محمد جواد لاریجانی تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: آقای موسوی، ستاد ایشان و اصلاحطلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند. | |
به گزارش ایرنا، محمدجواد لاریجانی در گفت وگو با روزنامه جامجم، به سوالاتی درخصوص عملکرد رئیسجمهور در دوران انتخابات و همچنین اولویتهای تعیین کابینه دهم و دورنمای آینده پاسخ گفته است.
لاریجانی معتقد است که احمدینژاد باید میدان گزینش وزرا را وسیع کند و مدیرانی انتخاب کند که با شجاعت حرف خودشان را بزنند. وی همچنین با اشاره به اعترافات متهمان اغتشاشات اخیر، درخصوص چگونگی تاثیر این اعترافها در صدور حکم نهایی توضیح داده است.
مشروح این گفت و گو در ذیل آمده است:
بحثی را مطرح کردید که تخلفاتی که از سوی مجریان قانون انجام شده در امتداد تخلفاتی است که از سوی عوامل اغتشاشات انجام شده و بر این اساس مسوول آن تخلفات هم، همین عوامل آشوب هستند. براساس چنین استدلالی آیا افرادی که به عنوان عوامل اغتشاشات شناخته میشوند نمیتوانند تخلفات خود را با ترسیم یک مسیر مشابه بر گردن عده دیگری بیندازند، خصوصا اینکه بعضیها معتقدند یک سری عملکردهای نامناسبی که در ایام تبلیغات انتخابات انجام شد سرمنشا بخشی از اغتشاشات بود؟
این سوال خوبی است. منتها در بررسی پدیدههای اجتماعی بین رابطههای علت و معلولی با مسوولیتهای قانونی باید تفاوت قائل باشیم.
یک وقت هست که شما میخواهید ریشههای یک پدیده اجتماعی را بیابید. من البته بعضی نکات را که در این مساله که کودتای مخملی تا همین حد هم بتواند به مملکت ضربه بزند دخیل میدانم.
مثل اینکه جو رقابتهای انتخاباتیمان تند شروع شد. به نظر من تشکیلات وزارت کشور که مجری انتخابات بود و بسیار هم زحمت کشید، اطلاعرسانی بسیار ضعیفی داشت.
از دید من وزیر محترم کشور بسیار آدم خوبی به نظر میآید و ایشان میبایست هر روز در تلویزیون باشد و برای مردم و آنهایی که اعتراضی دارند توضیح دهد. وزیر کشور باید شخصا جلسات متعددی با کاندیداها میگذاشت.
شاید اگر ما مجموعهای از این کارها را انجام میدادیم اجازه نمیدادیم کسانی که میخواهند به منافع و امنیت ملت ضربه بزنند، در همین حد هم موفق شوند. این مسائل به عنوان علتیابی اجتماعی پدیده است. اما مسوولیتی که من گفتم مسوولیت قانونی است. وقتی شما دیگران را برای آشوب تحریک میکنید شما بدون شک مسوولیتهای عواقب آن را برعهده گرفتهاید.
این عواقب خیلی متعدد است و یکی از آنها که در دادخواستها خیلی کمرنگ است و دادستان محترم باید به آن توجه کند، ضربههایی است که در سطح بینالمللی به منافع ملی زده شد.
این مسائل سبب شد که دشمنان ما میدانی برای کار علیه ما پیدا کنند. من صحبت از مسوولیتهای قانونی میکنم.
ادله اجتماعی برای فهم پدیده است اما مسوولیت برای به دوش گرفتن قانونی عواقب کارهایمان است. اینها از دو ماهیت هستند.
کسی که آشوب راه میاندازد باید هم عواقب آن و حتی عواقبی را که خودش فکر آن را هم نمیکرده است برعهده بگیرد. حتی عواقبی را هم که خودش دوست نداشته اتفاق بیفتد را هم باید برعهده بگیرد.
این مساله همچون آتشی است که شما در جنگلی بهپا میکنید. این آتش میتواند خانهها را بسوزاند. حال اینکه طرف بیاید و بگوید من قصد نداشتم خانهها را بسوزانم از او سلب مسوولیت نمیشود. شکاف و تقابلی که در بخشهای اجتماعی ایجاد شد و ناآرامیها هم از عواقب آشوبها بود.
مردم تهران میگویند حالا که آقای موسوی رأی نیاورده، ما چه گناهی کردهایم که باید بار آشوبها را بکشیم. این حرفی است که در جاهایی که من برای صحبت کردن و سخنرانی رفتهام، بارها شنیدهام. اینها مردمی بودند که بعضا خودشان هم به آقای موسوی رای داده بودند.
من میخواهم بگویم ایشان، ستاد ایشان و اصلاحطلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند.
البته نظام ممکن است با تسامح برخورد کند و از این خطاکاریها بگذرد. من موافق این مساله هم هستم، اما برای مردم باید مسائل آشکار شود. پس از اطلاع مردم اگر نظام هم تسامح کند هیچ عیبی ندارد. تسامح از یک نظام قدرتمند چیز بدی نیست. منتها باید درست از غلط روشن شود. بعد ممکن است نظام بگوید که من همه شما را بخشیدم.
در راستای همین سخنان شما بعضیها معتقدند اتهاماتی که آقای احمدینژاد در مناظرههای انتخاباتی مطرح کردند سرمنشاء برخی از شکافها و اتفاقات بعدی بود. این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
این مساله هم مربوط به همان رابطه علّی است. یعنی علت بروز بعضی از مسائل اجتماعی شد. من میخواهم بگویم حال این که ایشان این اتهامات را مطرح کردند که البته با انتقاد مقام معظم رهبری هم روبهرو شد سر جای خودش، اما سیاستمداران ما باید افراد پختهای باشند.
اگر کسی به آدم بد و بیراه گفت آیا ما باید یکدفعه تمام کنترل خودمان را از دست بدهیم و به آب و آتش بزنیم و به نظامی که محصول و ثمره این همه مجاهدت است، ضربه بزنیم؟
اصلا یکی از ویژگیهای سیاستمداری، خویشتنداری است. اگر بنا باشد که به آدم فحش بدهند و آدم اینطور از کوره در برود اینکه خیلی چیز بدی است. من میخواهم بگویم که ممکن است این موارد التهاب ایجاد کند ولی وظیفه سیاستمداران این است که خویشتنداری کنند و التهاب را بخوابانند.
مگر فحش در طول انقلاب تا به حال کم بوده است بنابراین من قبول دارم که از لحاظ علت و معلول اجتماعی این مسائلی که شما بیان کردید ممکن است که در حوادث بعدی دخیل نبوده باشد اما این که این مساله مجوزی باشد که گروهی خلاف کنند و علیه نظام آشوب کنند مسلما چنین نتیجهای را نباید بدهد اما اتهاماتی که وارد شده و این که آقای رئیسجمهور میتوانسته چنین اتهاماتی را وارد کند، یا نه، علیالاصول باید اتهامات تثبیت شود و قبل از این که اتهامات به طور دقیق مطرح نشده و ثابت نشده است، وارد کردن آنها گذشته از تبعات سیاسی، تبعات مختلف قانونی دارد.
این همان نکتهای است که مقام معظم رهبری هم در نقدی که از مناظرات داشتند بیان فرمودند بنابراین، این مسالهای نیست که ما راجع به آن مداهنه کنیم. آقای احمدینژاد البته از آن طرف یک تلاشی دارد که فضای کارگزاری برای نظام را از یک فضای اشرافیت رها کند و از یک دایره بسته دربیاورد.
به نظر من اینها حرکات خوبی است. البته من امیدوار هستم که در کابینه جدید، ایشان این بار وزرایی که انتخاب میکند همه چهارساله باشند زیرا تغییر سریع وزرا برای قدرت دولت آسیبهای زیادی دارد و اعتماد مردم را نسبت به نحوه گزینشها پایین میآورد.
منتها این که ایشان دایره را باز کرده و نیروهای خیلی تازهنفسی را وارد مقوله حکمرانی کرده و فقط از امثال ما سیاسیون قدیمیتر در گردونه کار ایشان نیستیم، این خیلی مثبت است. به نظر من این کار خیلی خوبی است که ایشان برای نسل جدید فضا را باز کرده و آنها میتوانند وارد شوند و استعدادهای جدیدی شکوفا شود.
برخی معتقدند آقای احمدینژاد اگرچه در شکستن دایره بسته مدیران گذشته موفق بوده است، اما در گسترش این دایره چندان توفیقی نداشته و اکثر مدیران او همانهایی هستند که در مدیریتهای قبلی او از جمله در شهرداری با وی همراه بودهاند. نظر شما در این خصوص چیست؟
البته این انتقادات از طرف دوستان ما و دوستان خود ایشان مطرح شده و تا حدودی هم قابل توجه است. من امیدوارم که در دوره جدید، جناب آقای احمدینژاد با تجربهای که از 4 سال قبل دارد توجه کند که مردم ایشان را در مقیاس قابل توجهی دوست دارند و خیلی هم علاقهمندند که رئیسجمهور را کمک کنند بنابراین ایشان حتما باید میدان گزینش خودش را میدان وسیعی کند.
ما یکی از چیزهایی که از ابتدای انقلاب به آن عادت کردهایم این است که ما وقتی میخواهیم همکارانمان را گزینش کنیم، اولین چیزی که در نظر میگیریم این است که این افراد خیلی به ما وفادار باشند. به نظر من وفاداری شرط خوبی هست، اما لزوما شرط اول نباید باشد.
اولین ویژگی باید این باشد که طرف کار خودش را بلد باشد. دومین شرط باید این باشد که شخص برگزیده شده، به کار کردن در این سیستم و در این نظام اعتقاد داشته باشد و معتقد باشد که کار خیلی خوبی است.
سومین شرط این است که نسبت به ریاست قوه، یک درجه خوبی از وفاداری را داشته باشد که اگر اینطور نباشد نمیتواند با این مجموعه کار کند بنابراین اولین مساله نباید وفاداری باشد. آقای احمدینژاد نیاز به وزرایی دارد که در وهله اول، قوی باشند و حرفهای خود را با شجاعت بزنند، در امر تصمیمگیری و تصمیمسازی مشارکت کنند، ایدههای جدید به رئیسجمهور بدهند و از نواقص موجود انتقاد کنند.
دورنمای وضعیت موجود را چگونه میبینید. به هر حال اعتبار برخی نهادهای ما، درست یا نادرست، خدشهدار شدهاند. یک سری شکافهایی ایجاد شده است و برخی افراد با وجود تاکیداتی که بر ضرورت پیگیری شکایات از مجاری قانونی صورت گرفت خلاف قانون عمل کردند. شما فکر میکنید دورنمای این وضعیت چیست و چگونه میتوانیم با هزینههای کمتری این حوادث را به طور کامل پشت سر بگذاریم؟
کار عظیمی که درخصوص فتنه اخیر صورت گرفت این بود که آشوب مهار شد و قدرت عظیم نظام برای دشمنان ما آشکار شد. این کار اصلی است. حالا باید به سراغ کارهای جنبی برویم. اولا دادگاهها باید بدون هیچگونه پیشداوری رسیدگیهای خود را انجام دهند تا حوزه تخلفات کاملا روشن شود. این برای آگاه شدن مردم خیلی خوب است.
وقتی که میزان تخلفات روشن شد و مسوولیتها معلوم شد اگر افرادی بیگناهند، بیگناهی آنها اعلام میشود و اگر افرادی گناهکارند، گناهکاری آنها اثبات میشود. بعد از این مراحل به اعتقاد من برازنده نظام است که با متخلفان با تسامح برخورد کند. قبای تسامح، بر چنین نظامی بسیار برازنده است؛ نظامی که توانمند است، آشوب را میخواباند، متخلف را آشکار میکند و بعد هم با تسامح از آن عبور میکند.
البته بخشی از مسائل به حقوق افراد خصوصی مربوط میشود که اینها حقوق مردم است و دولت در آن دخلی ندارد، مانند مساله قصاص و یا امور دیگر که باید در مسیر خودشان عمل شود. البته در این موارد هم قرآن ما را در امر قصاص دعوت میکند که اگر عفو کنیم بهتر است. یعنی این که ابتدا مشخص شود که چه کسی مسوول است و بعد اصل بر عفو باشد.
نظراتی که آقای هاشمی رفسنجانی برای عبور از شرایط فعلی دادند به نظر من هر سه خیلی خوب بود. یکی از آنها این بود که همه به قانون تن بدهند. این حرف، بسیار درست است و چارچوبی بهتر از این وجود ندارد. یعنی آقای مهندس موسوی، اصلاحطلبان و همه و همه باید به قانون تن دردهند. چه نیروهای امنیتی، چه نیروهای پلیس و چه نیروهای سیاسی دیگر همه باید در چارچوب قانون کار کنند.
این بهترین شعار است و رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشتهاند. به نظر من این نکته که جناب آقای هاشمی گفتند بار سنگینی به دوش همین آقای موسوی و دیگران میگذارد که همیشه از حمایت آقای هاشمی مستظهر بوده است. اینها باید رهنمود ایشان را گوش کنند.
مساله دومی که ایشان گفتند آزادی زندانیان بود. من این مساله را اینگونه قرائت میکنم که در وهله اول به آنها رسیدگی و بعد با تسامح با آنها برخورد شود ولی اگر همینطوری آنها را آزاد کنیم دوباره معلوم نیست که چه کسی در چه جایی مسوولیت داشت و این مساله تا ابد ناشناخته میماند. ما از دیدن نیروهای خودمان در زندان که لذت نمیبریم.
از دیدن آنها در جلوی تلویزیون که به خطاهای خود اقرار میکنند هم لذت نمیبریم. ای کاش هیچوقت این خطاها را نمیکردند. اینها بچههای این مملکت هستند و در این مملکت کار کردند.
باید در جریان رسیدگیها، آنهایی که ایادی اجانب در کشتار و اغتشاشات بودند هم مشخص شوند و طبق قوانین و ضوابط اسلامی، به خاطر کارهایی که کردهاند مجازات شوند. پیشنهاد سوم آقای هاشمی، دلجویی از افراد خسارتدیده بود. این هم مسالهای بود که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشتند.
این افراد خسارت دیده از اقشار مختلفی هستند. ما تعداد زیادی از ضابطان قانون و از بچههای بسیج و پلیس و نیروهای امنیتی را داریم که یا شهید شدهاند و یا آسیبهای سختی دیدهاند. ما در درجه اول باید از اینها دلجویی کنیم. اینها جان خودشان را برای حفظ این مملکت گذاشتند و نباید اینها رها شوند.
تازه اینها مورد هجوم حیثیتی آشوبگران هم قرار گرفتند. برخی افراد بودند که در این جریان بیگناه آسیب دیدند. مثلا عابر پیاده بودند و یا اموال و خانه آنها آسیب دید. حتما باید نظام به اینها برسد. بخشی از دلجویی آسیبدیدگان، مجازات افرادی است که در آسیب رسیدن به آنها نقش داشتند. همچنین به تخلفاتی که به نیروهای ضابط در زندانها نسبت داده میشود حتما باید رسیدگی شود. اگر واقعا این تخلفات واقعی است، هم متخلف باید مجازات شود و هم آسیبدیدگان باید دلجویی شوند.
مثلا همین مساله خانم ندا آقاسلطان یک جریان بسیار مرموزی است. من تردید ندارم که این یک برنامه از پیش ساخته بوده که توسط جنایتکارانی که پولشان از غرب و دول غربی تامین میشود، انجام شده تا برای نظام ما پرونده درست کنند. نیروهای امنیتی ما بسیار شجاع هستند و نمیروند داخل یک کوچه یک دخترخانم را بکشند.
چنین چیزی اصلا برازنده آنها نیست. آنها سینه خود را در برابر این همه دشنه و سلاحهای گرم و سرد سپر کردند. حالا میروند در داخل کوچه یک دختر را میکشند؟! جالب اینجاست که از این صحنه فیلمبرداری میشود و دکتر شاهد او هم فردای ماجرا در لندن مصاحبه میکند.
به نظر من، این مسائل خیلی مضحک است؛ اما در عین حال باید همه این مسائل ریشهیابی شود. خانواده خانم ندا آقاسلطان، نباید خون دخترشان را که قربانی یک توطئه پیچیده شده است، به دلالان سیاسی بفروشد. نظام ما باید به این افراد هم علیرغم موضعگیریهای بد و خوبی که داشته رسیدگی کند.
راجع به آن بخش سوال شما که چشمانداز آینده چگونه است، من آینده را مثبت میبینم. نظام ما در حال خروج از یک چالش است و این چالشها، نظام ما را قوی میکنند. همان طور که ما در ابتدای انقلاب از چالش منافقین پیروز بیرون آمدیم، از این چالش هم که ماهیتا از همان نوع است و تنها در فرم و تکنولوژی متفاوت است، پیروز بیرون خواهیم آمد.
در آن زمان قبل همه ما خسارت دادیم؛ اما قوی بیرون آمدیم. دنیا هم بتدریج به قدرت ما دارد اذعان میکند و میفهمد که ایران با سایر جاها متفاوت است و در محاسباتشان دچار اشتباه شدهاند.
در مقابل ما، امکانات و فرصتهای طلایی وجود دارد که باید از آنها استفاده کنیم. به نظر من دولت آینده باید یک برنامه منسجمی برای یک تعامل بسیار دقیق و معنادار با منطقه و دنیا آغاز کند. من میتوانم پیشبینی کنم که در 4 سال آینده، بخشی از مناقشاتمان با دنیا میتواند حل و به نفع ما تمام شود؛ زیرا دولتهایی که علیه ما توطئه میکنند، بشدت گرفتارند و با شکستهای مهم داخلی و خارجی روبهرو هستند.
من امیدوارم یک دیپلماسی فعال بتواند نظام ما را در بیرون، قدرتمندتر از 4 سال گذشته عرضه کند. چالش مهم دیگر در داخل سامان دادن به وضع اقتصادی است. البته مشکلات وضع اقتصادی ما متعلق به امروز نیست و بخشی از این مشکلات از اول انقلاب و در دورههای مختلف وجود داشته است. مانند مساله یارانهها که به نظر من یکی از کارهای مهم دولت همین تلاشی است که از آخر دوره قبل برای هدفمند کردن یارانهها آغاز کرد که باید این تلاشها دنبال شود. این بهترین جراحی در اقتصاد مملکت است.
اگر این مساله اصلاح شود، خیلی از مشکلات ما به سمت بهبود حرکت میکند. من برای شما مثال بزنم. دولت در گذشته مقدار زیادی یارانه میداد تا مواد اولیه شوینده وارد شود و مردم، صابون و شامپوی ارزان مصرف کنند. ما حجم زیادی از شامپو و صابون را هم با آن یارانهای که ملت ما میدادند به کشورهای همسایه صادر میکردیم. طبیعی بود که این مواد شوینده در کشور ما از مشابه آنها در سایر جاها ارزانتر بود.
حال که دولت این یارانهها را تا حدی محدود کرده است، توان این نوع صادرکنندهها نیز پایین آمده و صادرات آنها کاهش یافته است؛ اما صادرات واقعی این است که واحد ما کالا را با قیمت پایینتر و کیفیت بهتر تولید کند و بتواند این را عرضه کند. این که ما دلار نفت را برای مصرفکننده خودی به بازار تزریق کنیم و این را صادر کنیم، خیلی بیخود است.
من میخواهم این را بگویم که اگر این اصلاحات صورت بگیرد و بتدریج به جاهایی که دقیقا مدنظر حاکمیت است گسترش یابد، یک جراحی بزرگ در اقتصاد صورت گرفته است. این چند کار بزرگ را از آقای دکتر احمدینژاد که فرد جسوری هست، انتظار داریم که بتواند انشاءالله در آینده انجام دهد.
من یک سوال هم در خصوص اعترافاتی دارم که بخشی از آنها از تلویزیون پخش شد و احتمالا بخش های دیگری هم در آینده پخش میشود. ممکن است برخی شائبهها در ذهن مردم وجود داشته باشد که شاید این اعترافات با فشار انجام شده باشد، در این خصوص توضیح بدهید.
به نظر من این اعترافات بیش از آن که از لحاظ سندیت اهمیت داشته باشد، از لحاظ طریقیت اهمیت دارد؛ زیرا میتواند قاضی را به یک جمعبندی راجع به ماهیت پدیده برساند.
وقتی یک فردی را بازجویی میکنند و او مطالبی را عنوان میکند، این که این مطالب را علیه خود او استفاده کنند، یک استفاده فرعی است و این مساله که مطالب او برای کشف یک حادثهای راهگشاست، مهم است لذا مهمترین اهمیت اعترافات، طریقیت است و هدف اصلی آنها این است که قاضی بتواند فهم بهتری از واقعه پیدا کند و براساس علم و فهم دقیقتری که پیدا میکند، حکم متینتر و متقنتری صادر کند. البته اعترافات ارزش مسوولیتی هم دارد.
این که اعترافات تحت فشار بوده یا نه، تابع مفهوم فشار است. این که تهمت شکنجه به نظام ما زده شود، تهمت خیلی بدی است. کسانی هم که تا حالا صحبت کرده و اعتراف کردهاند، افراد باسابقه نظام ما هستند و این طور نیست که ظرف 50 روز، به این جمعبندی برسند.
همانطور که آقای ابطحی هم اشاره کرده است، ایشان از اول با نامزدی آقای مهندس موسوی مشکل داشت و از ایشان به هندوانه دربسته تعبیر کرده بود. این افراد هر کدامشان، خودشان را از آقای مهندس موسوی قویتر و بالاتر میدانند. من فکر میکنم، این افرادی که در جناح اصلاحطلب دستپاچه شده و آسمان و ریسمان را به هم میبافند، باید کمی صبور باشند زیرا درست است که این اعترافات صورت گرفته اما قاضی که هنوز حکم نداده است.
منتظر باشیم و ببینیم این اعترافات در طریق صدور حکم چه نقشی دارد. آن موقع آنها باید نظر دهند. به هر صورت کیفرخواستی علیه متهمان صادر شده و آنها پس از یک بحث کلی، یکییکی باید از خودشان دفاع کنند. وکیل آنها هم حاضر است و تا حدی که میتوانند از خودشان دفاع خواهند کرد.
آقای خاتمی قبلا گفته بود دادگاهها را علنی کنند. حالا اگر این دادگاهها علنی شود، عدهای میگویند چرا علنی کردید و اگر پنهانی باشد، میگویند در پشت درهای بسته حکم صادر کردند. این که نمیشود.
الان در برخی از این اعترافات یک سری اتهامات علیه برخی چهرههای شناختهشده مطرح میشود. آیا این که این اتهامات که هنوز ثابت نشدهاند، از طریق رسانهها منتشر شوند، صحیح است؟
این حرف درستی است. علنی شدن دو مفهوم دارد: یکی این که افراد مختلف بتوانند در داخل دادگاه حضور داشته باشند و دیگری این که در رسانهها منعکس شود. علنی به معنی اعم این است که در رسانهها هم منعکس شود. البته تصمیم این مساله به عهده قاضی است و اگر قاضی بداند که این گونه مسائل حاشیهای، فضایی ایجاد میکند که صدور حکم را از مسیر طبیعی آن خارج میکند، میتواند جلوی علنی شدن آن را بگیرد، اما اگر احساس کند این مسائل در صدور حکم تاثیری ندارد، میتواند به برگزاری علنی ادامه دهد.
نکته بعد این است که رسانهها در پخش این اعترافات، چه مسوولیتی دارند. یعنی این که آیا هر کسی به هر کس دیگری اتهامی زد رسانه باید پخش کند یا نه یک مسالهای است که باید بررسی شود. به نظر من، ما از انتخابات با این مساله روبهرو شدیم که اگر در رسانه به هر دلیلی، اسمی از کسی برده شود و به او اتهامی وارد شود، رسانه چه مسوولیتی دارد. آیا قابل پیگرد قانونی هست یا نه؟ رسانه قابل پیگرد است یا فردی که اتهام را زده است؟
به نظر من روی این مسائل باید بحث شود، اما به اعتقاد شخصی من هم رسانه قابل پیگرد است و هم کسی که اتهام را زده است و لذا باید چارچوبی برای این گونه موارد که اسم و رسم افرادی به میان میآید و آنها به برخی امور متهم میشوند، ایجاد کنیم.
شما دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هستید. آیا از جایگاه حقوقی خودتان برای برخی مسائل که اخیرا اتفاق افتاد، از جمله کشته شدن برخی افراد یا نگهداری بازداشتشدگان در زندان غیراستاندارد کهریزک، کاری کردهاید؟
یکی از مواردی که به دستور جناب آقای شاهرودی در ستاد حقوق بشر به طور وسیع در حال پیگیری است، همین گونه تخلفات است. مسوولیتهای ستاد حقوق بشر براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی در سال 1384 مشخص شده است که این مصوبات به امضای رهبر معظم انقلاب هم رسیدهاند. بخشی از مسوولیتهای ما مربوط به بیرون مرزهاست که در چارچوب آن، نظام خودمان را معرفی کنیم و در مقابل اتهاماتی که به ما زده میشود، از خودمان دفاع کنیم.
بخشی از مسوولیتهای ما هم در داخل مرز خودمان است و کسانی را که فکر میکنیم حقوق شهروندیشان مورد تعرض قرار گرفته است، مورد حمایت قرار میدهیم. مسلما مسائلی که شما گفتید، در دستور کار ماست و در سطحی وسیع با هماهنگی سایر نیروها این مسائل را پیگیری میکنیم. منتها روش ما در ستاد حقوق بشر، تبلیغاتی کردن قضایا نیست.
چون به محضی که یک مساله تبلیغاتی میشود، آثار مختلفی بر آن مترتب میشود. هدف ما در ستاد حقوق بشر استیفای حقوق شهروندان یا استیفای حقوق ملتمان در صحنه بینالمللی است که البته این بخش دوم علنی هست اما در بخش داخلی ما سعی میکنیم در مکانیسمهای قانونی از حقوق شهروندانمان دفاع کنیم.
ما حتی شهروندانی را که به نحوی سایر کشورها مدعی حمایت از حقوق آنها هستند، تحت حمایت خود قرار دادهایم، مثل زهرا کاظمی که شهروند ما بود و کانادا هم او را شهروند خود میدانست. ما به نحو وسیعی پرونده او را دنبال کردیم و میکنیم و لحظه به لحظه پیگیری میکنیم.
ما با اولیای دم زهرا کاظمی هم در ارتباط هستیم تا این پرونده به یک سرانجامی برسد. نمیگذاریم حق فردی که آسیبدیده و به قتل رسیده است، ضایع شود.