دولت انگلیس از فتنه 88 و سران و عوامل آن را پنهان نکرد.

 خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگار واشنگتن پست که پرسیده بود قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه ایران چه اثر قابل توجهی دارد؟ گفته بود؛ این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز(!) صادر شده است و...

 اما در این میان، تلاش اسرائیل در حمایت رسمی از سران و عوامل فتنه 88 و خط دهی آشکار رژیم صهیونیستی به فتنه گران از اهمیت بیشتری برخوردار است و یادداشت پیش روی به نکته ای دراین باره اشاره دارد.

 4- در جریان فتنه 88، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! و شیمون پرز، رئیس جمهور رژیم کودک کش اسرائیل گفت «اصلاح طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می جنگند»! و دهها نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا می کشد و پیش از این در یادداشت ها و گزارش ها و اخبار ویژه کیهان آمده است.

 ممکن است گفته شود که نخست وزیر و رئیس جمهور رژیم صهیونیستی قصد سوءاستفاده از فتنه 88 را داشته اند و این اظهارات ربطی به سران و عوامل فتنه یاد شده ندارد! که در پاسخ باید گفت؛
 الف: چرا مدعیان اصلاحات نسبت به اظهارات نتانیاهو و شیمون پرز کمترین واکنشی نشان نداده و حتی به طور شفاهی و نه فقط به تصریح بلکه به تلویح و کنایه نیز اظهارات آنها را نفی نکردند؟! این در حالی است که مدعیان اصلاحات به گواهی مصاحبه ها، یادداشت ها و سخنرانی های آنان که در روزنامه های زنجیره ای ثبت و ضبط است، کمترین انتقاد و اعتراض به خود را بی پاسخ نمی گذاشتند و چنانچه فلان بخشدار در فلان بخش از فلان شهر دور افتاده کشور علیه آنها انتقاد و یا اعتراضی می کرد، بلافاصله خود را ملزم به پاسخگویی می دانستند. بنابراین چرا در مقابل این دو اظهارنظر که به هویت آنها مربوط می شد سکوت کرده و کمترین اعتراضی نکردند؟!

 ب: آنچه نتانیاهو و شیمون پرز درباره هویت سران و عوامل فتنه مطرح کرده بودند دقیقا با مواضع و عملکرد فتنه گران همخوانی داشت. و به بیان دیگر، چنانچه این اظهارات نیز مطرح نمی شد، مواضع و عملکرد سران و عوامل فتنه به تنهایی برای اثبات همراهی و همخوانی آنها با اهداف رژیم اشغالگر قدس کافی بود.

 به عنوان مثال؛ مگر حذف قید «اسلام» از «جمهوری اسلامی ایران» اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع)، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره)، شعار به نفع آمریکا در روز مبارزه با استکبارجهانی، شعار به نفع اسرائیل در روز قدس، ائتلاف با منافقین و بهایی ها و مارکسیست ها و نهضتی ها و ملی گراها و کلان سرمایه داران و... دهها نمونه دیگر از این دست نشانه غیرقابل تردیدی از همخوانی با اسرائیل و آمریکا و متحدان اروپایی آنها نبود؟! گفتنی است که سران فتنه حتی امروزه نیز حاضر به مرزبندی با مثلث یاد شده نیستند، چرا؟!

 می گویند شخصی به پزشک مراجعه کرده و گفت؛ چند روز است که خواب می بینم در تیم فوتبال گرگ ها بازی می کنم. پزشک قرص و شربتی تجویز کرد و گفت؛ امشب این داروها را مصرف کن تا دیگر از این خواب ها نبینی و بیمار گفت؛ آقای دکتر! اجازه بدهید داروها را از فردا شب مصرف کنم! و پزشک با تعجب پرسید؛ چرا؟! و طرف گفت؛ آخه آقای دکتر، امشب مسابقه فیناله!!

 5- و اما نکته مورد نظر در این یادداشت شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»! است که فتنه گران در روز قدس سال 88 سر داده بودند و باز هم مثل بقیه موارد کمترین اعتراض و یا انتقاد سران و عوامل اصلی فتنه را در پی نداشت.

 رژیم صهیونیستی از کمک ها و حمایت های تسلیحاتی و آموزشی جمهوری اسلامی ایران به حزب الله و مقاومت فلسطین باخبر بود، مخصوصا آن که جنگ های 33 روزه و 22 روزه قبل از فتنه 88 اتفاق افتاده بود و بسیار طبیعی بود که قطع این کمک ها یکی از ایده آل های رژیم کودک کش اسرائیل باشد، که بود و هست. در شعاری که از سوی فتنه گران به کار گرفته شده بود دقت کنید«نه غزه، نه لبنان»! یعنی دقیقا همان نقطه ایده آل اسرائیل. آیا غیر از این است؟!

 این نکته نیز گفتنی و برای اثبات آنچه در این یادداشت آمده است، تعیین کننده و شنیدنی است و آن، این که؛ میرحسین موسوی در تبلیغات انتخاباتی خود حمایت جمهوری اسلامی ایران از ملت های لبنان و فلسطین را زیرسوال برده و به بهانه اینکه، ابتدا باید خودمان قدرتمند شویم، حمایت از لبنان و فلسطین را بیرون از برنامه خود دانسته بود.

 باز هم دقت کنید؛ دقیقا ترجمه همان شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»! است! که در حاشیه و همین جا باید گفت؛ حمایت از جنبش های مقاومت در لبنان و فلسطین، دفاع از جمهوری اسلامی ایران نیز هست، چرا که دو خط آبی روی پرچم رژیم اشغالگر قدس به معنای از نیل تا فرات است بنابراین نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین به نمایندگی از سوی همه کشورهای اسلامی و از جمله ایران اسلامی با اسرائیل درگیر هستند، یعنی آنها خاکریز اولند.

 آیا شایسته بود در جریان جنگ تحمیلی ادعا کنیم که عراق، خرمشهر را اشغال کرده و دفاع در مقابل این اشغالگری وظیفه مردم خوزستان است!! آیا چنانچه ارتش بعثی به سایر شهرها می رسید همان جنایات فجیع که در خرمشهر مرتکب شد را نسبت به جان و مال و ناموس مردم دیگر شهرها روا نمی داشت؟ و درباره «جانم فدای ایران»! که باید گفت؛ آیا همراهی آشکار شما با دشمنان این مرز و بوم نشانه دفاع از ایران است یا دفاع از ایران را مردم و رزمندگان جان بر کفی بر عهده داشتند که در جریان فتنه 88 نیز مانع وطن فروشی شما شدند؟!

 6- و بالاخره، اکنون که ماجرای حمایت تسلیحاتی و آموزشی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران از جنبش های مقاومت لبنان و فلسطین آشکار شده است به آسانی می توان فهمید که شعار «نه غزه نه لبنان» و سکوت سران و عوامل فتنه در مقابل اظهارات نتانیاهو و شیمون پرز و ... از کجا آب می خورده است!

عاشورای عصر خمینی نه یک روز، بلکه 33 سال به درازا کشیده است

خبرنامه دانشجویان ایران: حسین شریعتمداری  در یادداشتی با عنوان "روی سخن با که بود ؟!" می نویسد:

 مولای ما...! بعدازظهر آن روز را به خاطر دارید؟... ساعتی قبل از آن که «سر» بدهید، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دادید. وقتی صدایتان در فضای غم گرفته کربلا پیچید، شیطان انگشت حیرت به دندان گزید که فرزند رسول خدا(ص) را چه می شود؟ چه کسی را به یاری می طلبد؟! در این سو که یارانش همه به خون غلتیده اند و در آن سوی دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده اند، پس، حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب دار، کدام لبیک را انتظار می کشد؟! شاید شنیده بود که اگر در «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته ولی در کربلا سخن از «ان الله شاءأن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او ندای «هل من ناصر» بر لب دارد! فرزند زهرا، با که سخن می گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می طلبد؟! اینجا که کسی نیست! شیطان نمی دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها. نمی دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا شروع ماجرا. تو اما، می دانستی چه کرده ای، مولای ما...

 ندای آن روز تو در گوش زمان پیچید و همه جا به گوش کربلایی هایی رسید که آن روز به کربلا نرسیده بودند و عاشورائیانی که سال ها بعد از عاشورای سال 61 هجری دیده به جهان گشوده بودند. از آن روز به بعد هر که ندای آن روز تو را می شنید، لبیک گویان به سوی تو می دوید. بر شمار پیروان تو همه روزه افزوده می شد و دشمنان آن روزهای تو نیز تکثیر می شدند. این گردونه با هر دو طایفه حسینی ها و یزیدی ها چرخید و چرخید تا به عصر خمینی رسید. دو سپاه باردیگر روبروی هم ایستادند و باز هم عاشورا بود که این بار در کربلای ایران به تکرار می نشست. این بار اما، داستان دیگری در میان بود و پایان ماجرا به گونه ای متفاوت از عاشورای سال 61 رقم خورده بود. عاشورا بود، ولی غلبه با یزیدیان نبود. کربلا بود، اما قرار نبود «دارها برچیده و خون ها بشویند» و خبر پیروزی! خود را به «کاخ سبز» آن روز که امروز به «کاخ سفید» تغییر نام داده است، برسانند.

 میان دو سپاه، باز هم مانند عاشورای سال 61 هجری کارزاری تمام عیار درگرفت و باز هم دو سپاه درهم آویختند و از یکدیگر گریبان به تخاصم کشیدند. به زعم دشمن قرار بود- و محاسبات مادی نیز بر آن گواه بود- که طومار عاشورائیان عصر خمینی هم با اولین حمله یزیدیان درهم پیچیده شود و باز هم مانند عاشورای سال 61، عرصه برای تاخت و تاز دشمن خالی شود. اما، عاشورای عصر خمینی نه یک روز، که 33 سال به درازا کشیده است و دو حریف با هم به گردنه ای سخت و نفسگیر رسیده اند. و این در حالی است که عاشورائیان امروز بر فراز این گردنه، هر روز نفس تازه می کنند و حریف را- به اعتراف خود- از نفس انداخته اند. تا آنجا که برژینسکی، مشاور امنیتی ارشد آمریکا در شورای راهبردی آتلانتیک برای ابرقدرت 2001 که ایران اسلامی آن را به دره 2011 کشیده است تاسف می خورد.

 اولیوت کوهن- استراتژیست آمریکایی- در گزارش «امریکن اینترپرایز» می نویسد «دکترین پایان تاریخ فوکویاما را به فراموشی بسپارید که می گفت آغاز هزاره سوم، آغاز فراگیری لیبرال دموکراسی آمریکایی در جهان است. چرا که امروزه در نخستین سال های هزاره سوم، شاهد حضور قطب قدرتمند اسلام هستیم». نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در نشست کمیسیون سیاست خارجی سنای آمریکا با وحشت اعتراف می کند به هر طرف نگاه می کنم، خمینی و خامنه ای را می بینم که در جای جای خاورمیانه خیمه زده اند... همه جا سخن از تولد قطب قدرتمندی به نام اسلام و با پرچم شیعه است. هیچ روزی نمی گذرد که در تفسیرها و تحلیل های حریف، سخنی از این قطب قدرتمند در میان نباشد. اولیوت کوهن یا جیمز ولسلی- تردید از نگارنده است- در تشریح و توضیح این قطب قدرتمند می گوید؛ الگویی که خمینی(ره) برجای نهاده را نباید با هیچ الگوی اسلامی دیگر، مثلا دولت عثمانی در ترکیه و یا اسلام حاکم در عربستان مقایسه کرد.

  این الگو- اشاره به الگوی انقلاب اسلامی- بعد از پیدایش، در یک جنگ تمام عیار 8 ساله در مقابل همه قدرت های غربی و منطقه ای ایستاد. همین الگو وقتی به لبنان رسید، حزب الله را پدید آورد. در فلسطین، انتفاضه را آفرید. در ترکیه لائیک، نجم الدین اربکان اسلامگرا را به قدرت رسانید (آن روزها هنوز انقلاب های اسلامی در منطقه شکل نگرفته بود و اولیوت کوهن یا جیمز ولسلی از طوفانی که امروزه طومار غرب و حاکمان دست نشانده آنان را درهم پیچیده است باخبر نبودند) و اما، امروزه، عقبه های استراتژیک حریف در منطقه، مصر، یمن، تونس، لیبی و... نه فقط از دست حریف خارج شده است بلکه به نفع انقلاب اسلامی تغییر ماهیت داده است و به قول آقای حسنین هیکل، سردبیر کهنه کار و معروف روزنامه مصری الاهرام؛ «ایرانی ها دو بار به مدیترانه آمدند. بار اول در دوره هخامنشیان و با زور اسلحه و قوای نظامی. آن بار دوام زیادی نیاوردند، چرا که فقط سرزمین ها را تسخیر کرده بودند و بار دوم در دوران انقلاب اسلامی، این دفعه اما، ماندگارند زیرا، بر دل ها حکومت می کنند»...

 امروز سیدحسن نصرالله از موضع اقتدار اعلام می کند پهپادی که ورود آن به آسمان فلسطین اشغالی، دولتمردان رژیم کودک کش اسرائیل را به وحشت انداخته است، ساخت ایران بوده است و نه فقط اولین پهپاد اعزامی نبوده بلکه آخرین آنها نیز نخواهد بود. فرمانده عملیاتی جهاد اسلامی فلسطین در مقابل دوربین شبکه های تلویزیونی غرب ظاهر می شود و با اقتدار و افتخار می گوید «تسلیحاتی که در جنگ اخیر غزه به کار گرفته ایم و اسرائیل را به وحشت انداخته است، از فشنگ تا موشک هدیه جمهوری اسلامی ایران است...» و حضرت آقا به صراحت می فرمایند؛ جمهوری اسلامی ایران در جنگ 33 روزه و 22 روزه حزب الله لبنان و حماس با اسرائیل، دخالت داشته است و تاکید می کنند از هر گروه و جنبش و نهضتی که به مقابله با اسرائیل برخیزد حمایت می کنیم.

 8 روز قبل، اسرائیل که در جنگ 22 روزه سال 2008 شکست سختی از حماس خورده بود بار دیگر حمله همه جانبه ای را به غزه آغاز کرد. ساعتی بعد از آغاز حمله، سخنگوی رژیم صهیونیستی بر صفحه تلویزیون حاضر شد و خطاب به صهیونیست های ساکن فلسطین اشغالی اعلام کرد «این بار جنگ ما با حماس دستکم 7 هفته- 49 روز- به طول می انجامد» و در توضیح علت آن گفت «این بار تصمیم گرفته ایم حماس را برای همیشه از میان برداریم»!... اسرائیل اما، فقط سه روز بعد، وقتی با مقاومت جانانه حماس و جهاد اسلامی روبرو شد، به دریوزگی آتش بس رفت. همان روز نشریه نوول ابزرواتور فرانسه به نقل از یک مقام رژیم صهیونیستی که نخواسته بود نامش فاش شود نوشت «تصور می کنم نتانیاهو به نیابت از ایران در حال نابودی اسرائیل است. نمی دانم چرا آقای نتانیاهو، قدرت افزایش یافته حماس نسبت به سال 2008 را که برگرفته از قدرت موشکی و اطلاعاتی ایران است، فراموش کرده است»! و شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در ملاقات با تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلیس گفت «تلاش پرزیدنت مرسی قابل تقدیر است اما، حماس از رئیس جمهور مصر پیروی نمی کند. تصمیم گیرنده ایران است».

دیشب شبکه تلویزیونی CNN در تماس مستقیم با بیت المقدس سخنان نتانیاهو درباره آتش بس را پخش می کرد. کاش صدا و سیمای خودمان حالت به شدت تحقیر شده او را همراه با اظهارات متکبرانه 8 روز قبل وی پخش کند و این دو حالت را برای مردم شریف ایران و سایر ملت های مسلمان به مقایسه بنشیند. چه تکبری داشت 8 روز قبل و چه حقارتی دارد امروز.

 امروز در همه جای جهان، نسیم حیات بخش و رهایی آفرین به پرچم شیعه می وزد. پرچمی که نام مبارک امام حسین علیه السلام و کربلا و عاشورا و 11 امام شهید با تاریخی خونبار، اما برخاسته از متن بی تحریف و خالی از بدعت اسلام ناب محمدی(ص) بر آن نقش بسته است. خدای سبحان و مهربان بر درجات امام راحل ما بیفزاید که از عاشورا برخاست و پرچم از کف افتاده کربلا را بار دیگر برافراشت، تا راهیان راه حسین(ع) و عاشورائیانی که به عاشورا نرسیده بودند، راه گم نکنند و از کربلای سال 61 هجری تا کربلاهای ایران، عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، مصر، لیبی، یمن، تونس، بحرین و در آینده ای نه چندان دور، ترکیه، عربستان، عمان، اردن، مغرب، الجزایر و... خوش به نشان راه بسپارند.

 مولای ما! اگرچه از عصر عاشورای آن روز تا عصر حاضر و برای همیشه تاریخ، پیروانت در سوگ شما به عزا نشسته و می نشینند و با چشم های اشکبار و دل های داغدار «یا لیتنی کنت معکم» می گویند ولی نمی توانیم این احساس روحبخش را پنهان کنیم که این روزها جهان اسلام در سایه عاشورا و کربلای شما به پرافتخارترین دوران حیات خود رسیده است. چه کسی باور می کرد؟ آقای ما...!