پیروزی دیپلماتیک از نگاه روحانی چیست؟/ وقتی که ایران اجازه راه اندازی 3 سانترفیوژ آزمایشگاهی هم نداشت!
رجانیوز- کمیل نقی پور: برگزاری انتخابات در هر جامعه ای علاوه بر مزیت های بسیاری که دارد ، آفاتی نیز به بار می آورد که البته این آفات به ذات انتخابات بر نمی گردد و ریشه آن را در "بیاخلاقی سیاسی" برخی کاندیداها باید جستجو کرد.
خلاف واقع صحبت کردن ، توهم خود بزرگ بینی و خود منجی بینی از جمله آفاتی است که کاندیداهای بی توجه به مبنایی اخلاقی گریبانگیر آن می شوند.
نمونه بارز این امر در انتخابات پیش رو، اظهارات حسن روحانی در برنامه گفتگو ویژه خبری به ویژه آن بخش از سخنان وی درباره موضوع هسته ای است .
حسن روحانی تقریبا این بیان را به کار برد که تمام پیشرفت های هسته ای مرهون تلاش او و تیم وی است که توانستند از حقوق دانمشندان هسته ای و ملت ایران در برابر قدرت های جهانی دفاع کنند. تیمی که سیروس ناصری و حسین موسویان از اعضای اصلی آن به شمار می آیند که یکی در سال 85 پس از آنکه اتهام جاسوسی وی مطرح شد از کشور متواری گشت و دیگری نیز به دلیل اتهامات امنیتی محکوم شد و البته به آمریکا سفر کرد.
روحانی در آن برنامه در بخشی از اظهاراتش درباره رویکرد خود در موضوع هسته ای گفت: اساسا این است که ما تهدید را تبدیل به فرصت کنیم این اصل است ما باید تهدید را اگر نتوانستیم فرصت کنیم آسیب کنیم لااقل، بعد آن آسیب را تبدیل بکنیم به شرایط عادی، بعد تبدیل کنیم به فرصت، سیاست ما در آن بیست و دو ماه تحت نظارت مقام معظم رهبری که من آن روز نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی بودم امروز هم هستم نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی هستم این بود که تهدیدها را دفع کنیم توطئه آمریکا را بشکنیم.
البته حسن روحانی با قرائت خودش به توافق نامه تهران هم اشاره ای داشت و آن را نمونه موفقی از این رویکرد به حساب آورد اما نگاهی گذرا به کارنامه حسن روحانی و فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره رویکرد تیم هسته ای، واقعیت را نه از دریچه فهم حسن روحانی بلکه از دریچه حقیقت به خوبی می نمایاند.
توافقنامه تهران نتیجه یک ترس دیپلماتیک
در سفر سه وزیر امور خارجه کشورهای اروپایی به تهران ، غرب به دنبال آن بود برنامه های هسته ای ایران را به حالت تعلیق در آورد و تیم هسته ای ایران در صدد بود اختلافات را به صورت صلح آمیز حل و فصل کند و از حمله احتمالی آمریکا و همچنین ارسال پرونده ایران به شورای امنیت ممانعت به عمل آورد.
بخشی از اتفاقات این روز را به نقل از کتاب خاطرات جک استراو می خوانیم:
نشست در اتاقی مستطیل شکل بدون نور طبیعی برگزار شد. درباره بسیاری از مفاد پیشنویس بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مسئله [تعلیق غنی سازی اوارنیوم] کنار گذاشته شده بود. بحث دور میز جریان داشت، ایرانیها امیدوار بودند که این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالماند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.»
قرار بود بعد از دیدار سه وزیر اروپایی با حسن روحانی دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران و سرپرست مذاکرات اتمی همگی به دیدن محمد خاتمی بروند.
«این برنامه با خوشبینی در جدول زمانی ساعت ۱۰ و نیم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ۱۰ ونیم آمد و رفت و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنیسازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد که وقتش است که همه برویم و رئیسجهمور را ببینیم.»
اما سه وزیر اروپایی به نوشته جک استراو از این پیشنهاد استقبال نکردند.
«ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب میشناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامههای کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال میشویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلیها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانیها نشسته بود. ایرانیها را دیدیم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکرهکنندگان شروع به تلفن زدن کردند- به تصور ما با مقامات ایرانی تماس میگرفتند».
وزرای اروپایی به روایت جک استراو در این لحظات به باغ سعدآباد رفته بودند. «ما کمی پلیکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. در نهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتنهای شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»
بنابرگفته استراو، توافق نامه تهران حاصل ترس تیم مذاکره کننده هسته ای ایران بود. ترس از عدم ملاقات سه وزیر امور خارجه اروپایی با رئیس دولت اصلاحات.
دیداری که رسانه های دوم خردادی از روزها قبل با مانور گسترده تبلیغاتی آنرا نشان از دیپلماسی فعال دولت خاتمی می دانستند و حال پوزیشن ساخت شده توسط این رسانهها، با تصمیم به ترک تهران سه وزیر اروپایی در هم می شکست. آنها در مقابل حفظ آبروی خاتمی و روحانی ، امتیاز گزاف حق تعلیق غنی سازی ایران را گرفتند.
وقتی توافق نامه تهران سند افتخار حسن روحانی می شود!
البته با نگاهی به کارنامه روحانی وی تجربه های دیگری دارد که البته جسورانه و در مقابل دیدگان مردم از آن به عنوان نقاط قوت خود یاد می کند.
توافق نامه بروکسل از این دست ادعاهاست.
بر اساس این توافق که تنها ۴ ماه بعد از توافق سعد آباد به امضا رسید ایران موظف شد مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها وهمچنین ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ به تعلیق درآورد.
در ادامه سریال واگذاری نادیده گرفتن حقوق مردم ایران توسط تیم هسته ای ایران که ریاست آن را روحانی به عهده داشت، تقریبا ۹ ماه بعد از توافق نامه بروکسل، این بار سیروس ناصری از نزدیکان روحانی به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین در پاریس با طرف غربی رو در رو هم قرار گرفتند.
مفاد این توافق نامه نشان داد غرب در مواجه با ایران فراتر از موضوع هستهای میاندیشد و با نگاه سیاسی به این موضوع مینگرد.
مفاد توافق نامه پاریس به این شرح است: یادآوری توافق سعدآباد، گسترش دامنه تعلیق به کلیه فعالیتهای اتمی ایران. اروپا نیز اعلام آمادگی کرد تا برای پذیرش درخواست ایران در عضویت سازمان تجارت جهانی تلاش کند.
عملکرد روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ای کشور در زمان اصلاحات به گونه ای بود که تونی بلر وزیر وقت خارجه انگلستان در سخن تامل برانگیزی اعلام کرده بود: «میوه اشغال عراق را از دستان "حسن روحانی" - دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران دریافت کرده است.»
حقیقت چیست؟
روند عقب نشینی مسئولان هستهای وقت، البته با واکنش صریح رهبر معظم انقلاب روبرو شد.
روایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از روزهای عقب نشینی تیم هسته ای دولت اصلاحات که مردادماه سال گذشته در دیدار کارگزاران نظام ایراد شد، بیانگر سند سازشکاری مسئولانی است که به دنبال تکرار پروژه "جام زهر" بودند:
"در همین قضیهى هستهاى، آن وقتى که ما با اینها همراهى کردیم و عقبنشینى کردیم - البته براى ما تجربهاى بود، اما این واقعیت است - اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوى آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست.
عقبنشینىها آنها را گستاختر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزى بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینىها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهاى که هیچ خبرى نبود، به این نشاط علمى هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمى، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهاى بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهاى و صنعت هستهاى، نماد پیشرفت یک کشور است. این هم یک واقعیت دیگر است."