موج سبز یا موج شورش؟
آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....موج سبز یا موج شورش؟
آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....اعترافاتی که شنیده نشد
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-سید حسین علوی*:سعید حجاریان در اعتراف نامه خود ریشه عصیان اخیر کودتاچیان وابسته به غرب را در دانشگاه نشان داد. |  |
این روزها دیگر شنیدن اخبار تکان دهنده از سقوط سیاسیون و نخبگان آنچنان دچار وفور و فراوانی گشته که بعضا در لابه‌لای یکدیگر دستخوش نسیان می شوند. یکی می گوید تقلب اسم رمز آشوب و کودتا بود. آن دیگری می گوید سازمان سیا با اشراف کامل، پروژه کودتای مخملی را هدایت استراتژیک و تاکتیکی می کرده. دیگری می گوید پول بی زبانی که دانشجوی بی چاره با هزار مشقت جور کرده بود تا در دانشگاه آزاد تحصیل کند، از انبان های نامشروع و ستادهای انتخاباتی و محافل کودتای مخملی سر درآورده است. آن یکی فاش می کند، کسی که هشت سال رییس جمهور بوده در سفری که با ویزای ویژه جرج بوش به آمریکا داشته با شاه کلید انقلابهای مخملی سازمان سیا ملاقاتهای سرّی انجام داده است. این یکی می گوید اول آمریکا گفت تقلب شده بعد ما هم همین را گفتیم!
آن یکی می گوید پسر هاشمی رفسنجانی با پول شویی و برداشت از بیت المال مسلمین مخارج حمله به دولت را تامین می کرده است و ...
عجبا از این روزگار! هر کدام از اعترافات تکان دهنده فوق آنچنان مهم است که در شرایط عادی می توانست به تنهایی برای ماهها سوژه اخبار و تحلیلهای سیاسی گردد.لکن در این ترافیک برافتادن پرده ها ، گویا همه این اخبار عادی شده و دیگر به سان تک‌خبرهای جنجالی عمل نمی‌کنند. از این رو شاید طبیعی باشد که به جز معدودی اعترافات تکان دهنده – خصوصا بخشهای مربوط به جاسوسی اجانب و همدستی صدرنشینان مصون از قانون با آنها – مابقی اعترافات کمتر جلب توجه کنند.
اما به گمان نگارنده، در میان تمام اقاریر بازداشت شدگان کودتای ناکام اخیر بی شک آنچه مستحق توجه ویژه بود و حقش ادا نگشت، اعترافات دقیق، مستند و علمی آقای سعید حجاریان بود. یعنی همان اعترافاتی که متاسفانه کلیدی ترین بخشهای آن در پخش تلویزیونی دادگاه سانسور گشت!
آنچه از اعترافات تئوریسین کودتای نرم در سیما پخش شد و البته در مطبوعات نیز عمدتا برروی همان بخش مانور تحلیلی داده شد، صرفا محدود به چند جمله سیاسی خاص بود. مثل اینکه «مرتکب خطاهای سهمگین شده ام. طلب بخشش می کنم. از ناامنی ها متنفرم. از جبهه منحرف مشارکت استعفا می دهم و...»
اما حقیقت آن است که حجاریان تقریبا تمام اعترافات خود را به موضوع بسیار حساس و دقیقی غیر از موارد فوق اختصاص داده بود و آنچه بارها از قول وی در رسانه ها نقل شد صرفا چند جمله حاشیه ای از متن اصلی اعترافات وی بود.
در حقیقت محور اعترافات حجاریان به موضوعی اختصاص یافته بود که اگر به دقت برای مردم تشریح می شد شاید کار خیلی از دوستان و اصطلاحا «خودیها» به نوشتن اعتراف نامه می انجامید از این رو بهترین راه نادیده گرفتن آن بود.
مغز متفکر اصلاحات آمریکایی که در مقاطع گوناگون وظیفه تبدیل استراتژی‌های سازمان سیا به تاکتیکهای عملیاتی اصلاح طلبان را بر عهده داشت طی اقاریر مهمی آدرس «کمینگاه شیطان» را به ملت داد.
او به درستی دادگاه محترم را به کانون انحرافات فاحش سالهای اخیر از اصول اسلام ناب محمدی (ص) رهنمون ساخت. حجاریان با بلند کردن انگشت اتهام به سوی "دانشگاه سکولار" ، آموزش افسار گسیخته و بی محابای روشهای "چگونه غرب‌زده شدن" در لفافه کلمه مقدس "علم" و تحت لوای علوم انسانی مدرن را شاه کلید فساد عظیمی دانست که تنها یک نما از تجلی مهلک آن کودتای ناکام اخیر است.
این روزها همه در پی مجازات عاملان اصلی کودتا، حق طلبانه فریاد دادخواهی سرداده اند. البته حق نیز چنین است که مقامات عالی رتبه و خاطیان دانه درشت به سزای اعمالشان برسند اما بی گمان چنین کاری به رغم صحت و ضرورت انکار ناپذیرش چیزی بیش از یک مسکّن مقطعی نیست. نظام اسلامی اگر تک تک کودتاچیان را به اشدّ مجازات برساند بازهم نتوانسته ریشه کودتاهای مبتنی بر سکولاریسم را بخشکاند. به این جملات حجاریان توجه کنید:
«... با اینکه مکررا هشدار داده شده که علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه های ایدئولوژیک [دشمن] در پوشش علوم انسانی عرضه می شوند، متاسفانه شاهدیم به جای دقت در کیفیت این علوم هرساله بر کمیت مراکز آموزش آن افزوده می شود اوایل انقلاب تنها چهار پنج دانشگاه آنهم تا حد فوق لیسانس برای این رشته ها دانشجویان محدودی تربیت می کردند. اما امروزه در هر شهری دانشگاه دولتی و آزاد و پیام نور و خصوصی و ... تا مدارج بسیار بالا به تربیت دانشجو در این رشته ها مشغولند، بدون آنکه به محتوای نادرست عرضه شده در این رشته ها توجه کنند.»
حقیقت آن است که علوم انسانی مدرن برای تولید و پرورش انسان جدید غربی ساخته شده‌اند؛موجودی که هر چند در ظاهر شبیه بنی آدم است لکن به سبب ایمان به اینکه همه وجودش همین جسم مادی فانی است و فراتر از آن چیزی "قابل ا‌ثبات" نیست همواره مستعد عصیان در برابر خالق فرامادی است.
سعید حجاریان در اعتراف نامه خود ریشه عصیان اخیر کودتاچیان وابسته به غرب را در دانشگاه نشان داد. او که اکنون خود را جزء قربانیان نظام آموزشی سکولار علوم انسانی یافته در ادامه چنین می گوید:
«گرچه نظریات [علوم انسانی مدرن] در قالبهای تنگ علمی و غیر علمی بیان شده است، اما به هنگام بسط و گسترش به خصوص در مرحله عملیاتی شدن صدمات فراوانی به بار می آورد که یک نمونه اش را در جریان انتخابات دهم دیدیم... البته اگر موضوع تنها یک نقیصه علمی بود قابل تحمل بود اما خطر آنجاست که نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی و تاکتیک تبدیل شوند و در مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی سیاسی کنند و آن را به چالش کشند.»
تئوریسین براندازی نرم انقلاب اسلامی با وقوف کامل به این حقیقت تلخ که در طول سی ساله اخیر با گسترش سوال برانگیز آموزش این مدل فاسد از نگاه به انسان و مبداء و معاد و حیات و ممات، بدون ذره ای نقادی آن عملا انبوهی از عناصر پیاده نظام سکولاریسم را تربیت کرده ایم ، در کلامی گزنده و تلخ ولی درست و غیرقابل انکار افزود : «شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسئولان آموزش عالی کشور همه در این انحراف مقصرند»
شنیدن اعترافات سعید حجاریان برای نگارنده بسیار تلخ و درد آوربود. چه اینکه رمزگشایی امروز او از پروژه شیطانی کادر سازی برای دشمنان اسلام با بیت المال مسلمین مرا به یاد نهیبهای مظلومانه سید شهیدان اهل قلم در روزگار طعن و ریشخند همین جماعت سکولار بر او انداخت. آنجا که فریاد برآورده بود:
«اگر ما غایت تعلیم و تربیت را رسیدن به کمال انسانی بدانیم نظام آموزشی کنونی نه تنها نظامی متناسب و مطلوب نیست بلکه در اکثر موارد نتیجه ای معکوس دارد ... نظام آموزشی غربی محصول جدایی علم از دین است و بدین ترتیب برای اصلاح آن باید مبانی علوم را بار دیگر بر حقیقت عالم – یعنی معتقدات دینی – بنا کرد... اکنون در همه جای دنیا نظام تعلیم و تربیت، تقلیدی از مغرب زمین است و هیچکس حتی کوچکترین تردیدی در خود راه نمی دهد که مبدا این سیستم آموزشی بر محور تکامل روح و اخلاق انسانی پایه گذاری نشده باشد.» (1)
و این دقیقا همان مطالبه ظریف مقام معظم رهبری مبنی بر جنبش نرم افزاری برای تولید علم در حوزه علوم انسانی است. همان مطالبه ای که طی سالیان اخیر بارها مطرح شد و هربار هر کداممان با لطایف الحیلی از زیر بار تحقق آن شانه خالی کردیم.
تا جایی که معظم له در دیدار اخیرشان با اساتید دانشگاهی صراحتا فرمودند:
« حدود دو میلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور در رشته های علوم انسانی تحصیل می کنند و این مسئله نگران کننده است زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاهها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرّز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست. بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد. مراکز تصمیم گیری اعم از دولت، مجلس، و شورایعالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را مورد توجه جدی قرار دهند.»(2)
وتلخی و گزندگی اعترافات حجاریان نیز دقیقا از همین روست. چه اینکه گویا حجاریان دردهای دل مولا و سید مرتضی را فهمیده بوده و هنوز که هنوز است عده ای از دوستان غافل نفهمیده اند.
وکلام آخر آنکه ؛ آنان که پس از سخنان حکیمانه اخیر مقام معظم رهبری هنوز هم هوای مجاهده در راه «تخریب مسجد ضرار» در سر می پرورانند را بسم الله! این گوی و این میدان . دانشگاه را تا دیر نشده کارخانه آدم سازی کنید که جلاد بی ایمان در کمین است و بخواهد خون ما ریزد. پس فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
.....................................................................................
*سردبیر گروه تحلیل و تفسیر خبر سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)
(1) : توسعه و مبانی تمدن غرب – سید مرتضی آوینی – ص 153 تا 176
(2) : در جمع اساتید دانشگاه ها – 8/6/1388
آن یکی می گوید پسر هاشمی رفسنجانی با پول شویی و برداشت از بیت المال مسلمین مخارج حمله به دولت را تامین می کرده است و ...
عجبا از این روزگار! هر کدام از اعترافات تکان دهنده فوق آنچنان مهم است که در شرایط عادی می توانست به تنهایی برای ماهها سوژه اخبار و تحلیلهای سیاسی گردد.لکن در این ترافیک برافتادن پرده ها ، گویا همه این اخبار عادی شده و دیگر به سان تک‌خبرهای جنجالی عمل نمی‌کنند. از این رو شاید طبیعی باشد که به جز معدودی اعترافات تکان دهنده – خصوصا بخشهای مربوط به جاسوسی اجانب و همدستی صدرنشینان مصون از قانون با آنها – مابقی اعترافات کمتر جلب توجه کنند.
اما به گمان نگارنده، در میان تمام اقاریر بازداشت شدگان کودتای ناکام اخیر بی شک آنچه مستحق توجه ویژه بود و حقش ادا نگشت، اعترافات دقیق، مستند و علمی آقای سعید حجاریان بود. یعنی همان اعترافاتی که متاسفانه کلیدی ترین بخشهای آن در پخش تلویزیونی دادگاه سانسور گشت!
آنچه از اعترافات تئوریسین کودتای نرم در سیما پخش شد و البته در مطبوعات نیز عمدتا برروی همان بخش مانور تحلیلی داده شد، صرفا محدود به چند جمله سیاسی خاص بود. مثل اینکه «مرتکب خطاهای سهمگین شده ام. طلب بخشش می کنم. از ناامنی ها متنفرم. از جبهه منحرف مشارکت استعفا می دهم و...»
اما حقیقت آن است که حجاریان تقریبا تمام اعترافات خود را به موضوع بسیار حساس و دقیقی غیر از موارد فوق اختصاص داده بود و آنچه بارها از قول وی در رسانه ها نقل شد صرفا چند جمله حاشیه ای از متن اصلی اعترافات وی بود.
در حقیقت محور اعترافات حجاریان به موضوعی اختصاص یافته بود که اگر به دقت برای مردم تشریح می شد شاید کار خیلی از دوستان و اصطلاحا «خودیها» به نوشتن اعتراف نامه می انجامید از این رو بهترین راه نادیده گرفتن آن بود.
مغز متفکر اصلاحات آمریکایی که در مقاطع گوناگون وظیفه تبدیل استراتژی‌های سازمان سیا به تاکتیکهای عملیاتی اصلاح طلبان را بر عهده داشت طی اقاریر مهمی آدرس «کمینگاه شیطان» را به ملت داد.
او به درستی دادگاه محترم را به کانون انحرافات فاحش سالهای اخیر از اصول اسلام ناب محمدی (ص) رهنمون ساخت. حجاریان با بلند کردن انگشت اتهام به سوی "دانشگاه سکولار" ، آموزش افسار گسیخته و بی محابای روشهای "چگونه غرب‌زده شدن" در لفافه کلمه مقدس "علم" و تحت لوای علوم انسانی مدرن را شاه کلید فساد عظیمی دانست که تنها یک نما از تجلی مهلک آن کودتای ناکام اخیر است.
این روزها همه در پی مجازات عاملان اصلی کودتا، حق طلبانه فریاد دادخواهی سرداده اند. البته حق نیز چنین است که مقامات عالی رتبه و خاطیان دانه درشت به سزای اعمالشان برسند اما بی گمان چنین کاری به رغم صحت و ضرورت انکار ناپذیرش چیزی بیش از یک مسکّن مقطعی نیست. نظام اسلامی اگر تک تک کودتاچیان را به اشدّ مجازات برساند بازهم نتوانسته ریشه کودتاهای مبتنی بر سکولاریسم را بخشکاند. به این جملات حجاریان توجه کنید:
«... با اینکه مکررا هشدار داده شده که علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه های ایدئولوژیک [دشمن] در پوشش علوم انسانی عرضه می شوند، متاسفانه شاهدیم به جای دقت در کیفیت این علوم هرساله بر کمیت مراکز آموزش آن افزوده می شود اوایل انقلاب تنها چهار پنج دانشگاه آنهم تا حد فوق لیسانس برای این رشته ها دانشجویان محدودی تربیت می کردند. اما امروزه در هر شهری دانشگاه دولتی و آزاد و پیام نور و خصوصی و ... تا مدارج بسیار بالا به تربیت دانشجو در این رشته ها مشغولند، بدون آنکه به محتوای نادرست عرضه شده در این رشته ها توجه کنند.»
حقیقت آن است که علوم انسانی مدرن برای تولید و پرورش انسان جدید غربی ساخته شده‌اند؛موجودی که هر چند در ظاهر شبیه بنی آدم است لکن به سبب ایمان به اینکه همه وجودش همین جسم مادی فانی است و فراتر از آن چیزی "قابل ا‌ثبات" نیست همواره مستعد عصیان در برابر خالق فرامادی است.
سعید حجاریان در اعتراف نامه خود ریشه عصیان اخیر کودتاچیان وابسته به غرب را در دانشگاه نشان داد. او که اکنون خود را جزء قربانیان نظام آموزشی سکولار علوم انسانی یافته در ادامه چنین می گوید:
«گرچه نظریات [علوم انسانی مدرن] در قالبهای تنگ علمی و غیر علمی بیان شده است، اما به هنگام بسط و گسترش به خصوص در مرحله عملیاتی شدن صدمات فراوانی به بار می آورد که یک نمونه اش را در جریان انتخابات دهم دیدیم... البته اگر موضوع تنها یک نقیصه علمی بود قابل تحمل بود اما خطر آنجاست که نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی و تاکتیک تبدیل شوند و در مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی سیاسی کنند و آن را به چالش کشند.»
تئوریسین براندازی نرم انقلاب اسلامی با وقوف کامل به این حقیقت تلخ که در طول سی ساله اخیر با گسترش سوال برانگیز آموزش این مدل فاسد از نگاه به انسان و مبداء و معاد و حیات و ممات، بدون ذره ای نقادی آن عملا انبوهی از عناصر پیاده نظام سکولاریسم را تربیت کرده ایم ، در کلامی گزنده و تلخ ولی درست و غیرقابل انکار افزود : «شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسئولان آموزش عالی کشور همه در این انحراف مقصرند»
شنیدن اعترافات سعید حجاریان برای نگارنده بسیار تلخ و درد آوربود. چه اینکه رمزگشایی امروز او از پروژه شیطانی کادر سازی برای دشمنان اسلام با بیت المال مسلمین مرا به یاد نهیبهای مظلومانه سید شهیدان اهل قلم در روزگار طعن و ریشخند همین جماعت سکولار بر او انداخت. آنجا که فریاد برآورده بود:
«اگر ما غایت تعلیم و تربیت را رسیدن به کمال انسانی بدانیم نظام آموزشی کنونی نه تنها نظامی متناسب و مطلوب نیست بلکه در اکثر موارد نتیجه ای معکوس دارد ... نظام آموزشی غربی محصول جدایی علم از دین است و بدین ترتیب برای اصلاح آن باید مبانی علوم را بار دیگر بر حقیقت عالم – یعنی معتقدات دینی – بنا کرد... اکنون در همه جای دنیا نظام تعلیم و تربیت، تقلیدی از مغرب زمین است و هیچکس حتی کوچکترین تردیدی در خود راه نمی دهد که مبدا این سیستم آموزشی بر محور تکامل روح و اخلاق انسانی پایه گذاری نشده باشد.» (1)
و این دقیقا همان مطالبه ظریف مقام معظم رهبری مبنی بر جنبش نرم افزاری برای تولید علم در حوزه علوم انسانی است. همان مطالبه ای که طی سالیان اخیر بارها مطرح شد و هربار هر کداممان با لطایف الحیلی از زیر بار تحقق آن شانه خالی کردیم.
تا جایی که معظم له در دیدار اخیرشان با اساتید دانشگاهی صراحتا فرمودند:
« حدود دو میلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور در رشته های علوم انسانی تحصیل می کنند و این مسئله نگران کننده است زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاهها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرّز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست. بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد. مراکز تصمیم گیری اعم از دولت، مجلس، و شورایعالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را مورد توجه جدی قرار دهند.»(2)
وتلخی و گزندگی اعترافات حجاریان نیز دقیقا از همین روست. چه اینکه گویا حجاریان دردهای دل مولا و سید مرتضی را فهمیده بوده و هنوز که هنوز است عده ای از دوستان غافل نفهمیده اند.
وکلام آخر آنکه ؛ آنان که پس از سخنان حکیمانه اخیر مقام معظم رهبری هنوز هم هوای مجاهده در راه «تخریب مسجد ضرار» در سر می پرورانند را بسم الله! این گوی و این میدان . دانشگاه را تا دیر نشده کارخانه آدم سازی کنید که جلاد بی ایمان در کمین است و بخواهد خون ما ریزد. پس فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
.....................................................................................
*سردبیر گروه تحلیل و تفسیر خبر سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)
(1) : توسعه و مبانی تمدن غرب – سید مرتضی آوینی – ص 153 تا 176
(2) : در جمع اساتید دانشگاه ها – 8/6/1388
من هم با افتخار شما را لینک کردم
خامنه ای زنده باد
احمدی پاینده باد
سلام دوست عزیز نظرت درباره تبادل لینک چیه؟