موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

رفتارشناسی سیاسی "مهدی کروبی

دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-حمزه عالمی:طبق آنچه گذشت رفتار سیاسی کروبی طی ماههای اخیر نه تنها مخالفت آشکار با نظام جمهوری اسلامی بوده بلکه نامه نگاری کذایی او آثار منفی زیادی در جامعه داشته است.

رصد کردن نمودار فعالیت‌های سیاسی کروبی طی سالهای اخیر نشان دهنده نوعی تغییر و تحولات غیر منطقی است که علت آن را نمی‌توان در مسائل ظاهری دانست. هر چند فعالیت سیاسی حرکتی سینوسی بوده که تغییر و تحولات غیر منتظره‌ای بر آن حاکم است؛ اما هر فعالیت سیاسی از چارچوب نظری منسجمی برخوردار است که بر اساس آن می‌توان رفتار فعال سیاسی را تا حدی پیش بینی نمود.
مهدی کروبی که سابقه‌ی روشنی در مبارزات انقلابی دارد در سالهای پس از انقلاب نیز با اعلام دفاع از ارزش‌های انقلاب و نظام اسلامی فعالیت‌ زیادی در عرصه سیاسی کشور داشته است. این فعالیت‌ها طی سالهای اخیر بر اندیشه اصلاح طلبی و نقد فضای موجود استوار بوده است. هر چند اندیشه اصلاح طلبی که جریان دوم خرداد خود را مدعی آن می‌داند از انسجام و چارچوب منطقی استواری برخوردار نیست؛ اما مسیر کروبی در این محیط اندیشه و عمل سیاسی غیر منسجم، تا حدی مشخص بود. وی با انتقاد از رویکرد محافظه کارانه و قبول تفکرات اصلاحاتی نظیر گسترش جامعه مدنی، دفاع از حقوق زنان، نگاه باز در عرصه فرهنگی و... و مقدم دانستن دیدگاه ولی فقیه ، تاکید بر ارزش‌های انقلاب و اندیشه امام خمینی(ره) خود را اصلاح طلبی می‌دانست که به نظام و خط امام(ره) وفادار است.
در این میان اما مسائلی دیگر نیزتاثیرگذار بر رفتار سیاسی کروبی بود که مسیرتا حدی مشخص او را تحت الشعاع قرار می داد. آنچه در این زمینه اهمیت دارد اینکه شخص کروبی به جهت اینکه قصد داشت در فراگرد جریانات سیاسی جدید که خود را با عنوان جریان اصلاح طلبی معرفی می‌کردند، شیخوخیت خود را حفظ کند، می‌بایست نه تنها با دیدگاه‌های جدید که برخی از آنهاساختار شکنانه بود همراه شود بلکه نقش رهبری کننده و مدافع این اندیشه‌ها را در قبال نظام بر عهده گیرد و هر چند ایفای چنین نقشی تداعی کننده یک رفتار متناقض است؛ اما شخص کروبی منفعت حفظ جایگاه خود را در بین این اصلاح طلبان تندرو بر قباحت یک رفتار متناقض ترجیح داد. درست است که وی در جایگاه ریاست مجلس ششم گاهی در مقابل تندروها می‌ایستاد؛ اما بعد از اینکه از مقام سیاسی کنار رفت، هیچ اعتراضی به رفتار این افراد و جریانات نداشت و در راستای ایفای نقش شیخ اصلاحات با روی باز، مدافع حقوق و اندیشه‌های مبهم بسیاری از افراد اصلاح طلب رانده از قدرت بود.
اما کروبی نمی‌دانست که در فرایند ایفای چنین نقشی مبادی و مبانی آراء و دیدگاه خود نسبت به نظام را دچار ویرانی و تناقض نموده است. چرا که در طول این چند ساله عمل سیاسی وی به سمت قطع پیوند از اندیشه سنتی او و بدون برخورداری از اندیشه تندروهای اصلاح طلب، حاکم بر تصمیمات اوشد. کروبی صرفا به ایفای نقش شیخوخیت فکر می‌کرد بدون اینکه متوجه باشد از چه اندیشه ا‌ی دفاع می‌کند.
زمانیکه او در انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت کرد از خاستگاه اندیشه سنتی خود دست به عمل سیاسی زد؛ اما وقتی بعد از انتخابات با اندک رأی خود در مسیر غیر قانونی گام برداشت، از خاستگاه اندیشه‌ای جدید یا تندروانه اقدام به این کار نکرد؛ بلکه این رفتار نتیجه حاکم شدن عمل سیاسی منفعت اندیشانه ی وی بر تصمیمات او می‌باشد. رفتار کروبی بعد از انتخابات با قطع پیوند ازاندیشه سنتی، برخوردار از هیچ اندیشه منسجمی که منتج به عمل سیاسی منطقی می شود نبود؛ بنابراین سرگردان تر از همیشه با اینکه می دانست آراء وی بسیار پایین است، به موضوع تقلب در انتخابات و لزوم ابطال آن دامن زد و روزنامه تحت مسئولیت او هم لجام گسیخته در این مسیر حرکت کرد.
اقدام اخیر وی در نوشتن نامه به رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام و ادعای واهی آزار جنسیتی در بازداشتگاهها، برخاسته از عمل سیاسی منفعت اندیشانه بدون برخورداری از پشتوانه اندیشه ای منسجم- و نه لزوما درست _ است . اگر رفتار کروبی اندکی با یک اندیشه منطقی پیوند داشت می بایست رفتار وی هم در مسیر منطقی و قانونی طی شود. اینکه وی به جای نوشتن نامه بصورت محرمانه به ریاست قوه قضائیه، به رئیس مجمع تشخیص آن را نوشت و اولتیماتوم دادکه چنانچه تا ده روز جوابی نگیرد آن را منتشر می کند، نوعی عمل سیاسی رهیده از تفکر است. در اندیشه سیاسی چنین عملی یا به استبداد می انجامد و یا به آنارشی. و البته باید در مقابل آنار شیست هایی که مدعی شیخوخیت هستند با قاطعیت برخوردکرد؛ چرا که حتی در نظام های لیبرالی هم سرمنشاء آشوب و هرج و مرج می شوند. علاوه براین اقدام کروبی در انتشار ادعاهای کاذب خود در بیشتر قوانین ، جرم سیاسی تلقی شده است. ماده 4 لایحه قانون مجازات اسلامی که مربوط به جرم سیاسی است و طی جلسه 9 اردیبهشت 1387 به تصویب مسئولان عالی قضایی رسید، در بند سوم خود تصریح می کند:« نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی ، انتشار در رسانه ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل های داده ( دیتا) و امکان آن » چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد جرم سیاسی محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تاسه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد.
طبق آنچه گذشت رفتار سیاسی کروبی طی ماههای اخیر نه تنها مخالفت آشکار با نظام جمهوری اسلامی بوده بلکه نامه نگاری کذایی او آثار منفی زیادی در جامعه داشته است. نمونه عینی آن اعتراض برخی خانواده هایی است که فرزندان آنها طی آشوبهای اخیر بازداشت شده بودند. این افراد از بدنامی فرزندان خود در بین اقوام شکایت کرده و حتی اخباری مبنی بر ادعای حیثیت توسط آنان وجود دارد. بنابراین فردی که با برخورداری از رفتار سیاسی بدون پشتوانه فکری در مسیری سرگردان گام برمی دارد و دست به اقداماتی می زند که افکار عمومی جامعه را مشوش و ملتهب می کند را باید محاکمه واز صحنه سیاسی حذف و خانه نشین کرد، چرا که حرکت های آنارشی وی در عمل سبب بحران در جامعه شده و عواقب خطرناکی بدنبال دارد

دور برگردان واقعیت !

دور برگردان واقعیت !  

 

"حسام الدین برومند" امروز در یاداداشتی با "عنوان دوربرگردان واقعیت!" در روزنامه کیهان نوشت:نمی توان جامه انقلاب رنگین را بر قامت جمهوری اسلامی پوشاند و اساساً چنین ایده ای هیچ گاه متولد نخواهد شد و یا مرده به دنیا خواهد آمد.  

آیا انجام کودتای مخملی در نظام جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر است؟ این پرسشی است که این روزها برخی از فعالان سیاسی که هم حزبی ها و دوستانشان را در دادگاه و درجایگاه اتهام براندازی نرم علیه نظام می بینند به میان آورده اند و با ارایه مباحثی به اصطلاح تئوریک و آکادمیک در مقام پاسخ برآمده اند.
خلاصه و لب پاسخ به این پرسش هدفمند این است که نمی توان جامه انقلاب رنگین را بر قامت جمهوری اسلامی پوشاند و اساساً چنین ایده ای هیچ گاه متولد نخواهد شد و یا مرده به دنیا خواهد آمد. اما این پاسخ پلی است برای بیان اصلی و یک نتیجه گیری کلیدی و راهبردی به منظور توجیه افکارعمومی و در حمایت از همان چهره های سیاسی و دوستان گرمابه و گلستانی که روزگاری نه چندان دور بجای نشستن بر صندلی دادگاه بر مسند وکالت یا وزارت جلوس نموده بودند. این جماعت از پاسخ «خیر» به پرسش امکان کودتای مخملی در ایران صدور حکم تبرئه و آزادی متهمان از اتهام سنگین براندازی نرم علیه نظام را دنبال می کنند چرا که ظاهر قضیه بسیار ساده می نماید. وقتی که انقلاب رنگین قابلیت تحقق ندارد پس وجهی برای این اتهام باقی نمی ماند! و بی درنگ باید آزادی بازداشت شدگان را طلب کرد.
جالب اینجاست که در همین راستا سوال از امکان تحقق کودتای مخملی و براندازی نرم با شکل و قیافه ای به اصطلاح حقوقی نیز از جانب جماعتی که عنوان حقوقدان را یدک می کشند مطرح می شود: آیا عناوینی چون «براندازی نرم»، «کودتای مخملی»، «انقلاب رنگین» و... در قوانین موضوعه کشور آمده است و عنوان مجرمانه بر آنها بار می شود؟
جریان یاد شده اعلام می دارد از آنجاییکه قانونگذار این عناوین مجرمانه را پیش بینی نکرده و در قانون برای آن مجازات تعیین نشده است با فقد عنصر قانونی! مواجه هستیم! و بنابراین هیچ گونه جرمی اتفاق نیفتاده است و نتیجه نهایی اینکه وجهی برای اتهام بازداشت شدگان سیاسی باقی نمی ماند و بالفور باید شرایط آزادی آنها مهیا گردد!!
این یادداشت در پی آن نیست که مشخص کند بازداشت شدگان در حبس بمانند یا باید از زندان آزاد گردند چرا که ناگفته پیداست که دادگاه انقلاب که صالح به رسیدگی است و تاکنون چهارجلسه آن برگزار شده است می بایست درباره وضعیت بازداشت شدگان تصمیم بگیرد اما آنچه که محور اصلی این یادداشت را شکل خواهد داد حقیقتی است که در لابلای برخی از اظهارنظرها و نتیجه گیری ها که از طریق برخی نشریات و رسانه ها نیز به افکارعمومی پمپاژ می شود ذبح شده است. دراین باره گفتنی هایی هست که به اجمال بدان ها اشاره می شود:

1- بدون تردید انجام کودتای مخملی در جغرافیای نظام جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر نیست و قابلیت اجرایی ندارد. چرا که ساختار نظام بر اساس دو رکن رکین جمهوریت و اسلامیت به گونه ای است که تحرکاتی را که با هدف براندازی نرم از سوی دشمنان خارجی و دنباله های داخلی آنها صورت می گیرد در مرحله جنینی و قبل از مرحله بلوغ خنثی می نماید. به تعبیر دیگر عمق استراتژیک جمهوری اسلامی مانع و رادع اصلی برای عینیت و به ثمر رسیدن انقلاب رنگین و یا کودتای مخملی است.
انقلاب رنگین بر پایه نظریه ها و ایده های ماکیاولیستی و ماتریالیستی بنا نهاده شده است تا با فریب و تدلیس توده ها بروز و ظهور نماید لیکن در نظامی که بر مبنای ماهیت ایدئولوژیک شکل یافته است و این ظرفیت و پتانسیل را داراست که الگوی حکومت های شرقی و غربی را نیز به چالش بکشاند به طریق اولی قادر است و این توانمندی را دارد که در برابر هجمه ها و شبیخون های فرهنگی به قوت و قدرت ایستادگی نماید و در جبهه «ناتوی فرهنگی» دشمنان با آگاهی و بصیرت ترفندها و لطایف الحیل آنها را شناسایی کند و مغلوب نشود.
علاوه بر آن نظام جمهوری اسلامی از پشتونه ای مردمی برخوردار است بطوریکه حتی قالب های تعریف شده شیوه دموکراسی های رایج در کشورهای غربی و مدعی مردم سالاری را پشت سرگذاشته است و در اینجا دموکراسی به معنای واقعی تحقق یافته و از گزند هیاهوی رسانه های متنفذ و وابسته به کلان سرمایه دارها و همچنین نفوذ کارتل ها و تراست های بزرگ اقتصادی که نقشی تاثیرگذار و غیرقابل انکار بر آرای مردم دارند در امان است.
اینجاست که در همین انتخابات اخیر حضور 85 درصدی مردم و شور و نشاط سیاسی جامعه ایران غربی ها و مدعیان دموکراسی و مردم سالاری را با شوک مواجه کرده است.
نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی به شرکت در انتخابات خلاصه نمی شود بلکه در عبور از عقبه ها و گذرگاه های پرپیچ و خم این ملت هستند که نقش آفرینی می کنند چون خود را صاحبان واقعی انقلاب اسلامی و کشور می دانند.
2- خیلی لازم نیست به عقب برگردیم و رصد کنیم که آیا تحرکاتی از جنس براندازی نرم و کودتای مخملی کشور و منافع ملی را تهدید کرده یا نکرده است. کافی است در همین چهار، پنج ماه گذشته فضای سیاسی کشور به دقت مورد تامل و کاوش قرار بگیرد.
از یکی، دو ماه مانده به انتخابات دشمنان خارجی و متاسفانه برخی در داخل بر روی سلامت انتخابات ایران شبهه افکنی کردند. نمونه ها و اظهارنظرها در این باره به اندازه کافی موجود است اما از باب نمونه می توان به مقاله «دانیل کالینگرت» عضو برجسته CIA اشاره نمود که در سایت «گذار» ارگان اینترنتی «خانه آزادی» (وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا) منتشر شد و صریحا دستورالعملی را برای شبهه افکنی در انتخابات آن هم در پوشش صیانت از آراء صادر کرد. همچنانکه مرکز «سابان» وابسته به اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» هم در جهت براندازی نرم در ایران و حمایت از مخالفان نظام قبل از انتخابات دستورالعمل صادر کرد.
بعد از انتخابات هم تمامی آشوب ها و اغتشاشات به بهانه دروغ بزرگ تقلب در انتخابات! کلید زده شد.
طرفه آنکه خود تحلیلگران و حتی مقامات غربی با فروکش کردن ناآرامی های پس از انتخابات به نقش و فعالیت آمریکا، انگلیس و برخی از متحدانشان در شکل گیری و شعله ور شدن آشوب ها اعتراف کردند.
همین اواخر بود که هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا در مصاحبه با سی.ان.ان بی پرده و گستاخانه تصریح کرد که برای حمایت از آشوب ها در ایران کارهای زیادی کردیم.
اعترافات «تیمرمن» رئیس بنیاد ملی دموکراسی (N.E.D)، «پل کریگ رابرتز» سیاستمدار سابق آمریکایی، «لرد بالتیمور» نویسنده غربی، «فیل ویلاتیو» تحلیلگر برجسته غربی و عضو کمپین مخالفان تحریم و مداخله نظامی در ایران نمونه هایی از این دست است که از نقش آمریکا در طراحی آشوب های پس از انتخابات پرده برمی دارد.
اکنون نیز با برگزاری دادگاه متهمان آشوب ها و اغتشاشات پس از انتخابات چهره های سیاسی به ارتباطشان با خارج از مرزها اعتراف دارند.
سعید حجاریان عضو شاخص حزب مشارکت بر ارتباطش با بنیاد «سوروس» و تصریح بر اینکه می خواستیم از تجارب این بنیاد در جهت انقلاب رنگی استفاده کنیم تاکید کرد.
و یا مسعود باستانی بر دریافت پول از رادیو ضدانقلابی چکاوک برای سیاه نمایی علیه نظام اعتراف نمود.
کیفرخواست چند صد صفحه ای این متهمان که ناشی از تحقیقات مقدماتی و شواهد و قرائن غیرقابل انکار است به خوبی عمق ماجرا را به تصویر کشانده است.
حال این پرسش مطرح است که براستی این تحرکات و اعترافات که خدشه ای بر آن نمی توان وارد کرد نشانه چیست؟ آیا می توان گفت چون کودتای رنگین در ایران قابلیت اجرا ندارد پس هیچ گونه تحرک و تلاشی در زمینه براندازی نرم صورت نگرفته است؟
ساده لوحی تمام عیار یا کیاستی خائنانه است که بپنداریم حوادث پس از انتخابات از سر تصادف و یا اعتراضاتی خودجوش بوده است.
و در این میان جماعتی که دنباله های دشمنان تابلودار نظام هستند یا در حالتی خوش بینانه در زمین دشمن بازی خورده اند نقش نداشته اند.
رهبر معظم انقلاب هفته پیش در دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی و فرهنگی دانشگاه ها فرمودند: «تردیدی وجود ندارد که جریانات پس از انتخابات چه مسئولان و پیشقراولان آن بدانند و چه ندانند جریانی حساب شده بود.»
اثبات این مطلب که کودتای رنگین در ایران تحقق یافتنی نیست نقش احزاب و جریان های سیاسی ای که به دنبال براندازی نرم در جامعه بودند را پاک نمی نماید.
3- متن کیفرخواست صادره متهمان و اعترافات صریح آنها در ذیل اقدامات علیه امنیت ملی دارای عناوین مجرمانه خاص خود است که بی شک انتظار می رود دادگاه انقلاب در این باره به دقت و با سرعت و البته بر پایه عدالت حکم مقتضی و قانونی را صادر کند و آشوبگران و اغتشاشگران را چه طراحان و چه عوامل میدانی را به مجازات اعمالشان برساند. بنابراین طرح مباحثی چون «فقد عنصر قانونی» در زمینه کودتای مخملی یا انقلاب رنگین و براندازی نرم متوقف شدن در الفاظ و پشت پا زدن به مفهوم و روح قوانین کیفری است. هرچند که این بدان معنا نیست که تفسیر موسع در جزئیات روا باشد ضمن آنکه عناوینی چون اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، جاسوسی و ... به صراحت در قوانین موضوعه کشور پیش بینی شده است.
روبرو شدن با حقایق و واقعیت ها تداوم انحراف در جاده خاکی را متوقف می کند و الا در مسیر دور برگردان از واقعیت ها قرار گرفتن بر دامنه ارزش ها و خطاها می افزاید.

گزارش سردار جعفری از نقش خاتمی و خوئینی ها در اغتشاشات اخیر

گزارش سردار جعفری از نقش خاتمی و خوئینی ها در اغتشاشات اخیر
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی سخنان مهمی ناگفته هایی را از پشت صحنه کودتای مخملی بیان کرد و از نقش محمد خاتمی،محمد موسوی خوئینی ها ، بهزاد نبوی ، مهدی هاشمی ، ابوالفضل فاتح و مصطفی تاج زاده در اغتشاشات اخیر پرده برداشت.

به گزارش ایرنا سردار سرلشکر "محمدعلی جعفری" عصر دوشنبه در جمع پیشکسوتان جهاد و شهادت از حوادث اخیر پس از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری به عنوان "بزرگترین حادثه تاریخ انقلاب اسلامی" نام برد و اظهار داشت: تنها حادثه ای که می توانست انقلاب اسلامی و محتوای آن را تهدید کند، همین حادثه اخیر بود.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اغتشاشات اخیر پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری گفت: وقتی صحبت از براندازی می شود، منظور براندازی شکل قانونی نظام اسلامی نیست بلکه هدف دشمن تهدید محتوای نظام اسلامی است.
وی با تاکید بر اینکه، " حوادث بعداز انتخابات ریاست جمهوری از قبل برنامه ریزی شده بود"،تصریح کرد: سئوال و ابهام اساسی بعد از اغتشاشات این بود که آیا واقعا این اغتشاشات از قبل طراحی شده بود و من می خواهم با اطلاعاتی که در اختیار شما می گذارم این مساله را ثابت کنم.
سردار جعفری گفت: نمی خواهم لفظ براندازی را بیاورم چرا که این شبهه پیش می آید که آنها می خواستند نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرند در صورتی که حتی آمریکایی ها هم جسارت چنین ادعایی را ندارند.
فرمانده کل سپاه هدف از اغتشاشات پس از انتخابات را " تغییر در رفتار جمهوری اسلامی و تغییر در جهت گیریهای اصلی نظام و عدول از اصول و مبانی" دانست و افزود: آنها می گفتند شما زندگی عادی خود را بکنید و کاری نداشته باشید که مثلا در فلسطین چه می گذرد.
وی اظهار داشت : اجازه بدهید اسامی برخی را بیاورم چرا که در شرایط کنونی دانستن حق مردم است.
فرمانده کل سپاه سپس به سخنان " موسوی خوئینی ها" در بهمن 87 اشاره کرد و گفت که وی گفته است: ما باید بیاییم و توان خود را بگذاریم و به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم، او باید بفهمد این مملکت این طور نیست که ایشان هر طور که خواستند این نظام را به هر سمتی بکشند، خاتمی و یارانش هم بالاخره کلی تجربه دارند.
سردار جعفری خاطرنشان کرد: "محمد علی ابطحی" در اعترافاتش گفته است که خاتمی، فاتح و مهدی هاشمی می گفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخاب های دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.
وی تصریح کرد:خاتمی در بهمن 87 گفته است که اگر در این انتخابات احمدی نژاد سقوط کند، عملا رهبری حذف می شود و اگر اصلاحات به هر شکل و قیمتی دوباره بر حوزه سیاست و اجرایی کشور باز گردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت و سقوط اصولگرایی به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی می شود و با شکست اصول گرایان باید قدرت رهبری را مهار کنیم.
فرمانده کل سپاه افزود: در جایی دیگر نبوی گفته است که باید سعی کنیم احمدی نژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنیم که اگر شکست بخورد، رهبری شکست خورده و یکبار این کار را در خرداد 76 انجام دادیم (اشاره به ناطق نوری) و این ضربه سنگینی بود و به سختی از جا بلند شدند و اکنون باید ضربه نهایی را به رهبری بزنیم و برای محدود کردن و پاسخگو کردن باید از بالاترین قدرت شروع کرد و به بقیه رسید.
سردار جعفری گفت: عطریانفر اعتراف می کند که آقای تاجزاده در انتخابات می گفت ما می توانیم با تجربیاتی که در این سالها کسب کرده ایم به راحتی رهبری را مهار کنیم.
فرمانده کل سپاه افزود: شاید به معنای مصطلح تنها کسی که انقلاب مخملی در ذهنش تئوریزه شده و بدون این که اسم آن را بیاورد و مطرح کند، تاجزاده بود.
سردار جعفری به اعترافات ابطحی در باره محتوی و هدف اصلاحات اشاره کرد و گفت: ابطحی در اعترافاتش هدف از اصلاحات را حذف عنوان ولایت فقیه و رهبری دینی و تغییر حاکمیت انقلابی و دینی به حاکمیت عرفی و سکولار بیان کرده بود.
وی افزود: به اعتراف آقای ابطحی دین ستیزی به معنای بی توجهی و غیر ارزشی معرفی کردن دینداری و دینداران اولین استراتژی اصلاحات است و دوم رواج بی بند و باری که مهمترین شکل آن بی تفاوت کردن دختران و پسران نسبت به رابطه با یکدیگر بوده است و همچنین حذف نمادهای دینی و انقلابی که سعی می شد در جلسات عکس امام و رهبری حذف شود.
سردار جعفری به نقل از ابطحی خصوصیات اصلاح طلبان را غرب باوری و آلوده شدن به فسادهای مالی دانست و اظهار داشت :این نگاه و آلودگی و انحراف در راه امام راحل و شهدا امروز خیلی جدی شده و تشخیص آن بسیار سخت است و همه توان دشمن و مخالفین راه امام راحل بر روی همین مفهوم متمرکز شده است.
فرمانده کل سپاه با بیان اینکه مقام معظم رهبری ماجرای اخیر را به عنوان فتنه عمیق یاد کردند، خطاب به جمع پیشکسوتان جهاد و شهادت گفت:این فتنه یک سری پیچیدگی هایی دارد و اگر ما خواهان بقای نظام جمهوری اسلامی هستیم می باید خیلی بیش از این دقت کنیم و در شناخت دشمن از دوست کوشش کنیم.
سردار جعفری با بیان اینکه هر چه به پیش می رویم، به طرفدران انقلاب اسلامی افزوده می شود، افزود: طرفداران دو گروه هستند یکی مردم و دیگری نخبگان و ما شاهد بودیم که طرفداران مردمی بیشتر شده اما متاسفانه ظاهرا نخبگان و خواص انقلاب ریزش پیدا می کنند.
وی با انتقاد از کسانی که می گویند ریزش خواص به خاطر بدرفتاری و اتهام غلط است، اظهار داشت: مگر می شود نظام جمهوری اسلامی را به خاطر عملکرد من و شما و دیگران سنجید، نظام جمهوری اسلامی هدف والا و مقدسی دارد.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: برخی ادعای پیروی از راه امام(ره) را دارند اما مفهوم ولایت فقیه را نفهمیده اند، در صورتی که سخن ولی فقیه فصل الخطاب بخصوص در مسایل سیاسی است.
سردار جعفری افزود: اگر براحتی روی مواضع ولی فقیه حرف می زنیم نباید ادعای پیروی از راه امام و طرفداری از محتوای نظام را داشته باشیم.
وی خطاب به جمع حاضر گفت: وظیفه ما به عنوان کسانی که در دوران دفاع مقدس پیشکسوت بودیم ، رسوا کردن و روشنگری است و باید از خدا و از رفقای شهیدمان استمداد کنیم تا به ما کمک کنند در این راه باقی بمانیم.
سیام/1193

حامیان میرحسین در مترو

چند نفر از حامیان موسوی، طبق برنامه قبلی در ایستگاه متروی صادقیه شعارهایی بر علیه نظام سر داده‌اند.

چند نفر از حامیان میرحسین موسوی روز چهارشنبه گذشته طبق برنامه قبلی و از پیش طراحی شده در ایستگاه متروی صادقیه شعارهایی در حمایت از میرحسین و علیه نظام سر داده‌اند.
بنابراین گزارش پس از تأخیر قطار مترو که گفته می‌شود عمدی بوده حدود 50-40 نفر زن به رهبری فردی شروع به ایجاد جوسازی و شعار دادن علیه نظام نمودند.
برپای این خبر این افراد همان عده‌ای هستند که چندی پیش در خیابان ولیعصر تقاطع خیابان شهید مطهری نیز اقدام به تجمع غیرقانونی و حمله به اموال عمومی کرده بودند.
سردسته این افراد در آن روز از دست نیروهای انتظامی حاضر در صحنه گریخت.
این عده حدود 50 نفر زن هستند که با هدایت مردی درشت هیکل در نقاط مختلف حاضر شده و با حمایت از میرحسین موسوی شروع به تخریب اموال عمومی کرده و علیه نظام شعار سر می‌دهند.

 

فقدان مبانی نظری "جنبش سبز"

در حاشیه چهارمین دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده کودتای مخملی
فقدان مبانی نظری "جنبش سبز"
دفتر پژوهش و بررسی های خبری - امیرحسین کبیری : برگزاری چهارمین دادگاه متهمان به براندازی نرم نظام مردمی جمهوری اسلامی هرچند با حضور بسیاری از چهره های شاخص اصلاح طلب، آن را از دادگاه های پیشین متمایز ساخته بود اما اعترافات تکان دهنده "سعید حجاریان" به عنوان مغز متفکر جریان موسوم به اصلاح طلب آشکارا فقدان وجه تئوریک در آنچه "جنبش سبز" نامیده می شود را عیان نمود.

صدور بیانیه های زنجیره ای با هدف زیر سؤال بردن انتخابات شکوهمند و حماسه بزرگ ملت ایران و به کار بردن عناوینی چون «کودتای شعبده بازی انتخاباتی» ، افترا و توهین به بخش عظیمی از نهادهای خدمتگزار کشور، تحریک معترضان به خرابکاران و آتش افروزی سازماندهی شده، فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای رسانه های غربی و شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب به منظور افزایش هجمه بر نظام، ایجاد فتنه و سیاه نمایی افتخار عظیم ملت ایران و اخلال در نظم و امنیت جامعه و تشویش اذهان عمومی و ... بخشی از اتهاماتی است که متوجه فعالان سیاسی حاضر در دادگاه شده است. با این حال، آنچه تأثیر بسزایی در تهی شدن عقلانیت و چیرگی احساس در رفتار اجتماعی- سیاسی هوادارن نامزد شکست خورده در انتخابات داشته، استراتژی تبلیغی ستاد میرحسین موسوی برای پنهان ساختن ناتوانی وی در جلب آرای عمومی و توجیه تبدیل دشمنان پیشین به دوستان کنونی و پیوست های کاذب سیاسی حول آخرین نخست وزیر است.
این استراتژی، با تدوین تاکتیک "تببین، تبلیغ و تهییج" کوشید با ایجاد جنگ روانی علیه دولت، هواداران را به پیروزی در انتخابات اطمینان بخشد. در حقیقت با دروغ پردازی، شایعه پراکنی غیر واقعی و تحریف واقعیات به عنوان یکی از اصلی ترین راهبردهای شکست حریف، احساس و عاطفه جایگزین عقل شد. اینجاست که سعید حجاریان با ابراز ندامت از اینکه «پا را از یک انتخابات سالم فراتر گذاشته» به «خطای سهمگین» خود در «ارائه تحلیل های ناصواب» اشاره می کند که این تحلیل ها «مبنای بسیاری از اعمال نادرست قرار گرفتند.» (1)
حضور تنش زای نمایندگان و هواداران میرحسین موسوی با دستبندهایی سبز در خیابان ها و میادین شهر در حالی که هنوز هیچ برنامه مشخصی برای اداره کشور از سوی ستاد وی ارائه نشده بود، نخستین خروج از مدار خرد و عقلانیت محسوب می شود چراکه این استراتژی خیابانی، از طریق ایجاد تمایز اجتماعی هواداران موسوی با سایرین به تهییج شهروندان در شرکت در راهپیمایی های غیرقانونی پیش از برگزاری انتخابات انجامید.
بر همین اساس، حجاریان از آن به خطای «سیاسیون و فعالان سیاسی» که «هرچند در نظریه پردازی نقشی ندارند اما در جهت عملیاتی کردن و به اجرا در آوردن تئوری ها نقشی بس مهم ایفا می‌کنند و سازمان‌هایی در جهت اهداف منبعث از تئوری ها به‌ وجود آورده راهبری می‌کنند و این امر خطیری است چه بسا یک لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب یابد چون اینان مرجع سیاسی بخش هایی از مردم هستند و هرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحی بازتاب می یابد» تعبیر می کند. (2)
حجاریان در قامت یک تئوریسین که فعالیت سیاسی نیز داشته سیاسیون را «متوجه تئوری هایی که منشأ استراتژی عملی آنهاست» می کند و در عین حال، اذعان می دارد که « عده ای از فعالان سیاسی، عالماً عامداً با توجه به پیامدهای یک نظریه آن را در سطح دانشگاه، احزاب و جامعه اشاعه می دهند» و به عنوان نمونه به شعارهایی اشاره می کند که « هر کس ذره‌ای عرق وطن پرستی و دغدغه وحدت ملی و شرم از خون شهدا داشته باشد و نگران ترقی و توسعه کشور باشد، آن‌ها را بر نمی تابد و منزجر می شود» (3)
همزمان با این رویدادها، التفات به تلاش رسانه های مکتوب و بنگاه های سیار و ثابت خبر پراکنی این جریان که در تاکتیکی از پیش طراحی شده، با استفاده از شیوه دروغ پردازی رسانه ای در جهت شکل دهی افکار عمومی جامعه، از پیروزی قطعی میرحسین موسوی در انتخابات خبر دادند، نیز ضروری است. محسن صفایی فراهانی معاون دبیر کل حزب مشارکت، در اعترافات خود با اشاره به «هزینه سالیانه میلیون ها دلار برای فعالیت های تبلیغی توسط کشورهایی مثل امریکا، انگلیس، هلند و...» پرده از « احداث شبکه های فارسی رادیویی و تلویزیونی کشورهای فوق (بیش از 30 شبکه) و بهره گیری از آن» به منظور «ارائه اسناد مجعول» به مخاطبان و تغییر «سیر فکری افراد » برداشت.(4)
از سوی دیگر، اقدامات فرافکنانه میرحسین موسوی به دنبال شکست در انتخابات و تلاش برای انتقال توهم پیروزی به هواداران خود که ریشه در «تحلیل اشتباه اصلاح طلبان» و عدم آشنایی موسوی از چگونگی فعالیت در «عرصه کنشگری سیاسی حرفه ای و جمعی با پیچیدگی های عمل سیاسی» (5) داشت، زمینه « پدید آمدن اصطکاک‌های فراوان در طول مسیر حرکت‌های انتخاباتی و هم زمینه ساز تحریک پذیری و عملکردهای احساسی ایشان در رویارویی با نتایج انتخابات» را فراهم آورد. (6)
موسوی در حالی گام در عرصه رقابت های انتخاباتی نهاد که دوری 20 ساله از معادلات قدرت، او را ناتوان از کنترل رفتارهای تبلیغاتی و انتخاباتی نمود از این رو، به دنبال آسیب پذیری وی در رویارویی با سیل توقعات و انتظارات متناقض و متضاد، به انتخاب راهبرد بهره گیری از عقلانیت ابزاری به مثابه اهرمی برای تسلط بر محیط توسل جست تا از مهلکه جان به در برد در حالی که این استراتژی موج گونه بیشتر از آنکه به استقرار آرامش و ثبات در فضا بیانجامد به بروز رفتارهایی غوغاسالارانه و ناهنجار منتهی شد.
بر همین مبناست که سعید شریعتی ضمن انتقاد از « باز کردن پای هواداران به اعتراضات خیابانی » ، نوع مواجهه موسوی با نتایج انتخابات را « بزرگ‌ترین اشتباه» وی می داند که « تعجیل، تحریک شدگی و احساسات زدگی» آخرین نخست وزیر را به سیاست ورزی نابخردانه واداشت. (7)
نتیجتاً اینکه؛ استراتژی ایجاد خشونت سیاسی، نافرمانی مدنی و اعتراض به سلامت انتخابات فارغ از آنکه به دنبال چرایی واکنش منفی طبقات اجتماعی به نماینده جریانی که موج تخریب علیه دولت نهم را به عهده گرفت، باشیم، تمام تلاش خود را برای پنهان ساختن ناسازه های نظری گفتمان و بی هویتی سیاسی خویش به کار گرفت تا از این طریق بتواند با فضاسازی سیاسی موجبات تداوم حضور خود را فراهم آورد در حالی که ملت با رأی قاطع به دکتر احمدی نژاد ، مطلوب های خویش را که همان تعالی معنوی، وحدت، امنیت، استقلال و عزت ملی، رفاه عمومی، عدالت فراگیر و بهره مندی از منابع انسانی و مادی بومی است، آشکار ساختند.

تشخیص مصلحت در کدام مجمع؟

تشخیص مصلحت در کدام مجمع؟
دفتر پژوهش و بررسی های خبری-آرش پاک اندیش:اکنون این سوال به طور جدی مطرح است که آیا مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران در چنین مجمعی و با حضور چنین نگرشهایی قابل تشخیص هست یا نه؟

مجمع تشخیص مصلحت نظام در روزهای اخیر به دنبال آن است که با کتمان حقایق و البته با مصلحتی نامعلوم به چالش با گفتمانی بپردازد که از سوی مقام معظم رهبری احیاگر ارزش های انقلاب نام گرفت و با آغاز دهه چهارم انقلاب مجری انتخاباتی باشد که به گفته دوست و دشمن بالاترین میزان حضور ملی را پس از گذشت سه دهه در کارنامه نظام مقدس جمهوری اسلامی به ثبت رساند.
حوادثی را که پس از انتخابات اخیر در کشور شاهد بودیم سرشار از عبرت ها یی است که لازم است در وهله اول نخبگان سیاسی و کسانی که بر مسند عالی ترین مجمع مصلحتی کشور تکیه زده اند جلب شود.
روی سخن با کسانی است که بر سر سفره با برکت جمهوری اسلامی که منبعث از خون پاک جوانان برومند این سرزمین است نشسته اند و در بزنگاه های تاریخی به خطایی نابخشودنی دست می زنند که یقینا سقوط قطعی شان را به دنبال خواهد داشت.
مرور مواضع برخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که قرار است برای "مصلحت نظام" نه "مصلحت یاران و فرزندان" درایت و تدبیر پیشه کنند؛ در جریان برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری مسئله ای مهم به نظر می رسد و می تواند اذهان آزاد اندیش و مستقل را در شناخت بیش از پیش "تکیه زنندگان بر کرسی تشخیص مصلحت نظام" رهنمون باشد.
* محمد هاشمی رفسنجانی:
احمدی‌نژاد یک قدم هم جلوتر از دیکتاتورها بر می‌دارد. (15/3/88 سایت جمهوریت)
انتخابات سال 84 را یک کودتای مخملی می دانم که کارگردان آن انگلیس بوده است.(20/3/ 88 سایت سلام)
احمدی نژاد روی ناصرالدین شاه را هم سفید کرد.(20/3/88 سایت سلام)
* میرحسین موسوی:
ما می‌گوییم دولت مشروعیت ندارد چون آراء مردم را ندارد. (15/4/88 پایگاه خبری تحلیلی پارسینه)

هرچقدر پول پخش کنید باز هم نمی توانید عزت مردم را لکه دار کنید.(سخنرانی تخریبی موسوی علیه رییس دولت نهم – 11/3/88 سایت نواندیش)
دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند.(بخشی از بیانیه شماره 10 میرحسین موسوی)
دندان شکنجه‌گران واعتراف‌گیران دیگر به استخوان مردم رسیده است.(بخشی از بیانیه شماره 10 میرحسین موسوی)
اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. (بخشی از بیانیه شماره 6 میرحسین موسوی خطاب به اغتشاش گران)
از سراسر کشور اخبار بسیاری در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات اخیر به اینجانب می‌رسد. اطمینان دارم که این واکنش‌ها نه به خاطر شخص من، بلکه از سر نگرانی نسبت به روش جدیدی از زندگی سیاسی است که دارد بر کشور ما تحمیل می‌شود. اقداماتی که در طی این چند روز شاهد آن بوده‌ایم تاکنون در جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. اینجانب امروز طی نامه‌ای تقاضای خود را مبنی بر ابطال نتایج انتخابات اخیر به شورای نگهبان ارائه کردم و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی و حمایت مردم از دولت می‌دانم.(بیانیه دوم موسوی پس از انتخابات ـ سایت قلم 24/3/88 )
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم. (بخشی از بیانیه شماره 9 میرحسین موسوی)
نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی امانت دیده ایم و می بینیم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست.(بیانیه شماره 4 میرحسین موسوی)
همگی ما در راه این تجدید حیات ملی و تحقق آرمان‌هایی که در دل و جان پیر و جوان ما ریشه دارند با دروغ و تقلب روبرو شدیم و آن چیزی که از عواقب قانون‌گریزی پیش‌بینی کرده بودیم به صریح‌ترین شکل ممکن و در نزدیک‌ترین زمان تحقق یافت.(بخشی از بیانیه شماره 5 موسوی ـ سایت قلم 30/3/88

همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد.(بیانیه شماره 9موسوی - سایت قلم10/4/88)

چه کسی باور دارد چند آدم حقیر و وابسته بتوانند حرکت های میلیونی مردم را ساکت کنند؟ آیا این توهین به شعور مردم و آرای آنها نیست؟ این یک توهین است و آثار زشت خود را در پی خواهد داشت.(موسوی در جمع خانوده های بازداشت شدگان ـ اعتماد 30/4/88)
اگر از همه بازداشت شدگان هم اعتراف بگیرند باز هم افکار عمومی اینها را قبول نمی کند؛ چرا که مردم در وقایع اخیر حضور داشته اند و دیده اند ابعاد این مسئله چقدر بوده است. شعارها و رفتارهای مردم نشان می دهد اگر برخی افراد بخواهند ترفندهایی برای اتصال جنبش سبز مردم به بیگانگان به کار ببندند، بیهوده خواهد بود.(روزنامه اعتماد 1/5/88)


* حسن روحانی:
دولت نهم نتوانست اجماع جهانی علیه ایران را بشکند. (روزنامه اعتماد ملی16/3/88)
رشته های هسته ای در دوران دولت نهم تعطیل شد.(روزنامه اعتماد ملی16/3/88)
اگر حواس ما جمع نباشد و مردم در صحنه نباشند ممکن است به استبداد بازگردیم. (سخنرانی تخریبی علیه دولت نهم چهار ماه مانده به انتخابات دهم ریاست جمهوری 10/11/87 روزنامه اعتماد ملی)
متاسفانه این روزها برخی از رسانه‌های دولتی یا متعلق به اموال عمومی آشکارا در حال حمایت از یک نامزد و تخریب سه نامزد دیگر هستند. عملکرد این رسانه‌ها مصداق بارز اعمال مجرمانه است و دستگاه قضایی باید مسوولان این رسانه‌ها را مورد پیگرد قانونی قرار دهد.(سایت خبری تحلیلی بازیاب 15/3/88)
باید اطمینان عمومی به سلامت انتخابات و احساس سلامت را نیز احیا کرد.( سایت خبری تحلیلی بازیاب 15/3/88)
در آن انتخابات[اشاره به انتخابات نهم ریاست جمهوری]،‌ برای رأی دادن به یکی از شعب رفته بودم که چند نفر از مردم نزد من آمدند و گفتند "‌حاج آقا! ما که رأی دادیم ولی فایده اش چیست؟ پرسیدم:‌ چطور؟‌ جواب دادند:‌ ما نام یکی را می نویسیم، اسم دیگری در می آید! (سخنرانی تردید افکن حسن روحانی در جمع تعدادی از مدیران رسانه های کشور درباره انتخابات ریاست جمهوری28/6/87)
* محسن رضایی:
خطر سوسیالیسم و استبداد دینی کمتر از غربزدگی نیست.( سخنرانی در دانشکده علوم حدیث 13/5/88)
برخی دولتمردان به تاریخ انقلاب و جنگ ظلم میکنند.(27/4/88 سخنرانی در جمع گروهی از پیشکسوتان دفاع مقدس)
فردی که [اشاره به مقام معظم رهبری] در دوران سکوت چپ و کنار رفتن از سیاست به آنها گفت که اگر به صحنه نیآیید، نظام و جامعه نمی تواند با یک جناح اداره شود و ناچار خواهیم شد از فعالان و نخبگان سیاسی بخواهیم یک چپ جدیدی را به وجود آورند، چگونه ممکن است راضی شود که تنها یک گروه و سلیقه خاص در صحنه سیاسی کشور فعال باشد؟ (بیانیه رضایی پس از انتخابات21/4/88)
ای کاش بجای آنکه مردم باتوم خوردند، من باتوم می خوردم.(نامه محسن رضایی به یکی از کاربران اینترنتی در زمان درگیری های خیابانی پس از انتخابات 8/4/88)
مردم با اراده قوی، نتیجه را تغییر خواهند داد. (سایت آینده نیوز 21/3/88)
برادران بختیاری شک نکنند که برادرشان در انتخابات پیروز است.( در اجتماع مردم ایذه 20/3/88 ایفنانیوز)
من تلاش کرده‌ام که تنها در چهار دقیقه به رئیس‌جمهور فعلی ثابت کنم کشور با تبلیغات و شعار دادن اداره نمی‌شود.( ایفنانیوز مورخ 20/3/88 )
برای نجات اقتصاد کشور به صحنه آمدم.(18/2/88 سایت باریاب)
دوران شعارزدگی،‌ تفرقه و اختلاف در کشور را به پایان می‌رسانم و ثبات و پیشرفت را به کشور باز می‌گردانم.( خبرگزاری بختیاری 10/3/1388)
این ها [اشاره به تیم مدیریتی دولت نهم] جز نیروهای درجه چندم ما بودند. کسانی مثل صادق محصولی و پرویز فتاح از نیروهای زیر دست و درجه چندم ما بودند که حالا قیم انقلاب و کشور شده اند.(پایگاه خبری تحلیلی لحظه 17/2/88)
اینها کسی نبودند که امروز مدیرت کشور را در اختیار گرفته اند. من اگر احساس خطر نمی کردم، هرگز کاندیدا نمی شدم.( پایگاه خبری تحلیلی لحظه 17/2/88)
من اصلاً نمی توانم بدانم چرا مسئولین وزارت کشور و اخیراً سخنگوی شورای نگهبان، به جای شفاف سازی مسائل باعث تحریک بیشترمردم می شوند. من واقعاً از اینکه می بینیم در یک صندوق در برخی شهرها و حوزه های انتخاباتی، بیش از 140 درصد واجدین شرایط رای ریخته شده ناراحتم و این مسئله را تا آخر پیگیری می کنم. من هرگز از حق مردم و حتی یک رای مردم نمی گذرم و تا اخر قول می دهم که این موضوع را به صورت جدی پیگیری می کنم. (سایت انتخاب نیوز 29/3/88)
از اعضای محترم شورای نگهبان می خواهم به شکایات نامزدهای ریاست جمهوری به صورت جدی رسیدگی کنند. مردم می‌خواهند بدانند سرنوشت آرای آنها به کجا انجامیده است. بدیهی است هر نوع بی توجهی و بی اعتنایی به خواست عمومی مردم، به مصلحت نیست.( سایت تابناک 26/3/88)
معتقدم ادامه این وضعیت اگر حرکت به سوی پرتگاه نباشد، فرورفتن به یک باتلاق است که هم جامعه و هم نظام را گرفتار خود خواهد کرد.( پاسخ به یکی از کابران سایت شخصی اش _ سایت شخصی رضایی 9/4/88)
همچنین لازم است مواضع افراطی و ساختارشکنانه "مهدی کروبی" که عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را در کارنامه خود به ثبت رسانیده و موجب شد بذر تردید در اذهان بخشی از رای دهندگان نسبت به نظام و انقلاب کاشته شود را ذکر می کنیم، باشد تا مردم عزیز و ملت رشید ایران کمی بیشتر با چهره هایی که بر سیمای پاک عرصه حضور پرشور مردم پنجه کشیدند، آشنا شوند:
روزنامه اعتماد 21/11/87 : در کشور ما انتخابات هم به صورت مکرر و مرتب برگزار می شود و طبیعی است دخالت هایی در آنها صورت می گیرد. یکی از افرادی که بسیار فریاد کرده، نامه نوشته و معترض است، من بودم و تعداد نامه هایی که درباره انتخاب ها و اعتراضات نگاشته ام، به قدری زیاد است که در حد یک کتاب شده است. برای اینکه شائبه دخالت در انتخابات پیش آمد، مکاتبه کردم و آنها هم پاسخ دادند که منظورمان انتخابات نیست.
روزنامه اعتماد 5/12/87: قانون اساسی ما ظرفیت بالایی دارد و تا روزی که مبنا بر رای گیری است باید از این حق در تعیین سرنوشت استفاده کرد. فراموش نکنید که حضور حداکثری، حضور و تاثیر نیروهای خودسر در بالای صندوق های رای را خنثی می کند.
کیهان 12/12/87 : عدم مشارکت در انتخابات هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. تنها حضور مردم است که می تواند مشکلات را حل کند و ما همه تلاش های خود را انجام خواهیم داد که نیروهای خودسر نتوانند نقشی تاثیرگذار بر سرنوشت انتخابات داشته باشند. نیروهای خودسر و متخلفین از شرکت کم رنگ مردم در انتخابات خرسند خواهند شد و می توانند به اعمال خود بپردازند. ان شاءالله روزی نرسد که مردم نسبت به نتیجه آرای خود ناامید باشند و انتخابات بی خاصیت شود.
روزنامه اعتماد به نقل از ایسنا 20 /12/87 : مهم نیست به چه کسی رای می دهید مهم آن است که از حق انتخاب خود نگذرید...مبادا از صندوق های رای فاصله بگیرید. ...اجازه نخواهم داد دستگاهی در روند اجرایی دخالت کند.
کیهان 18/1/88 : ما آبروی مان را گذاشته و وارد عرصه انتخابات شده ایم و اجازه نخواهیم داد هر کسی هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد و در برابر هرگونه دخالتی از هر حوزه ای که باشد برخورد می کنیم و شما نیز باید در زمینه صیانت از آرا تمام تلاش خود را به کار بندید و باید مراقب باشیم که مجریان و ناظران در انتخابات بی طرفی خود را در انتخابات حفظ و رعایت کنند.
روزنامه اعتماد به نقل از ایلنا 24/1/88 : هم اکنون در کشور اندیشه یی وجود دارد که رای مردم را میزان نمی داند و درصدد کمرنگ کردن نقش انتخابات است که تنها راه مقابله با آن حضور پررنگ مردم در انتخابات است. از مجریان و ناظران انتخاباتی انتظار داریم انتخاباتی آزاد، سالم و رقابتی برگزار شود و در این فضای انتخاباتی مراقبت های کاملاً جدی را به عمل آورند.
روزنامه اعتماد ملی 27/1/88 : اگر در انتخابات ریاست جمهوری درصد پایینی از مردم شرکت کنند بالاخره یک نفر رئیس جمهور خواهد شد و سرنوشت کشور را در دست خواهد گرفت .اگر به میزان زیاد در انتخابات شرکت کنیم عرصه برای تقلب در شمارش آرا نیز بسیار پایین می آید ولی اگر به پای صندوق های رای نیاییم دست متخلفین باز خواهد شد.
روزنامه اعتماد 29/1/88 : باید تلاش کنیم تا فردی که می خواهیم انتخاب شود و با حضور گسترده از دخالت نیروهای غیبی در انتخابات جلوگیری کنیم.
روزنامه اعتماد 30/1/88 : نسبت به این تخلفات انتخاباتی تذکر می دهم و در صورت لزوم با نگارش نامه اعتراض می کنم، ولی واقعیت این است که اکنون همه امکانات در اختیار این جریان (دولت نهم) است و ما چیزی در اختیار نداریم .
روزنامه اعتماد 10/2/88 : ما نخواسته ایم کاری خلاف قانون انجام دهیم. برخی حرف هایی می زنند که ایجاد شک می کند. اگر هم بخواهند نمایندگان ما را پای صندوق ها راه ندهند یا برای آنها کارت صادر نکنند، این طور نیست که دست روی دست بگذاریم، بلکه آنها را بمباران خبری می کنیم.
روزنامه اعتماد 10/2/88 : این افراد هم ناظر هستند و دخالت نمی کنند، اما باید مطلع باشند در آنجا چه فعل و انفعالاتی صورت می گیرد که اگر خدای ناکرده کسی خواست دخل و تصرفی کند، جلوی آن را بگیرند.
کیهان 21/2/88 : من به بسیج و سپاه علاقه داشته و درصدد تقویت این نهاد هستم، اما اگر زمانی متوجه شوم عده ای می خواهند از نام بسیج سوءاستفاده کرده و به نفع کاندیدایی استفاده کنند، سکوت نخواهم کرد.
روزنامه اعتماد 21/2/88 : اگر کسی بخواهد بسیج را ابزار انتخابات کند، سکوت نخواهیم کرد .
روزنامه اعتماد 21/2/88 : ضمن احترام به جایگاه آن دو(شورای نگهبان و ستاد کل نیروهای مسلح)، زمانی که متوجه شدم شائبه یی ناصواب در خصوص سلامت انتخابات ایجاد می شود، به آنها مساله را یادآور شدم .
روزنامه اعتماد 22/2/88: این سه ارگان (ارتش، سپاه و بسیج) برای من عزیز هستند، اما اجازه دهند انتخاباتی آزاد برگزار کنیم.
روزنامه اعتماد 22/2/88: دخالتی که شورای نگهبان در اجرای انتخابات می کند، جمهوریت نظام را به خطر انداخته است و امروز مردم هستند که باید با رای خود نشان دهند با این شیوه ها مخالفند.
خبر گزاری فارس 23/2/88: برنامه‌ریزی داریم تا از حق خود یعنی داشتن جمعیتی انبوه در کنار صندوق‌های اخذ رأی استفاده کنیم. بنابراین با حدود 46 هزار صندوق نیاز به این حدود نیرو داریم و صیانت از آرا هم که می‌‌گویم می‌خواهیم نماینده آنجا بگذاریم تا شاهد باشند و صورت جلسه‌ها را دیده که هر داوطلب چقدر رأی آورده است.
خبر گزاری فارس 23/2/88: با حضور گسترده مردم اگر جمعی بخواهند خودسری و تقلب کنند نمی‌توانند و صحنه برایشان تنگ می‌شود اگر هم تقلبی شود سرنوشت‌ساز نخواهد بود.
کیهان 12/3/88 : امروز جمهوریت، اسلامیت، و ایرانیت در معرض تهدید است و ما باید با حضور در انتخابات از آن محافظت کنیم .میزان رای ملت است و جمهوریت باید در اختیار مردم باشد و مردم باید تعیین کنند و انتخابات با دقت انجام می شود.
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: در این میان نقش نهادهای امنیتی نظام در برقراری امنیت انتخابات مبهم و سرنوشت ساز است. هر سه نهاد تحت اشراف شما در معرض اتهاماتی قرار دارند که اگر از آنها پرهیز کنید به امید خداوند متعال انتخاباتی آزاد خواهیم داشت یا حداقل این نهادها از اتهام دخالت در انتخابات تبرئه می شوند.
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: مشی درست در انتخابات روز جمعه تاسی به روش رهبری است که بی طرفی کامل حکومت را ایجاب می کند. اما متاسفانه اخبار نگران کننده ای از احتمال دخالت های سازمان یافته یا نظارت های مداخله جویانه در انتخابات به گوش می رسد که اینجانب را به شدت نگران می کند.
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: نظرسازی های نادرست از سوی نهادها و رسانه های دولتی آتش تهیه این دخالت ها را فراهم کرده اند. آنها با انتشار اخبار جعلی از قبیل آرای اندک برخی نامزدها یا شایعه کناره گیری، انصراف و حتی سکته آنان قصد می کنند حامیان نامزدها را دلسرد کنند.
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: در عین حال از نوع نظارت بر صندوق ها و صیانت از آرا هم نگرانی عمیقی وجود دارد. در واقع اخبار فعلی به گونه ای طراحی شده اند که نتایج آرا با هر تغییر و تحولی برای مردم غیرعادی و غیرمنتظره نباشد.
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: همچنین متاسفانه برخی نامزدها هم با مباح اعلام کردن ورود بخش هایی از بسیج در انتخابات پس از اجتهاد فرمانده محترم سپاه پاسداران عملا بر این بدعت مهر تایید گذاشته اند که نگرانی ها را دوچندان می کند .
بخشهایی از نامه کروبی به وزیر اطلاعات ، فرمانده ناجا و فرمانده نیروی مقاومت بسیج ـ اعتماد ملی 23/3/88: اینجانب بار دیگر اعلام می کنم که در شامگاه 22 خرداد 88هرگز اشتباه 4 سال قبل را تکرار نمی کنم و تا صبح بیدار می مانم و ساعت یازده صبح روز شنبه 23 خرداد 88 در کنفرانس خبری نتایج رایزنی ها و بررسی ها را به صورت شفاف به مردم اعلام می کنم و البته نتیجه انتخابات آزاد و سالم و به دور از شایعه و دروغ و دخالت را صریح و روشن خواهم پذیرفت و در غیر این صورت هم صادقانه با نظام و مردم سخن خواهم گفت و ذره ای پرده پوشی نخواهم کرد. نتیجه انتخابات مهم نیست آنچه مهم است روش برگزاری انتخابات است. من با شما اتمام حجت می کنم تا حجتی برای دنیا و آخرت خود داشته باشم.
‌بیانیه اول کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا ـ سحام نیوز 23/3/88: 22 خرداد ماه که از حیث مشارکت کم سابقه شما مردم عزیز می توانست جشنواره بزرگ جمهوریت در نظام امام خمینی (ره) باشد به سوگواری تبدیل شد ،‌ و در سوگواری جز مرثیه چه می توان خواند ،‌ مرثیه ای برای اعتبار و آبروی رای فردی که به عشق و ایمان برای تغییر اوضاع کشور به صحنه آمدند و چنین تخلف در امانت دیدند.‌
بیانیه اول کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا ـ سحام نیوز 23/3/88: نتایج اعلام شده برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری چنان مضحک و شگفت است که در بیان و بیانیه نمی آید و باید فکر دیگری کرد .
بیانیه اول کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا ـ سحام نیوز 23/3/88: این شیوه رای گیری و شمارش آرا یادآور شمارش آرا مرحوم مدرس است که حتی از شمارش رایی که آن مرحوم به خویش داده بود دریغ کردند و تکرار دروغ پردازی های تلویزیونی یادآور آمارهای منتشر شده در مناظره هاست .
بیانیه اول کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا ـ سحام نیوز 23/3/88: شگفتا که مشارکت ملت به ابزار تحکیم دولت تبدیل شد ،‌ واز دموکراسی به سوء استفاده از مشارکت ملت بسنده شد . بدیهی است که نتایج و نهاد برآمده از چنین شمارش آرایی فاقد مشروعیت است و مورد قبول اینجانب نیست .
بیانیه اول کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا ـ سحام نیوز 23/3/88: من به پیشگاه ملت شکایت می برم و دستان همه رای دهندگان به خصوص دانشجویان ،‌روشنفکران ،‌زنان محرومین و افراد مورد تبعیض اعم از دگر اندیشان ،‌اقلیت های قومی و مذهبی ،‌دراویش ،‌اهل حق را می بوسم و حتما در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رای ملت سکوت نخواهم کرد و به عنوان فردی مستقل در چارچوب فکری و سیاسی خاص خود و بر اساس مواضع و بیانیه هایی که منتشر کرده ام در صحنه خواهم ماند و گزارش اقدامات خود را در بیانیه های بعدی به اطلاع ملت بزرگ ایران خواهم رساند . این تازه اول داستان است .
بخشی از نامه کروبی به هاشمی ـ روزنامه اعتماد ملی 23/3/88 : ضمن تاکید بر دغدغه هایی که شما هم درباره سلامت انتخابات دارید اعلام می کنم این روش دوستان سبب نقض قواعد اخلاقی انتخابات آزاد می شود.
بیانیه دوم مهدی کروبی در اعتراض به نتیجه انتخابات ـ سایت شخصی مهدی کروبی 24 /3 /88 : نتیجه اعلام شده انتخابات برآمده از دو انحراف اساسی در مسیر تاریخ انقلاب است .
اول : انحراف از جمهوریت نظام که نقطه شروع ان برگزاری دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1369 و رد صلاحیت گسترده یاران امام (ره) پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی بود و این انحراف سبب شد جمهوری مورد نظر امام مخدوش شود و امروزه حتی افرادی که در این انحراف مقصر بودند از آن آسیب می بینند و کار به جایی رسیده که از کلیت جمهوری اسلامی، هر دو رکن جمهوریت واسلامیت با این انتخابات و اعلام نتایج مخدوش ان زیر سوال رفته است .
دوم : انحراف از اصلاحات که با فرصت سوزی و از دست دادن خودخواهانه موقعیت های بی نظیری که ملت ایران در حوادث پس از دوم خرداد 1376 در اختیار ما قرار داده بود شروع شد با سوء مدیریت و اجازه مصادره ان توسط نااهلان و سود جویان منتهی به انتخابات مجلس هفتم و سپس تشکیل دولت نهم که مهم ترین مخالف اصلاحات در سال 1384 و تثبیت او در سال 1388 گردید .
بیانیه دوم مهدی کروبی در اعتراض به نتیجه انتخابات ـ سایت شخصی مهدی کروبی 24 /3 /88 : من بار دیگر اعلام می کنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایح اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از اینرو آقای محمود احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمی دانم . اما از ان جایی که به اصل نظام جمهوری اسلامی باور راسخ دارم و این نوع انتخابات را تعریض به میراث و راه امام می دانم و از ان جایی که هنوزم به ظرفیت نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی باور دارم از شورای نگهبان می خواهم با ابطال انتخابات و در راستای خواست به حق ملت واکثریت مردم بار دیگر این انتخابات را تجدید نماید و این بار به حق ، از آرای مردم پاسداری کند .
بخشی نامه کروبی به شورای نگهبان ـ سایت شخصی مهدی کروبی 25/3/1388: موجب تاسف است که پیش از رسیدگی به شکایت و اظهارنظر رسمی آن شورا درباره صحت انتخابات ، رسانه ملی با معرفی آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور منتخب، حکم نهایی را صادر کرده است و این شائبه را ایجاد کرده که ارایه شکایت مفید فایده نیست ، با این وجود، شکایت حاضر تقدیم می شود، شاید اعضاء محترم آن شورا با تصمیم مناسب خود، این جریان انحرافی را متوقف نمایند.
مهدی کروبی خطاب به مردم ـ سایت شخصی مهدی کروبی 27 /3/ 1388 : اینجانب از آن‌جایی که انتخابات 22 خرداد را نامشروع می‌دانم و نتایج برامده از آن را قبول ندارم و این فرد را برای ریاست جمهوری اسلامی ایران به رسمیت نمی‌شناسم. از همه مردم تهران دعوت می‌کنم ساعت 11 صبح روز جمعه 29 خرداد 1388 با لباس سیاه به نشانه سوگواری برای شهدای راه جمهوریت نظام اسلامی ایران از میدان 7 تیر تا محل برگزاری نماز جمعه حضور یابند و با حضور آرام و آگاهانه خود اعتراض خویش به انتخابات را اعلام کنند و خواسته‌ی ابطال انتخابات نامشروع 22 خرداد 1388 را به گوش عالی‌ترین مقام کشور برسانند.
مهدی کروبی در نامه به شورای نگهبان ـ اعتمادملی 2/4/88 : اگر چه تا کنون در خصوص انتخابات، شواهد و قرائن مشهودی ارائه شده است اما پرداختن به نکته اخیرالذکر شما نیز ضرورت دارد. اظهارات امروز شما در خصوص تعداد شهرستان هایی که آرای آنها بیش از 100درصد واجدین حق رای بود موجب تاسف گردید و شاهدی دیگر بر وجود گرایش جانبدارانه از نتایج موجود است. اینکه شما تعداد این حوزه ها را 50 مورد و نه 170 شهرستان دانسته اید و کل آرای آنها را فقط 3میلیون دانسته اید که تاثیری در نتایج انتخابات ندارد، در این خصوص باید متذکر شد که اولاحداکثر مشارکت معمول را اگر 85 یا حتی 90 درصد فرض کنیم، تعداد مناطقی که بیش از حداکثر ممکن رای داده اند بالای 200 منطقه خواهد شد، به علاوه به همین نسبت هم در شهرها و مناطق دیگر رای به صندوق ها ریخته شده و برآوردها از رای دادن افراد نیز حاکی از آن است که امکان نداشته است که بیش از 30 یا 32 میلیون رای در فرصت موجود با تعداد حوزه های تعیین شده از مردم اخذ شود، این خطای اعلان شده از سوی شما، فقط آن بخش از کوه یخ است که روی آب دیده می شود. و جزو کوچکی از مجموعه خلاف های انتخاباتی است.
کروبی ـ اعتماد 16/4/88 :" حوادث موجود در مجلس بیانگر این است که اکثر نمایندگان مجلس اعم از اصلاح طالبان و اصولگرایان نیز از ماجراهای پیش آمده بعد از انتخابات ناراضی هستند. اگر شما سندی از کسانی که این فجایع را انجام دادند دارید آنها را به مردم معرفی کنید. ما معتقدیم گروهی اندیشه های امام (ره) و آرمان های انقلاب اسلامی را فراموش کرده اند و سلیقه یی در نظام بروز یافته است که اکنون با کج اندیشی موجب انحراف در آرمان های انقلاب اسلامی شده است و در تلاش هستیم به مبارزه با این جریان فکری بپردازیم تا اجازه ندهیم اصل نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر آرمان و اندیشه های حضرت امام (ره) به انحراف کشیده شود."

لازم به ذکر است که در کنار طیف اقلیتی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که همواره در مواضع خویش در راستای حذف گفتمان امام و انقلاب گام برداشته اند مرور سخنان و مواضع ریاست این مجمع یعنی آیت ا... اکبر هاشمی رفسنجانی نیز تامل برانگیز می باشد:

روزنامه اعتماد به نقل از ایلنا 24/9/87: به هر حال فکر می کنم حد نصاب انتخابات ما که در آغاز انقلاب با 99 درصد شروع کردیم در حال حاضر خوب نیست. چرا باید حد نصاب انتخابات ما به زیر 50 درصد برسد. کاهش مشارکت مردم در انتخابات نشانه خوبی نیست و باید بیشتر مردم را علاقه مند به مشارکت در انتخابات کرد.
روزنامه اعتماد 5/10/87: مردم باید قانع شوند و انتخاب کنند و من دینی را سراغ ندارم که با سلطه و زور شمشیر بر مردم مسلط شده باشد.
سایت الف5/10/87: برای برگزاری یک انتخابات پاک و بدون مشکل باید از ورود ابزارهای فریبکاری در این عرصه خودداری کرد.
‌ سایت الف5/10/87: نظام باید نهایت تلاش خود را در جهت اجرای صحیح و بدون مورد انتخابات انجام دهد.
سایت الف5/10/87: در ساختار نظام اسلامی باید اراده اکثریت جامعه در کشور حکمفرما شود. در صورت عدم توجه به این امر مهم (انحراف احتمالی در انتخابات) ، مسیر حکومت اسلامی به مسیری خارج از راه خود خواهد رفت و عواقب این اشتباه به گردن عموم ملت است.
روزنامه اعتماد5/10/87 : مردم باید همان چیز را که می خواهند اعلام کنند و نباید ابزار فریب کاری در اختیار افراد قرار گیرد و البته شخص کاندیدا نیز نباید فریب کاری کند. اگر بخواهیم اسلامی عمل کنیم، در اولین گام باید به خواست مردم احترام بگذاریم.
روزنامه اعتماد ملی به نقل از ایسنا7/11/87: برگزاری انتخابات به صورت سالم و بدون هیچ گونه شبهه ای با حضور گسترده و فعال مردم میسر است.
روزنامه اعتماد12/11/87 : مسوولان مراقب باشند سرمایه عظیم خواست مردم را از دست ندهند و مردم به بی تفاوتی گرایش پیدا نکنند. مردم باید مطمئن باشند رای شان آن گونه که به صندوق ها ریخته می شود، خوانده خواهد شد و کسانی که آنها خواسته اند، انتخاب می شوند و عملاً اراده ملت بتواند بر همه چیز فائق شود و این آرزوی امام (ره) و پیشتازان مبارزه و مردم بوده است.
روزنامه اعتماد ملی13/12/87: حوادث سال 1384 در هشدارهای من بی تاثیر نیست؛ چون دیدم کسانی که خود را قیم مردم می دانند، در انتخابات دخالت کردند و من هم به خاطر مصالح انقلاب آنها را به خداوند واگذارکردم و در بیانیه ام گفتم که خدا می داند چگونه عمل کند که آسیبی به مردم نرسد و مقصران آسیب ببینند.
سایت خبری یزد فردا7/1/88: مردم اگر ایمان و قبول نداشته باشند، ضعیف حرکت می‌کنند و تاثیر آن بر انتخابات است؛ بنابراین باید انتخابات را به گونه‌ای برگزار کرد که مردم به طور انبوه در آن شرکت کنند.
سایت خبری یزد فردا7/1/88: شکی نیست که مردم ما انتخابات مغلوط را نمی‌پذیرند.
روزنامه اعتماد15/1/88: قطعاً حضور مردم در انتخابات با اطمینان به اینکه رای شان اثر خود را دارد، تضمین خواهد شد به شرط اینکه بر اساس تاکید رهبر انقلاب، مسوولان، انتخابات را صحیح برگزار کنند و شکی نیست که مردم هم خواستار انتخابات صحیح هستند و کسی انتخابات مغلوط نمی خواهد.
سایت خبری تحلیلی فانگار5/2/88: قهر کردن از صندوق رای جز ضرر چیزی برای مردم ندارد، چون توده مردم نروند، یک اقلیتی رای می دهند و در نهایت کسی از صندوق در خواهد آمد و این به نفع هیچ کس نیست.
روزنامه اعتماد 2/3/88 :رسانه ملی بدون جانبداری از هیچ کس و با رعایت قانون طوری عمل کند که مردم مطمئن باشند دیگر تبلیغاتی که در خصوص جانبداری یا تغییر آرا وجود دارد، اتفاق نمی افتد و با این کار اعتماد جدیدی در جامعه خلق شود.
روزنامه اعتماد16/3/88: شورای نگهبان حاضر به تصویب این (افزایش تعداد صندوق های سیار) خواسته وزارت کشور نشد چرا که افزایش صندوق ها می تواند نگرانی هایی ایجاد کند.
روزنامه اعتماد16/3/88: همه کاندیداها حق دارند بر سر هر صندوق نماینده یی برای پیگیری تمام مراحل اخذ و شمارش آرا داشته باشند، این اقدامی قانونی است که کسی هم مانع آن نمی شود.
روزنامه اعتماد16/3/88: مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بر اساس وظیفه نظارتی که از سوی رهبر انقلاب به آن واگذار شده کاملاً در جریان است و کلیات کار را پیگیری می کند، هرجا که ببیند ممکن است رخنه یی برای آسیب به آرای مردم رخ دهد حاضر خواهد بود.
روزنامه اعتماد ملی23/3/88: این بسیار مهم است که این انتخابات به گونه ای برگزار شود که هیچ کس به خود اجازه ندهد شبهه ای به انتخابات وارد کنند و بپذیرند که آنچه از صندوق بیرون آمده همان است که مردم به آن رای داده اند. این مساله به مسوولان اجرایی و ناظران نامزدها بستگی دارد که کارشان را به خوبی و صداقت انجام دهند؛ چرا که چیزی مهم تر از این امانت نیست و سرنوشت انقلاب و اسلام در آن مطرح است.
روزنامه اعتماد27/4/88: این انتخابات اگر مشکلاتی در آن پیش نمی آمد، ما در 30 سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمی داشتیم. من نمی گویم این اتفاق نیفتاده است، اما ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صدا و سیما باعث شد بذر تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت می دانیم.
روزنامه اعتماد27/4/88: عده ای هستند که کم نیستند و بخش زیادی از مردم فهیم و عالم کشورمان هستند که می گویند ما تردید داریم. ما باید برای رفع تردید آنها کار کنیم. شرایط و دوران تلخی است. هیچ کس از همه جریانات دلش نمی خواست این طور شود. همه ضرر کردیم. چرا باید این طور شود؟
روزنامه اعتماد27/4/88: برادران و خواهران من و همه جریان ها، شما من را می شناسید و می دانید که هیچ وقت از این تریبون نخواستم جناحی استفاده کنم و همیشه فراجناحی حرف می زنم، اکنون هم همین طور می گویم.

مستندات فوق صرفا قطره ای ناچیز از پروژه سونامی تخریب و عملیات روانی کسانی است که از یک سو در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشته و تلاش دارند تا با چنین مواضعی به زعم خود مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران را تشخیص دهند و از سوی دیگر در جبهه "نه احمدی نژاد" گرد آمده اند و با تهییج افکار عمومی علیه منتخب ملت و به تبع آن شعله ور ساختن آتش فتنه در خیابان های شهرمان تلاش نمودند شیرینی انتخابات 22 خردادماه 88 را که تداوم حماسه خدمت را معنا بخشید ؛ در کام ملت تلخ کنند.
اکنون این سوال به طور جدی مطرح است که آیا مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران در چنین مجمعی و با حضور چنین نگرشهایی قابل تشخیص هست یا نه؟

در چهارمین دادگاه متهمان کودتای مخملی مطرح شد:

نقش "مهدی هاشمی" و "جاسبی" در اغتشاشات
چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات عوامل و طراحان اغتشاشات و آشوب های اخیر تهران روز سه شنبه به ریاست قاضی صلواتی در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، در چهارمین جلسه علنی دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر که وکلای متهمان نیز حضور داشتند، ابتدا کیفر خواست عمومی از سوی نماینده دادستان تهران قرائت و سپس اتهامات هر یک از متهمان به آنان تفهیم شد.
متهمان و وکلای آنان نیز در این جلسه در حضور رییس دادگاه به ارایه دفاعیات خود پرداختند.
برخی متهمان وقت را غنیمت شمرده و تا زمان شروع دادگاه به طور رسمی با وکلای مدافع خود صحبت کردند.
قرار بود چهارمین جلسه علنی دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر تهران چهارشنبه28 مرداد برگزار شود که به دلیل تقاضای وکلای مدافع متهمین برای بررسی دقیق تر پرونده و دیدار با موکلین و تدوین لایحه جامع دفاعیات تا امروز به تعویق افتاد.

**صلواتی: قاضی دادگاه در رسیدگی به اتهامات متهمان بی طرف است
قاضی دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان آشوبهای اخیر در آغاز چهارمین جلسه این دادگاه با اشاره به موادی از قانون آیین دادرسی کیفری به تشریح چگونگی برگزاری این دادگاه پرداخت و تاکید کرد که در رسیدگی به اتهامات متهمان بی طرف بوده و براساس مدارک و اظهارات متهمان رای نهایی صادر می شود.
قاضی صلواتی اعلام کرد: جلسه چهارم محاکمه برخی طراحان و محرکین آشوبهای اخیر تهران را در اجرای ماده 188 قانون آیین دادرسی کشوری به صورت علنی در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران اعلام می کنم.
قاضی صلواتی اضافه کرد: قاضی دادگاه در رسیدگی به پرونده و اتهامات متهمان بی طرف بوده و براساس کیفرخواست الصاقی، دلایل، مدارک و مستندات پرونده و اظهارات متهمین به اتهامات رسیدگی و مبادرت به صدور رای می کند.
به گفته او براساس تبصره 2، ماده 188 قانون آیین دادرسی کشوری متهمان و سایر اشخاصی که در دادگاه وجود دارند چنانچه باعث اخلال در نظم دادرسی شوند، دادگاه می تواند آنان را 1 تا 5 روز توقیف کند.
همچنین وی تاکید کرد: در اجرای ماده 192 قانون آیین دادرسی کشوری به متهمان تفهیم می گردد در موقع محاکمه خلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت سخن نگویند و از بیان اسامی افراد و شخصیت هایی که در پرونده متهمین نیستند خودداری کرده چنانچه در تکمیل پرونده لازم بود اسامی افراد یاد شود، متهمین و وکلای آنان می توانند در یک جلسه غیرعلنی یا به صورت لایحه بیان نمایند.
قاضی صلواتی که سخنان خود را با بیان "لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم" آغاز کرده بود، ادامه داد: در هر صورت رعایت ماده 188 قانون آیین دادرسی کیفری الزامی است.
وی ادامه داد: در راستای بند ج ماده 14 قانون اصلاح تشکیل دادگاه های عمومی انقلاب دادگاه فقط به جرایم مندرج در کیفرخواست رسیدگی می کنند بنابراین از معاون دادستان عمومی انقلاب تهران آقای سپهری خواسته می شود برای قرائت کیفرخواست در جایگاه قرار گیرد.
وی تاکید کرد: در اجرای ماده 192 قانون آیین دادرسی کیفری بعد از قرائت متن دادخواست توسط معاون دادستانی هر یک از متهمان در جایگاه قرار می گیرند و خود را معرفی می کنند.
چهارمین جلسه محاکمه برخی دستگیرشدگان در آشوب های اخیر صبح روز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی و با حضور جمعی از سران اصلاح طلب همچون بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، حمیدرضا جلائی پور، محمد قوچانی، سعید لیلاز، محسن میردامادی و ... در حال برگزاری است.

**حضور حجاریان در چهارمین جلسه دادگاه آشوب‌های اخیر
"سعید حجاریان" عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت به عنوان متهم در چهارمین جلسه محاکمه متهمان آشوب‌های اخیر در تهران حاضر شده بود.
حجاریان از جمله فعالان سیاسی است که در جریان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد.
در این جلسه که از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد، به اتهامات تعداد دیگری از بازداشت‌شدگان در وقایع اخیر نیز رسیدگی شد.
گفتنی است، برخی از چهره ها و فعالان سیاسی از جمله مصطفی تاج زاده، بهزاد نبوی محسن امین زاده و عبدالله رمضان زاده و محسن صفایی فراهانی از اعضای ارشد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین در چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات متهمان اغتشاشات اخیر تهران حضور داشتند.
در چهارمین جلسه علنی دادگاه عوامل و طراحان آشوب و اغتشاشات اخیر تهران، علاوه بر متهمان یاد شده کیان تاجبخش، صادق نوروزی و سعید شریعتی و فیض الله عرب سرخی نیز به عنوان متهم حضور داشتند.
شهاب الدین طباطبایی، هدایت آقایی، مسعود باستانی، سعید لیلاز، احمد زید آبادی، علی تاجر نیا، محمد قوچانی و محمدرضا جلایی پور از دیگر متهمان حاضر در این دادگاه بودند.

**متن کامل کیفرخواست عمومی تعدادی از متهمان کودتای مخملی
سپهری معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران متن کیفرخواست عمومی تعدادی از متهمان پرونده کودتای مخملی و اغتشاشات پس از انتخابات را در چهارمین دادگاه رسیدگی به این اتهامات قرائت کرد.
متن کامل کیفرخواست به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله سبحانه و تعالی: "و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون " (سوره بقره آیه 11)
متن ادعانامه دادستانی تهران علیه برخی طراحان و محرکین آشوب‌های اخیر

ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران

سلام علیکم
همانگونه که مستحضرید حماسه پرشکوه و بی نظیر بیست و دوم خرداد که به همت چهل میلیون ایرانی بصیرو فهیم رقم خورد، با شکستن نصاب حداکثری حضور یک ملت در صحنه سیاسی و تعیین سرنوشت در عرصه جهانی شگفتی ساز شد و سرمایه ای عظیم و ماندگار برای ملت ایران فراهم ساخت.
مشارکت پرشور ملت پس از یک رقابت گسترده و پرهیجان تبلیغی در آرامش کامل و بدون هیچ حادثه سوءِ امنیتی، دستاورد بسیار بزرگی برای ملت ایران بود و بیانگر ثبات و امنیت بالای جمهوری اسلامی ایران و بهترین زمینه را برای شکوفایی اقتصادی و جلب سرمایه گذاریها به کشور فراهم می‌ساخت.
دستاورد دیگر این حضور گسترده مردمی منتفی شدن تهدیدات نظامی دشمنان و مایوس شدن آنان از هر گونه تجاوز نظامی به حکومتی با پشتوانه 85 درصدی آراء مردم بود.
این انتخابات در عرصه سیاسی،موقعیت و نقش ایران اسلامی را در چالش ها و تعاملات و مذاکرات بین المللی بطور محسوس و تعیین کننده ای ارتقاء بخشید .
با کمال تاسف شاهد بودیم که جریانات قدرت طلب ومنحرف در تقابلی آشکار با آراءاکثریت ملت ،رودروی نظام ایستاده بر خلاف خواست 40 میلیون ایرانی رشید که انتظار داشتند پس از این حضور شکوهمند از نتایج شیرین آن بهره مند شوند،برخی گروههای سیاسی ناکام با همکاری رسانه های معاند غربی و سفارتخانه کشور های استعماری با بر هم زدن اوضاع و سوء استفاده از عواطف و احساسات بعضی از هواداران فرصت طلب برخی کاندیداهای ناکام،دستاوردهای ملت را به آتش کشیدند و با خدشه دار نمودن حیثیت ملی، زیبایی های شگفت انگیز حضور حماسی مردم در موضع اتهام سلطه‌گران جهانی قرار گرفت.
ممکن است بعضی تصور کنند که این حوادث یک واکنش طبیعی احساسی با ماهیت انتخاباتی بوده است و گروهی از هواداران پرشور بدون پیش بینی قبلی تحت تاثیر عواطف خود به خیابان آمده اند.
اما تحقیقات نشان می دهد هر چند اکثریت افرادی که در دو سه روز اول انتخابات به خیابانها آمدند و دست به اعمال غیر قانونی زدند انگیزه‌ی خاصی جز اعتراض به نتایج انتخابات نداشته و رفتار شان واکنش احساسی به نتیجه انتخابات بود. اما بدون شک حساب گروههای محرک و طراح این حوادث و پیاده نظامِ تخریب گر ، که از هر اجتماع اعتراض آمیزی برای ایجاد رعب و وحشت ،آتش افروزی و برهم زدن امنیت شهر سوء استفاده می کنند از حساب هواداران پرشوری که دچار اشتباه شده بودند کاملاً جداست و مقاصد طراحان آشوب ها و تخریب گران با انگیزه هوادارانی که دچار خطا شدند و با روشن شدن ابعاد مسئله و اثبات واهی بودن ادعای تقلب در انتخابات خیلی زود خود را از این جریان باطل کنار کشیدند کاملا متفاوت است.
این موضوع که انگیزه محرکین و طراحان آشوب ها و تخریب گران با هوادارانی که دچار خطا شده‌اند کاملاً متفاوت بوده است ،یک تحلیل بر مبنای حدس و گمان نیست .بلکه با تحقیقات و بررسی های بعمل آمده با قطع و یقین می توان گفت طراحان این توطئه قصدی فراتر از انتخابات داشته و اندیشه کودتای نرم علیه نظام با سوءاستفاده از فضای رقابت های انتخاباتی را در سر می پرورانده اند.
در ریشه یابی این حوادث تلخ به شکل گیری شایعه تقلب که به گونه های کاملاً مشکوک همزاد بحث های انتخاباتی طرح گردید و از حدود یکسال پیش از انتخابات به آن دامن زده شد بر می خوریم. شایعه ای که سنگ زیر بنای آشوب های اخیر گردید.و گزارش منابع موثق و اعترافات متهمین که کاملا مستند و قابل ارائه به دادگاه است موید این موضوع می باشد.
با وجود هشدارهای مسئولین عالی رتبه نظام برخی احزاب از قبیل حزب مشارکت ،سازمان مجاهدین انقلاب و کارگزاران کماکان راه قبلی را ادامه داده و با وجود اینکه همه می دانند امکان تقلب باوجود سازو کارهای مردمی و قانونی وجود ندارد. این احزاب برای نهادینه کردن این شایعه و باوراندن هرچه بیشتر آن به مردم با بدعت گذاری، کمیته موسوم به صیانت از آراء را در راستای ترویج شایعه تقلب در انتخابات تشکیل داده و حتی بعضی عناصر آن از بیان ضرورت حضور ناظران خارجی که مخدوش کننده استقلال و حاکمیت ملی مردم ایران است ابایی نداشتند.
آمار اعلامی تمام مراکز معتبر نظرسنجی که به علت دسترسی بالای بعضی سران این احزاب در مسئولیت ها و مراکز مهم پیوسته در اختیار آقایان بود و همگی برتری قابل ملاحظه کاندیدای پیروز را نشان می داد و سپس اختلاف فاحش آراء پس از شمارش دلایل محکمی بود که این جریانات حتی در صورت توهمات قبلی دست از اصرار بر وجود تقلب بردارند، این جریانات با وجود وضوح عدم امکان تقلب بر ادعای خوداصرار کردند تا زمینه طرح از پیش تعیین شده برای بر هم زدن اوضاع کشور از بین‌نرود.

آقای سعید حجاریان در این زمینه مرقوم نموده است:
قبل از انتخابات "آقای گودرزی آماری را از ایسپا آورده بود و حاکی از آن بود که اختلاف آنقدر فاحش است که احمدی نژاد نیازی به تقلب ندارد. اغلب متهمان دیگر هم اظهارات مشابهی دارند و تقلب را از اساس رد می کنند .
در منطقه قیطریه ستادی تشکیل گردید که منشاء فعالیت های غیر قانونی گسترده ،مانند پخش شایعات، تخریب علیه سایر کاندیداها، راه اندازی و هدایت گروههای غیر قانونی و کشیدن آنها به خیابانها، راه‌اندازی شبکه تلویزیونی غیرقانونی، ارتباط با ایستگاه پخش تلویزیون BBC فارسی و آغازگر و هدایت کننده اغتشاشات و درگیریهای خیابانی شد و نقش اساسی در سوق دادن جریان یکی از کاندیداهای ناکام به سمت افراطی گری و آشوب داشت.
بدنبال پخش برنامه های تلویزیون غیر قانونی که از محل ستاد قیطریه منتشر می شد و برخلاف قانون انتخابات حتی در ساعات رای گیری مشغول تبلیغات انتخاباتی بود و بدتر از آن، اینکه ارتباط مستقیمی بین این شبکه و تلویزیون استعماری بی بی سی برقرار شده و عملاً این ستاد را به مجموعه ای تبلیغاتی در اختیار دستگاه تبلیغاتی رژیم انگلیس در آورده بود. ساعت 18:00 روز جمعه 22 خرداد زمانیکه هنوز رای گیری جریان داشت گروهی از ماموران انتظامی برای بستن این شبکه غیر قانونی به محل مراجعه نمودند که با مقاومت و سپس گروگانگیری توسط عوامل ستاد مواجه شدند سپس مسئولان ستاد قیطریه با فراخوان هواداران خود که از پیش برای درگیری آماده شده بودند،تلاش کردند راه را براعمال قانون توسط ماموران ببندند و این تجمع شروع اغتشاشاتی بود که بسیاری از دستاوردهای امنیت ملی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این انتخابات شکوهمند را به آتش کشید.

آقای امین زاده در همان شرایط می گوید:
"عده ای از مامورین اینجا ریخته اند و دارند بازرسی می کنند. خبر این جمله پخش شده چند هزار نفر جلوی ستاد جمع شده اند. خوب شد که اینها آمده اند، احتمالاً پیروزی موسوی اعلام می شود و اینها می توانند به بزرگراه صدر بروند و از آنجا کل اتوبانها تحت تاثیر قرار می گیرد، اگر هم موسوی اعلام نشد حتماً بعنوان اعتراض به خیابانها می ریزیم ".
هر چند همین گفته ها و اظهاراتی که قبلاً به نقل ازآقای موسوی ذکر شد برای اثبات برنامه ریزی قبلی متهمان برای آشوب و اغتشاش بعد از انتخابات کفایت می کند اما برای احراز بیشتر موضوع به گزارش موثق کاملاً مستندی که در جلسه ساعت 18:00 روز 21 خرداد 88 در محل ستاد قیطریه به ریاست آقای امین زاده تشکیل شده اشاره می کنم:
در این جلسه که با ترکیب چند تن از اعضای اصلی یا مرکزیت حزب مشارکت از جمله آقایان تاج زاده، مرتضی مبلغ، شهاب الدین طباطبایی، خانم توحید لو و همچنین مرکزیت سایر احزاب مانند کارگزاران و مجاهدین انقلاب از جمله آقایان عطریانفر، هدایت آقایی، عرب سرخی و علی هاشمی و با حضور مسئولان شاخه های جوانان و گروهک های غیر قانونی خود ساخته برای حضور خیابانی مانند ستاد 88 و پویش تشکیل می گردد ابتدا علی هاشمی با ارائه نظرسنجی مجعولی که هیچکدام از مراکز معتبر نظرسنجی کشور صحت آنرا نمی پذیرند و مغایرت فاحشی با نظر سنجی های علمی معتبر انجام شده در کشور دارد و بیشتر به یک نظرسازی برای دنبال کردن مقاصد خاص شباهت دارد تلاش می‌کند اکثریت اعضای جلسه را که جوانان ناپخته و تازه وارد به عرصه سیاسی بوده اند را به اوج هیجان و آمادگی برای درگیری پس از انتخابات برساند. علی هاشمی می گوید: "در مجموع موسوی 18 میلیون و احمدی نژاد 10 - 11 میلیون رای دارد و اگر غیر از این شود حتماً تقلب شده است و باید به یک سری کارهایی دست بزنیم " بدنبال این گزارش های مجعول و تحریک شده جوانان حاضر در جلسه که بنابه اقتضای طبع جوانی شور عدالتخواهی بیشتری دارند واکنش های تند و شدیدی را در ساعات پس از رای گیری پیشنهاد می دهند لکن آقای تاج زاده عضو مرکزیت حزب مشارکت با آرام سازی آنان و نفی اجتماعات در شب انتخابات آنرا به روز بعد از انتخابات موکول می کند و اظهار می‌دارد:
"ما نباید شروع کننده باشیم باید ببینیم موسوی چه می گوید و بر همان اساس اعتراضات را دنبال کنیم ".
ارتباط این جمله با اظهارات پیش گفته میر حسین موسوی خود می تواند روشنگر ابعاد هماهنگی ها برای چگونگی هدایت آشوب ها و اعتراضات غیر قانونی باشد.
در چارچوب این اظهارات آقای تاج زاده اولین واکنش رسمی نتایج انتخابات پس از هماهنگی سران اغتشاش صدور بیانیه ای است که پس از اعلام رسمی نتایج انتخابات، حضور شکوهمند 40 میلیون ایرانی آزاده و آگاه را،انتخاباتی رسوا و سناریوی از پیش طراحی شده اعلام می نماید و در یک مواجه ای آشکار با آراء مردم ایران ،نتایج آنرا نمی پذیرند که این بیانیه حزب و بیانیه های متعدد بعدی که طی آن،انتخاباتِ شکوهمند و حماسه بزرگ ملت ایران را کودتای شعبده بازی انتخاباتی و عناوین وهن آلود دیگر می نامند. مصداق بارز افترا به بخش عظیمی از نهادهای خدمتگذار کشور بوده و علاوه برآن ،نادیده گرفتن شعور و آگاهی مردمی که خود در انتخابات حضور داشته و شاهد عینی ماجرا بوده‌اند هم هست
صدور این اطلاعیه غیر قانونی و تحریک آمیز و سایر اطلاعیه ها و اظهارات عناصر حزب مشارکت و گروه های هم¬پیمان که با تبلیغات فشرده و سیل آسای رسانه های غربی و شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب بامحتوای واحدو تحریک کننده ،هماهنگ شده بود. ضمن تحریک هواداران احساساتی کاندیدای ناکام ،بستر و زمینه را برای خرابکاران و آتش افروزان از پیش سازماندهی شده آماده می‌کند. و با ورود همزمان خرابکاران سازماندهی شده وآمدن هواداران این احزاب و حمله فراگیر به سطل‌های زباله و ایستگاه های اتوبوس و آتش زدن موتور سیکلت عابرانِ بعضی از خیابانها در شمال غرب تهران ،ظرف چند ساعت چهره یک منطقه جنگ زده را بخود می گیرد که آثار این حادثه تلخ در ابعاد امنیت داخلی و لطمه ای که به وجه بین المللی ایران وارد کرده بر کسی پوشیده نیست.
آقای حجاریان در تحقیقات بعمل آمده در مورد این اطلاعیه می نویسد :این بیانیه موجب شد تا عده ای تحریک شوند شعار بدهند بلوا درست کنند ،شیشه بشکنند و هر کار غیر قانونی دیگر اغتشاشات را پدید آورند و رسانه ها و بیگانگان موضع گیری و جوسازی کنند.
با وجود اظهارات و اطلاعیه های مکرر مقامات عالی نظام و مسئولان کشور و تاکید بر پیگیری اعتراضات از مسیر قانونی به جای اصرار غیر موجه مبنی بر ابطال انتخابات و با وجود آنکه آثار و تبعات مخرب مواضع غیر قانونی این حزب و متحدانش در ابعاد داخلی و خارجی کاملا مشهود بود، حزب مشارکت مجدداً در تاریخ 25 خرداد 88 با صدور بیانیه دیگر انتخابات را کودتا و سناریو از پیش طراحی شده عنوان کرد و خواستار ابطال آن گردید. این حزب علاوه بر این اظهارات خلاف واقع و افتراء به دولت قانونی، با کشیدن هواداران خود به خیابانها، مشارکت در تظاهرات غیر قانونی، در اتفاقات تلخ آن روز که موجب رعب و وحشت مردم و اخلال در آزادی و کسب و کار شهروندان و منجر به کشته و مجروح شدن تعدادی از هموطنان در حمله هواداران به یک پایگاه نظامی در خیابان آزادی تهران گردید نیز سهیم شدند.

ریاست محترم دادگاه
این رفتار غیر قانونی و به صحنه کشاندن هواداران برای برخورد با دولت قانونی موضوعی اتفاقی و از سر احساسات ناشی از شکست در انتخابات نبوده بلکه بر اساس اسناد موثق موجود، استراتژی دائمی این حزب آشوبگر می باشد که "فشار از پایین و چانه زنی از بالا " بعنوان شعار محوری که بارها توسط سران آن تکرار شده و در سالهای گذشته کراراً به مرحله اجرا گذاشته شده است. در این راستابا ایجاد سازمانها و گروه های غیر قانونی بدون ثبت در وزارت کشور از جمله فعالیتهای روسای حزب مشارکت در انتخابات اخیر بوده تشکیلاتی با اقتباس از روش گلد کوئیستی بنام های سازمان رای، موج سوم ،گروه 88 از جمله آنهاست. آقای سعید حجاریان می گوید: "این سازمان به صورت خوشه ای و مانند گلد کوئیست می باشد.طراح آن آقای میردامادی بود و با طرح آن در دفتر سیاسی ما به آن رای دادیم و آنرا تایید کردیم ".
این حزب بجای پیگیری اصولی خواسته های خود از مسیر های متعارف سیاسی و قانونی، بر استفاده ابزاری از مردم و هواداران برای تحمیل اراده خود به مقامات و دستگاه های قانونی کشور تاکیددارد و این مساله صرفا یک شعار نیست.تنها مربوط به دورانی که حزب در دولت حضور ندارد، نیست. بلکه این حزب معتقد است حتی زمانیکه دولت را در اختیار داشته باشد می باید از فشار های توده ای برای تحمیل خواست خود به سایر بخش های حاکمیت بهره گیرد .در بند سه گام سند راهبرد حزب آمده است:
"بخش مردم سالاری حاکمیت در بهره گیری از فشارهای توده ای برای رسیدن به سازشِ، استقلال عمل قابل ملاحظه‌ای پیدا کند ".
این نظریه ناهنجار و منافقانه که بازی همزمان در دو نقش دولت حاکم و نیروی معارض است و حاکی از کنار گذاشتن اخلاق انسانی در عرصه سیاسی است و طرح راهبردهایی مانند "خروج از حاکمیت "، "حاکمیت دوگانه "، "انسداد سیاسی "، "نافرمانی مدنی " و "مقاومت فعال " توسط جریانی که دولت حاکم و مجلس را توامان در اختیار داشت آنرا چیزی جز نفاق نمی توان نامید. پیش از این نیز بارها از سوی حزب به مرحله اجرا گذاشته شد و حتی در سالهایی که دولت برآمده از دیدگاههای حزب مذکور بر سر کار بوده است با راه اندازی تجمعات خیابانی ناآرام و غیر قانونی خسارات جانی، مالی و حیثیتی را موجب گردید.نمونه دیگر آن جریان تحصن در مجلس ششم بود که حزب تلاش فراوانی برای به صحنه کشاندن مردم برای مقابله با تصمیمات قانونی نهادهای مسئول کرد که با بی اعتنایی مردم به جایی نرسید.
از آنجا که حزب مشارکت فاقد پشتوانه مردمی بود و هواداران زیادی نداشت تا با به صحنه آوردن آنها به قول خودش فشار توده ای به نظام وارد آورد، انتخابات را که در آن احساسات هواداران به اوج خود می رسد برای به صحنه آوردن مردم بهترین موقعیت تشخیص داد.

ریاست محترم دادگاه
در ریشه یابی علل عملکرد ناهنجار و غیر قانونی حزب مشارکت و اعضای اصلی آن در حوادث اخیر و بررسی علت مقابله این حزب با نظام و مخالفت آنان با رای اکثریت مردم ،در سیر مراحل تحقیقات پاره ای از اسناد کشف شده در منازل و دفاتر متهمان مورد بررسی قرار گرفت که این اسناد حاکی از انحرافات عمیق این حزب ،نه تنها از اسلام و ارزشهای الهی، بلکه مخالفت صریح آن حزب با قانون اساسی و ارکان نظام اسلامی است .اسنادی که بعضاً در آن حتی خیانت به میهن برنامه ریزی شده و بصورت سند رسمی تحت عنوان تاملات راهبردی منتشر گردیده است.
در واکنش به برخی محتوای این اسناد که در ادامه نکاتی از آنرا به عرض می رسانم اکثر اعضای شورای مرکزی که مورد تحقیق قرار گرفته اند ابراز برائت یا ندامت نموده اند.
از جمله آقای سعید حجاریان عضو مرکزیت حزب مشارکت با قرائت هر کدام از جملات انحرافی اسناد توسط کارشناس پرونده، هنوز جمله به آخر نرسیده دلایل انحراف و غلط بودن متن را پیش از اظهار نظر کارشناس خود بازگو میکند. وقتی از او پرسیده می شود شما که با این وضوح انحرافات را می دانستید چرا تصحیح نکردید میگوید: " من همه ی این انحرافات را نقد کردم ولی به نقد من ترتیب اثر ندادند ".حجاریان در واکنش به عبارت این سند مهم حزبی بخشهای زیادی از آنرا کاملا مردود
می‌شمارد و بعنوان نمونه چنین می نویسد ،جمهوری اسلامی مشروعیت داشته و دارد ،این که بگوییم هر زمان یک گرایش غالب بوده اشتباه است .اینکه ظرفیت نظام محدود است اشتباه است ،اصطلاح دیکتاتوری لیبرال غلط است ،توتالیتریسم در ایران منتفی است.الفاظی نظیر تمامیت خواه، توتالیتاریسم و سلطانیسم برای ایران اشتباه است .
آقای حجاریان این تحلیل های غلط را غیر قابل انطباق با واقعیت های جمهوری اسلامی می خواند و می گوید این سند بیشتر با استفاده از دو کتاب آقای بشیریه نوشته شده و علوی تبار این نظریات را از آنجا گرفته است ".
آقای حجاریان در این زمینه می گوید : "حسین بشیریه با پروفسور جان کین مرتبط و ملاقاتهایی داشته است وی کتب زیادی درباره گذار به دمکراسی نوشته که به لحاظ محتوایی با اهداف بنیادسوروس همنوایی دارد ".
ریاست محترم دادگاه مستحضرند که آقای بشیریه یک فرد لائیک، آمریکا نشین و آقای علوی تبار از متهمان نمایش کنفرانس مستهجن برلین است و جان کین رابط سرویس اطلاعاتی جاسوسی انگلیس واز هدایت کنندگان برنامه های کودتای مخملی است حال چگونه این افراد تئوریسین یک حزب مدعی پیروی از بنیانگذار جمهوری اسلامی می شوند خود موضوعی در خور تامل است. وقتی از آقای حجاریان پرسیده می شود چرا دیگران این سند را با این خطا ها و انحرافات فاحش امضاء کردند؟ می گوید: "نود درصد اعضای مرکزی اصلا نمی دانند این متن چیست حتی یکبار هم نخوانده و به اعتماد دیگران امضاء کرده اند ".
آقای صفائی فراهانی عضو دیگر مرکزیت حزب مشارکت و معاون دبیر کل حزب درجواب همین سئوال می گوید: "من عنصر سیاسی نیستم و اطلاعات سیاسی من حتی از متوسط هم ضعیف تر است. تخصص من امور اقتصادی است این متن را به اعتماد دیگران امضاء کردم ".
ایشان در ادامه مراحل تحقیق نسبت به برخی از مفاد اسناد حزبی که خود آنرا امضاء کرده است
می¬گوید: "اگر این متن درست تایپ شده باشد از اساس با آن مخالفم " و در جای دیگر می گوید: "معنی این قسمت را نمی دانم و خودم هم وقتی این متن را در بازداشت قرائت کردم مراد از قوانین موضوعه را متوجه نشدم ". آقای صفایی فراهانی سپس در پاسخ به سئوال علل و ریشه های انحراف حزب این موارد را بر می شمارد:

1.مطالعه کتب، مقالات درون سایت هاو استماع بحث هایی که از طریق شبکه های ماهواره ای پخش می‌شود.
2.هزینه سالیانه میلیون ها دلار برای فعالیت های تبلیغی توسط کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، هلند و ...
3.احداث شبکه های فارسی رادیویی و تلویزیونی کشورهای فوق(بیش از سی شبکه) و بهره گیری از آن
4.ارائه اسناد مجعول و بهره گیری از افرادی که قبلاً در ایران بودند، مثل، سازگارا، گنجی و ... دراین شبکه‌ها و سعی آنان در وارونه جلوه دادن ماهیت نظام.
5.عدم برنامه ریزی مناسب در کشور به منظور خنثی کردن اقدامات شبکه های خارجی از طریق ارائه
بحث هایی که جاذبه داشته باشد.
6.تحصیل افراد در خارج از کشور و ارتباط این افراد ،پس از تحصیل با اساتید خود و دسترسی به جزوات ارزیابی جدید آنان از شرایط کشور ما و متعاقب آن تاثیرپذیری.
7.عدم اقناع افراد از اطلاعات و اخبار داخل کشور
8.تماس و مراوده با اساتید خارج از کشور و دریافت گزارشهای اینترنتی دانشگاههای معتبر که بعضی از آنها برای بعضی از کشورها مثل ایران صفحه مخصوص ایجاد می کنند و آخرین تحلیل های خود را روی شبکه اینترنت می گذارند و برای کسانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند، می تواند خیلی تاثیرگذار باشد چون مأخذ یک دانشگاه معتبر است و نویسنده و تحلیل گر یک فرد شناخته شده در سطح بین الملل ،مضاف برآنکه این تحلیل ها مثل کتاب طولانی نیست و یک تجزیه و تحلیل دو یا سه صفحه ای است که به ظاهر تحلیل دانشگاه است ولی می تواند سیر فکری افراد را کامل تغییر دهد
.
آقای رمضانزاده قائم مقام حزب مشارکت در این زمینه ضمن ابراز برائت نسبت به بخشهای مهمی از مفاد سند راهبردی حزب ،در مورد بعضی بخشهای سند مذکور اعلام می دارد: "این نظریه بنظر من کاملاً غلط است "و درجاهای متعدد در واکنش به اسناد حزب مشارکت می گوید: "چنین تحلیل هایی خلاف مرامنامه و بیانیه موسسان حزب است " و در جای دیگر با قرائت متن سند حزب با ناباوری
می‌نویسد: "من این تحلیل حزب را قبول ندارم ". نامبرده در جای دیگری می نویسد: "این تخلف صریح حزبی است و غیر قابل پذیرش و فاقد وجاهت است " در واکنش به بخش دیگر از سند حزب مشارکت آقای رمضان زاده چنین می نویسد: "این تحلیل بسیار مغشوش ناچسب و غیر منطبق بر واقعیت است. "
آقای امین زاده که بواسطه ی اشتغال در سمت هایی که مباین با عضویت در احزاب و گروههاست و از حزب استعفا داده است ولی عملاً درهسته ی مرکزی، نظریه پردازی کاملا فعال بوده است. ضمن اعلام برائت از بخشهای عمده ای از مفاد سند راهبردی حزب مشارکت و اظهار بی اطلاعی در پاسخ به این سئوال که گفته می شود بخشهایی از این سند توسط شما تنظیم شده در بازجویی های خودش آورده است:
"جزوه حاضر جزوه بسیار بدی است. مطالب در بخشهای اول با عباراتی بد و حساسیت آفرین، بدون رعایت حدود و شئونات و گاه با لحن و بیانی گزنده و ناشایست نوشته شده است. بنظر من نویسندگان این حتی قادر نبودند چنین محتوایی را در مطبوعات منتشر نمایند. لذا بسیار عجیب است که آنرا بعنوان جزوه استراتژیک یک حزب قابل قبول دانسته اند در حالیکه به باور من حتماً یک حزب برای ادبیات چنین جزوه ای که قرار است مواضع رسمی حزب تلقی شود باید دقت و رعایت¬های خیلی بیشتر از یک مقاله مطبوعاتی در نگارش آن اعمال می کرد. ". "من واقعاً متاسفم که نوشته های اینجانب که معمولاً با رعایت نوشته می‌شود در کنار چنین مطالب و عباراتی قرار گرفته و بخشی از متنی است که به دلیل همین بی‌توجهی ها متنی کاملاً حساسیت برانگیز و مساله آفرین شده است. "
آقای امین زاده در بخش دیگری چنین می نویسد:
"به عقیده اینجانب این شیوه عمل و تحلیل و بی دقتی هایی که در این جزوه نمود پیدا کرده است عملاً سوء تفاهم ها میان احزاب و مسئولین نظام را افزایش می دهد "، "چیزی که نه تنها راهکاری برای آینده حزب پیش رو نگذاشته بلکه باعث دشوارتر شدن شرایط فعالیت های آتی حزب هم می شود ".

ریاست محترم دادگاه
پرواضح است حزبی که راهبردش که با صرف وقت طولانی و همفکری اعضای مرکزی و متفکران آن حزب تدوین شده سراسر انحراف است به حدی که وفادارترین اعضای مرکزیت آن هم نسبت به محتوای آن اینگونه قضاوت می¬کنند و صادقانه این انحرافات شدید را رد میکنند. چنین حزبی صلاحیت های خود را برای ادامه فعالیت از دست می¬دهد. بویژه آنکه با به جریان انداختن وعملیاتی کردن این راهبرد در حوادث اخیر، خسارات زیادی به کشور وارد کرده و متاسفانه اسناد و بیانیه های زیادی بر اساس همین تفکر صادرکه در نتیجه مشکلات فراوان سیاسی و امنیتی ایجاد نموده است .
یکی از اسناد مکشوفه از حزب مشارکت که مبنای اقدامات خلاف حزب مشارکت در حوادث اخیر بوده وتحت عنوان "سند تاملات راهبردی " منتشر و پس از تایید درشورای مرکزی در کنگره یازدهم حزب نیز مصوب شده حاوی عبارات و مفاهیمی ننگ آور و ضد ملی و ضد اسلامی است که بعید می‌دانم از زمان تاسیس احزاب قانونی در ایران تاکنون هیچ حزب قانونی چنین انحراف فاحش را در اسناد رسمی خود داشته باشد.
محتوای این سند که با حضور اعضای مرکزیت و برخی مشاوران نظریه پرداز حزب طی جلساتی مستمرتنظیم و تدوین شده ، به اندازه ای منحرف و مجرمانه است که تبیین انحرافات و تعارضات آن با اسلام، قانون اساسی، قوانین موضوعه و ارزشهای ملت ریشه ایران از حوصله این دادگاه خارج بوده و فرصتی مستقل می طلبد.
در اینجا با اجازه ی ریاست محترم دادگاه ،درحدی که برای استناد درخواست تقدیمی، لازم است چند جمله ای را به استحضار می رساند.
پیش نویس این سند که به امضاء تعدادی از اعضا رسیده است و مفاد آن بسیار زشت و حاوی عباراتی ننگ آور می باشد در پرونده موجود است. اما از آنجا که این سند پیش نویس مورد تایید کل اعضاء قرار نگرفته، در چارچوب پرونده مربوطه وافرادی که در تنظیم پیش نویس آن مشارکت داشته اند باستحضار دادگاه محترم خواهد رسید.
هر چند اصل تفکر سانسور نشده ی حزب مشارکت همان محتوایی است که در پیش نویس آمده است و متن نهایی مصوب کنگره چندین بار تعدیل شده تا از لحاظ حقوقی و هضم و پذیرش سایر اعضاء بامشکل مواجه نشود لکن به جهت رعایت جوانب حقوقی به قدر کفایت برای درخواست انحلال این حزب صرفاً به عباراتی کوتاه از سند نهایی بسنده می کنیم:
1
.در بند الف 1 این سند در تحریف آشکار تاریخی، انقلاب اسلامی ایران را انقلاب ایران و بر خلاف نص قانون اساسی و در مقابل نقض آشکار با نظرات امام خمینی(ره) و ملت ایران که برای تحقق یک انقلاب مکتبی دهها هزار شهید تقدیم نموده اند، انقلاب جمهوریت در سازگاری با ارزشهای دینی و نه انقلاب اسلامی معرفی‌ می کند.
2.در چند سطر بعد با تقبیح احترام نظام به آراء عموم مردم و در مخالفت به احترام به آراء عموم ملت در مقابل آراء خواص و احزاب قدرت طلب این احترام نظام به مردم که مرام امیر المومنین(ع) و سیره عملی امام خمینی (ره) بوده است را "تقدس بخشیدن به عامه مردم در مقابل نهادهای مدنی می خواند و با اهانت به آگاهی مردم شریف ایران حضور آنان در صحنه را "مشارکت توده وار و بسیج شده از بالا " نام می گذارد .و مدعی می شود که پس از ارتحال امام خمینی(ره) "اندک سالاری " یا حاکمیت اقلیت بر اکثریت حاکم شده است و با کاربرد عبارت "یکه سالاری " مدعی می شود که کشور در حال سیر از "اندک سالاری " به "یکه سالاری " است.
3.در سراسر اسناد حزب ضمن تصریح به عدم وجود مردم سالاری در ایران موضوع گذار به دمکراسی مطرح است و شرایطی را که برای حرکت از یک نظام دیکتاتوری به نظام دمکراسی باید طی شود را مرحله بندی و پیشنهاد می نماید.
4.در بند الف 2 از همین سند حاکمیت ایران را توتالیتر، اقتدارگرای نظامی و سلطانی معرفی کرده و با قدری ارفاق به بخشی از جریان حاکمیت ایران به آن عنوان "دیکتاتوری لیبرال " داده است. که کاربرد چنین نسبت هایی به نظام بر آمده از خون ده ها هزار شهید و صدها هزار جانباز و مسئولانی که با رای بالای مردم و با مشارکت های بی سابقه در جهان، بطور مستقیم و غیر مستقیم انتخابات
گردیده‌اند ظالمانه می باشد.
5.حزب استراتژی خود را در بند الف 2 در سه مرحله مطرح می کند:
**کوتاه مدت: مقابله با ساختار حقیقی(مسئولان موجود کشور و در دست گرفتن قدرت تحت عنوان گذار به مردم سالاری بیشتر.
**میان مدت، تغییر ساختار حقوقی (قانون اساسی)
**بلند مدت: مردم سالاری تمام عیار که منظور آنها حذف دین از مالکیت کشور است.
آقای رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در بازجویی خود در خصوص منظور از مردم سالاری تمام عیار مورد نظر حزب چنین می نویسد: "من از مردمسالاری تمام عیار آن چیزی که می فهمم دمکراسی بی قید و شرط و یا حتی غیردینی است.
6. در بند الف 4 این سند حزب مشارکت گام اول مبارز? خود را ایجاد یک بخش مردم سالار در درون حاکمیت
می‌خواند. صرفنظر از جفای بزرگ این حزب در کاربرد این عبارت که به معنی عدم وجود حتی یک بخش مردم سالار در درون حکومت در شرایط فعلی است موضع بدترازآن اینست که رسیدن به امکان حضور مردمسالاران در بخشی از حکومت را مستلزم دگرگونی ارزشی و ایدئولوژیک نظام و یا یک اتفاق پیش بینی نشده می داند.

ریاست محترم دادگاه
استدعا دارم به عین عبارت توجه فرمائید:
"الزامات گام اول: ایجاد یک بخش مردمسالار در درون حاکمیت ممکن است در نتیجه فرآیند طولانی دگرگونی ارزشی و ایدئولوژیک و یا یک اتفاق پیش بینی نشده حاصل گردد. اما تداوم آن مستلزم تحقق پیش شرط های زیر است ":
**عدم التزام به قانون اساسی و ترویج حاکمیت دوگانه در اسناد رسمی (حاکمیت دو گانه) **حزب مشارکت که در اسناد و جلسات رسمی خود حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به دو بخش دمکراتیک و غیردمکراتیک تقسیم می کند، صرفنظر از انحرافی بودن این نظریه که حاکی از عدم اعتقاد و عدم التزام این حزب به قانون اساسی است. این موضوع که حزب موفقیت خود در پیشبرد اهداف را نهادینه کردن اختلاف در نظام می داند و بر خلاف دستورات الهی و اسلامی و در تقابل صریح با سیره امام (ره) است که همیشه بر وحدت تاکید داشتند.
**طراحی اختلاف و تفرقه افکنی میان اجزاء مختلف نظام
حزب اعتقاد خود در مورد راه پیشرفت مردمسالاری را در بند 1 الزامات گام اول راهبردی اینگونه بیان می کند:
تداوم حضور یک بخش مردمسالار در درون حاکمیت مشروط به اینست که: "تفاوت معناداری از نظر مواضع و ارزشهای میان این بخش (از حاکمیت) با بخش غیر دمکراتیک حاکمیت وجود داشته باشد. "
به عبارت دیگر حزب پیشرفت خود را مستلزم وجود اختلاف و آنهم نه اختلاف سلیقه بلکه اختلاف در ارزشها و مبانی میان ارکان نظام می داند.

**ایده پردازی خشونت و درگیری دائمی میان مردم و نظام(فشار توده ای)
حزب مشارکت بجای وحدت مورد نظر امام خمینی(ره) تفرقه را ترویج می کند و به اختلافات اساسی بین بخشهای مختلف حاکمیت نیز اکتفا نکرده و شرط دیگر تداوم حضور خود در حاکمیت را رو در رو قراردادن مردم با ارکان نظام و رویارویی خیابانی مردم با نظام می داند عین عبارت سند حزبی اینست:
"بخش مردمسالار حاکمیت در بهره گیری از فشارهای توده ای برای رسیدن به سازش استقلال عمل قابل ملاحظه ای پیدا کند ".
و این همان تئوری است که به اجرا گذاشتن آن آشوب های خیابانی و خساراتی را که پس از انتخابات شاهد آن بودیم بدنبال داشت. حوادث 18 تیر 1378 و تحصن مجلس سال 1382و درگیریهای فراوان دیگر در دور? دولت هم پیمان این حزب، ریشه در همین تفکر داشت.
بدیهی است حزبی که اختلاف مبانی ارکان نظام و درگیر کردن مردم با نظام را تئوریزه می کند و رسماً در سند حزبی خود آنرا مکتوب می نماید و بجای نظریات وحدت بخش امام خمینی(ره) نظریه انگلیسی، تفرقه بیانداز و حکومت کن را سر مشق راهبرد خود قرار می دهد، استمرار وجود و فعالیت آن حزب همیشه منشاء درگیریها، ناآرامیها وتلخ¬کامی ها برای ملت ایران و موجب خشنودی استعمارگران و دشمنان قسم خورده ملت ایران خواهد بود.
ریاست محترم دادگاه
آنچه به استحضار رسید گر چه برای تصمیم گیری در مورد توقف فعالیت این حزب کافی بنظر
می‌رسد لکن اجازه می‌خواهم دراین فرصت به چند مورد دیگر که در روشن شدن ماهیت انحرافی این حزب برای دادگاه محترم مفید خواهد بود اشاره مختصری داشته باشم.

**تئوریزه کردن خیانت به ملت ایران حزب مشارکت در یک اقدام عجیب و باورنکردنی موضع رسمی استراتژیک خود را که هیچ عنوانی جز خیانت به میهن عزیزمان ایران و باز کردن راه برای نفوذ و تسلط بیگانگان به آن نمی توان داد در بند 4 الزامات گام اول راهبرد اینگونه مکتوب می کند تا لکه ننگ ابدی برای همه کسانی باشد که به چنین نگرشی روی آورده اند.
" 4- بخش مردمسالار حاکمیت بتواند از بحرانهایی که کل سیستم را تهدید می کند به نفع تثبیت مردمسالاری و چانه‌زنی بیشتر استفاده نماید "
در طول تاریخ آنچه در هنجارهای حزبی و سیاسی در اغلب کشورهای جهان حاکم بوده و هست هنجار غالب اینست که هر گاه تمامیت نظام سیاسی کشور تهدید می شود یعنی شرایط جنگ و تجاوز بیگانگان، تهدیدات و تحریم های سنگین خارجی حوادث وبلایای سنگین طبیعی، کودتا و نظایر آن احزاب مخالف و حتی معارض با یکدیگر متحد می‌شوند و اختلافات را کنار می گذارند و وحدت ملی را حفظ می کنند تا بحران رد شود و اختلافات را به شرایط بعد از بحران وا می گذارند.
این نه تنها یک هنجار سیاسی بلکه یک واکنش طبیعی انسانی و فطری در هر انسان با وجدان است. هر گاه کانون خانواده های تهدید شود و مورد تجاوزی واقع شود، اعضای یک خانواده اختلاف را کنار می گذارند و دعوای خودرا به بعد بحران محول می کنند.
ولی حزب مشارکت معتقد است حتی وقتی در مسند قدرت باشد و بخشی از حکومت را در اختیار داشته باشد هم باید از فرصت تهدیدات خارجی علیه نظام برای حل مشکلات خود با بخش دیگر حاکمیت بهره گیرد. چه رسد به اینکه حزب درقدرت نباشد که در این صورت وای به حال ملت و میهن. هر چند اغلب افراد مرکزیت حزب مشارکت از چنین عبارتی که در استراتژی حزب آمده است کتباً اظهار برائت کرده اند اما متاسفانه این نظریه خیانت آمیز صرفاً یک مفهوم نظری روی کاغذ نیست بلکه بارها توسط حزب به مرحله اجرا گذاشته شده است.آنچه در پی انتخابات رخ داد تنها یک نمونه کوچک از اجرایی شدن این نظریه است.

ریاست محترم دادگاه حضار گرامی
در جریان بحران هسته ای و فشارهای سنگین و تحریم های کشورهای سلطه گر و نهادهای استعماری بین المللی که همگی برای ایجاد بحران علیه ایران متحد شده بودند و مردم ایران یکپارچه شعار می دادند انرژی هسته ای حق مسلم ماست و حفظ وحدت کلمه احزاب و گروهها دراین مورد بگونه ای تحسین برانگیز طمع بیگانگان به هر گونه شکاف داخلی را بکلی قطع کرده بود و حتی بعضی از احزاب رسماً برانداز و ضد انقلاب نیز، برای جلب افکار عمومی و اثبات ایرانی بودن خودشان با این شعار ملت ایران همراهی می کردند تنها حزب مشارکت بود که ساز مخالف می زد و در صدد بود تا راهی برای نفوذ دشمنان سلطه گر باز کند و فضا را برای محروم شدن ملت ایران از حق مسلم انرژی هسته ای و به هدف رسیدن سلطه گران اجنبی باز کند تا شاید از طریق این فشار، امتیازی از نظام بگیرد یادر قبال این خوش خدمتی از بیگانگان جایزه ای دریافت کند.
هنگامی که مردم ایران با عزم ملی و حمایت از سیاست خارجی مبتنی بر اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی، حق مسلم و مشروع خود را پیگیری می کردند و نظام سلطه و بازیگران سلطه گر از این اتحاد و انسجام ملی سخت به وحشت افتادند و با بازی نمایشی اجماع علیه ایران و لبه پرتگاه جنگ سعی نمودند ملت ایران را از اهداف خود منحرف سازند، در این میان حزب مشارکت به مثابه پایگاه تکرار کننده امواج جنگ روانی نظام سلطه علیه ملت ایران، همگام و همصدا با آنان این روند را تشدید کرد.
همنوایی حزب مشارکت با دشمن سخنرانی ها، جلسات و رد و بدل کردن پیامهای این حزب در آن شرایط خطیر از مردم پنهان نیست ، لکن برای یادآوری و استناد دادگاه نمونه ای از آنرا باستحضار می رسانم:
در مورخ 27 اسفند 1384 در شرایطی که مردم هر روز برای انرژی هسته ای تظاهرات می کردند حزب مشارکت با تخطئه این تظاهرات مردمی در بیانیه ای اذعان می دارد:
"ما برای آینده کشور شدیداً بیمناک هستیم و خطر را جدی تر از آن می دانیم که با تبلیغات و استفاده از عرق ملی و تهیج احساسات پاک وطن دوستی بتوان بر آن فائق شد ".

شرایطی که دشمن با چماق تهدید و زبان زور و تخریب سعی می کرد نظام جمهوری اسلامی را از دنبال کردن خواسته به حق خود در موضوع هسته ای منصرف سازد. این حزب نیز همنوا با دشمنان زورگو خواستار انفعال ایران در برابر سلطه گران بین المللی گردید.
حزب مشارکت در بیانیه مذکوردستیابی به انرژی هسته ای در ایران را آرزویی غیر قابل تحقق می داند و تصریح می‌کند: "نگرانی ما را بر آن می دارد تا مسئولین کشور خود را بخواهیم تا بیش از آنکه به آرمان گرایی های غیر قابل تحقق بیاندیشند به فکر چاره ای برای رفع آلام باشند ".
واضح است که این حزب قبل از آنکه نگران سرنوشت کشور و منافع ملی باشد، نگران به خطر افتادن منافع قدرتهای استکباری است که این چنین با دشمن همراه و همگام می گردد تا مانع از دستیابی نظام و مردم به اهداف ملی و حق مسلم خود شود.
حزب مشارکت در بیانیه موصوف پیش بینی کرده بود که در صورت تداوم روند فعلی بزودی شاهد آن خواهیم بود که توقف دائمی فعالیت های هسته ای حتی در مقیاس کوچک بین المللی بر کشور تحمیل خواهد شد، خواستار تسلیم در برابر زیاده خواهی قدرتهای سلطه گر می گردد.
این در حالی است که استقامت و پایداری دولت و هوشیاری مردم پیش بینی های مرعوب کننده این حزب و تحلیل های غلط آنان را به درستی آشکار و ماهیت وابسته آن را نمایان ساخت.
مواضع ضد ملی و ضد مردمی این حزب در مسئله انرژی هسته ای تا جایی بالا می گیرد که دبیر کل آن آقای محسن میردامادی که رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم نیز بوده خواستار تسلیم سریع ایران در مقابل غرب می شود و در سخنانی که در مطبوعات مهرماه 82 درج شد ابراز می دارد:
"شرایط بین المللی در حال حاضربه بگونه ای است که اگر ما آن را نپذیریم فشارهای بین المللی بر ما بطور جدی افزایش می یابد ".

**درخواست کولایی برای امضای بدون قید و شرط پروتکل الحاقی عضو دیگر مرکزیت حزب مشارکت خانم الهه کولایی در ... شهریور ماه 82 طی مقاله ای در روزنامه شرق تسلیم به خواسته سلطه گران بین الملل مبنی بر امضای بدون قید و شرط پروتکل الحاقی را خواستار می شود و آنرا زمینه ساز ادامه فرایند اصلاحات درداخل به مفهوم دمکراتیزه کردن اقتصاد، سیاست و اجتماع می خواند "که این تعبیر نامبرده دقیقاً عینیت دادن به نظریه خیانت بار مکتوب شده در سند راهبرد حزب است.

**اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای
اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای در سخنان آقای احمد شیرزاد عضو برجسته مرکزیت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز می یابد و در شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستاصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می‌دیدند. شیرزاد طی نطقی که مشروح آن در روزنامه های رسمی کشور به چاپ رسیده تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مجلس در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر آمریکایی علیه ایران هموار سازد بخش کوچکی از اظهارات شرم آور نامبرده به این شرح است: "می توان این تبلیغات را به رسانه های صیهونیستی نسبت داد. می توان مثل همیشه آنها را توطئه های استکبار جهانی دانست و داد از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران زد. می توان کماکان خود را محور خوبی های جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب کرد. اما یک نکته بسیار ساده در این میان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدرک و مستندات از ما دارند که آنها را در ادعاهایشان محق جلوه می دهد... آن زمان که ساده لوحانه سرخود را به زیر برف کردند - پروژه های بلند پروازانه بی هدف طراحی کردند. نامعقول ترین و نامتعارف ترین شیوه را برای دستیابی به فنآوری هسته ای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه می کنند، روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهانی قرار
می¬گیرد. آن روز که سایت عظیم پنجاه هزار متری طراحی کردند تا در چند متر مربع از یک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه آب فناوری استراتژیک در نیاید نان تبلیغات استکباری در خواهد آمد. آری در آن روز باید روزی را می دیدند که علیه ما تیتر شود؛ جمهوری اسلامی نوزده سال دروغ گفت ".
پیش از آن نیز درهمین راستا؛ حزب مشارکت پس از تصویب قطعنامه های شورای حکام و آژانس، علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیه هایی رسماً مواضع ضد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را اتخاذ نموده بود و در بیانیه ای ضمن اینکه خواستار عمل به مفاد قطعنامه و پذیرش بدون قید و شرط پروتکل الحاقی از سوی ایران گردید. به گونه ای اظهار نظر کرده بود که گویی اتهام¬زنی غرب مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی واقعیت دارد. این مواضع که در روزنامه شرق مورخ 17/2/82 اعلام شد، جهت استحضار دادگاه محترم به این شرح قرائت می شود:
"حزب مشارکت ضمن آنکه استفاده صلح آمیز از دانش و فناوری هسته ای را حق به رسمیت شناخته جهانی برای ایران می داند از نگاه برخی افراد- گروهها و نهادها به استراتژی بازدارندگی انتقاد می کند و آن را کاملاً در تضاد با مولفه های امنیت ملی کشور می داند و در عین حال بازدارندگی سیاسی را بهترین شیوه دفاعی ایران در مقابله با تهدیدات خارجی می داند ".

**تضعیف دستگاه دیپلماسی ایران حزب در دیگر بیانیه های صادره از جمله مورخ 26/6/82 به تضعیف دستگاه دیپلماسی ایران پرداخته و ضمن برجسته‌نمایی شکاف میان مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران تعیین روند تصمیم گیری ها را خواستار می شود.
در ادامه؛ حزب مشارکت طرحی سه فوریتی آماده ساخته تا نظام را به پذیرش قطعنامه شورای حکام ملزم سازد. مطلبی که روزنامه شرق مورخ 8/6/82 در گزارش از فراکسیون حزب مشارکت مجلس ششم بخش هایی از آن را فاش ساخت به این شرح است:
"یکی از محورهای اصلی این جلسه به اعتراض اکثریت نمایندگان حاضر در جلسه به فرصت های از دست رفته اختصاص داشت... عده زیادی از نمایندگان دوم خردادی معتقدند که مجلس باید با تصویب قانون، دولت را ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی نماید ".

جناب رئیس
این موضوع که یکی از وزرای خارجه سه کشور اروپایی عضو مذاکرات (1+5) در هنگام مذاکره با هیات ایرانی مطرح کرده بود که ؛ "اگر شما هم تن به پذیرش قطعنامه ندهید ما خبر داریم که مجلس شما با یک طرح سه فوریتی شما را ملزم به چنین کاری خواهد کرد ".مصداق بارزی از اجرا کردن نظریه استراتژیک حزب مبنی بر استفاده از بحرانهایی که کل سیستم سیاسی را تهدید می کند برای تثبیت موقعیت خویش و از مصادیق بارز خیانتهای انجام شده در حق ملت ایران است.

**ابطحی: اصلاح طلبان حاضر به ظالمانه ترین تقاضاهای غرب بودند
ریاست محترم دادگاه
موضوع دل دادن به حمایت بیگانگان و امتیاز دادن به دشمنان ملت ایران برای تسویه حساب های داخلی به جفای حزب مشارکت در موضوع انرژی هسته ای محدود نمی شود.
عملکرد دبیر کل حزب مشارکت آقای محسن میردامادی در دوره تصدی ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم نمونه دیگری از این عملکرد خائنانه است. دراین مورد محمد علی ابطحی رئیس دفتر و معاون پارلمانی وقت رئیس جمهور در بازجویی های خود چنین می نویسد:
"بی هویتی اصلاح طلبان در سیاست خارجی شاخص ترین وجه و بارزترین خصوصیت آنها بود. از هیچ دریوزگی برای جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمی کردند. غربیها اگر ظالمانه ترین تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اینکه در مواردی پیش بینی می کردند که غرب چه خواسته ای می طلبد پیشاپیش آنها خود را هماهنگ نشان می دادند. اوج این قضایا در مجلس ششم بود.
کمیسیون سیاست خارجی گویا جزئی از وزرات خارجه غرب بود که یکسره وزارتخارجه بی‌بند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار می داد و بقول آقای کروبی که یکبار می گفت که اعضای کمیسیون خارجی مجلس با هر هیئتی که صحبت می کنند در مورد خوبی روابط با آمریکا حرف می زنند، حتی اگر آن کشور خودش ضد آمریکایی باشد. "

**تماس های میردامادی
آقای محمد علی ابطحی دراین نوشته می افزاید: "آقای احمد عزیزی سفیر ایران در آلمان می گفت در سفر رسمی برخی اعضاء پارلمان ایران که آقای میردامادی رئیس آن بود به قدری ذلیلانه و طوری علیه مسئولان کشور مثل رهبری حرف می زدند و بحث انتخابی و انتصابی را مطرح می کردند که من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشکل شده بودم. "

**انکار واقعیت 30 ساله مردمسالاری در ایران
حزب مشارکت با نادیده گرفتن واقعیت درخشان 30 ساله مردمسالاری در ایران تازه می خواهد در گام دوم استراتژی خود ظرفیت های مناسب برای گذار به مردمسالاری را مشخص کند. در بند 1 گام دوم الزامات آمده است:
"مشخص کردن ظرفیت های این بخش انتخابی حاکمیت برای گذار به مردمسالاری و آماده کردن طرحهایی برای تحقق بخشیدن به این ظرفیت ها "

**مخالفت حزب مشارکت با احکام شریعت
ریاست محترم دادگاه
بخش اعظم آنچه بعنوان سند استراتژی حزب مشارکت منتشر شده چنان عبارات موهن و بی پایه است که فرصت پرداختن به آن در این مجال نیست، اما اجازه می خواهم عبارت مهم دیگری را که می تواند مستند تصمیمات دادگاه دراین زمینه باشد باستحضار برسانم. در بند ت 6 راهبرد حزب مشارکت در یک موضع عجیب و ضد دینی آمده است:
"حزب با همیشگی کردن "قوانین موضوعه " به بهانه مبتنی بودن آنها بر احکام شریعت مخالف است ".
این موضع حزب مشارکت به شکل آشکار در صدد مخدوش نمودن حاکمیت احکام شرع در شئون کشور اسلامی است. مگر جبهه ملی منحله که در سال 1360 امام (ره) فرمودند: "امروز جبهه ملی مرتد است "جز این گفته بود؟
همانگونه که مستحضرید تنها سندی که امام(ره) برای اعلام ارتداد جبهه ملی به آن استناد نمودند عبارتی شبیه همین موضع حزب مشارکت بود.
اگر این عبارت و آنچه در این مختصر از بخشهایی از سند راهبردی حزب مشارکت به آن استناد شد مقاله ای از یک نفر یا یک سخنرانی یا گزارشی در مطبوعات بود، می شد احتمال داد در شرایط خاص احساسی یا روانی نوشته شده است اما وقتی جمع متفکران یک حزب در یک دور? طولانی، جلسات و مباحثات و با کمک گرفتن همفکران غیرحزبی خود، به چنین جمعبندی سراسر انحرافی رسیده اند و آنرا در یک فضای متعارف به تصویب جمع بزرگ کنگره خود رسانده اند چه توجیهی می توان برای آن پیدا کرد؟

**عقاید انحرافی حزب؛ ریشه آشوب ها
ریاست محترم دادگاه
ما در صدد مجازات افراد یا گروهها،صرفاً به استناد انحرافات فکری آنان نیستیم و اگر به این مستندات برای برخورد قانونی اشاره می کنیم بدان سبب است که همین اندیشه های ناصواب، در میدان عمل به جریان افتاده و خسارات سنگینی را به ملت ایران وارد کرده و در حقیقت ریشه بسیاری از حوادث تلخ سالهای گذشته وآشوبهای اخیر در کشور همین عقاید انحرافی است.

**اسناد درون گروهی حزب مشارکت

متاسفانه اسناد درون گروهی حزب مشارکت واقعیت های تلخی را روشن می سازد. در جلسه کمیسیون تدوین استراتژی حزب که در تاریخ 19 تیر ماه 1387 تشکیل گردید پس از بیان مدل های مختلف برای در دست گرفتن قدرت،آقای حجاریان با اشاره به مدل "جین شارپ " برای کودتای مخملی با تاکید بر فشار از پائین و استفاده توده ای، آنرا اینگونه تبیین می کند:
"این راه که یعنی جلوی پارک ملت و اینطور جاها شلوغی راه بیفتد و کم کم از این گوشه و آن گوشه شروع بشود و یک کارگر بشود رهبر برود با رژیم چانه بزند. " آقای تاج زاده ضمن برشماری مدل های در دست گرفتن قدرت در کشور می گوید: "راه چهارم هم سلاح آمریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است "
محمد رضا خاتمی می گوید: "در عین اینکه پشتوانه داخلی را حساب می کنیم پشتوانه خارجی را هم حساب کنیم "
تاج زاده می گوید: "این همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشور ها بصورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار می کنند یعنی اینکه شما در جامعه چطوری NGO بزنید و دوم اینکه آمریکا چه کمکهایی برای گسترش روند دمکراسی خواهد شد ".

**میردامادی می خواست انقلاب مخملی را بومی کند
دبیر کل حزب آقای میر دامادی دراین جلسه می گوید: "فقط قرار شد انقلاب مخملی را که می خواهیم صحبت کنیم آنرا بومی کنیم ".
متأسفانه این حزب مرعوب نسبت به آمریکا در توهمی‌ای است که انقلاب اسلامی در معرض سقوط توسط آمریکاست و اگر دیر بجنبد فرصت حضور در حکومت کودتای آمریکایی را از دست می دهد.
نتیجه این تفکرات توهم آلود اینست که حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از هر فرصتی برای پیشی¬گرفتن در راه اندازی کودتای مخملین علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران از همه قوا استفاده می کنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخیر است.

**فریده ماشینی: باید روی تقلبی که نشده تاکید شود
بر اساس مستندات حزب مشارکت در جلسه روز بعد از انتخابات اخیررئیس کمیسیون زنان حزب بنام فریده ماشینی می¬گوید: "الان بعضی از بچه های خودمان این ذهنیت را دارند که شاید اصلاً تقلبی صورت نگرفته باشد، ولی تقلب باید تاکید شود "
محسن میردامادی در ادامه اظهار می دارد: "وارد مصادیق تقلب نخواهیم شد. در این تردیدی نیست که نتیجه که اعلام شده واقعی نیست ".
زهره آغاجری در این زمینه بیان می دارد: "شوری که ایجاد کردیم خود موسوی ایجاد نکرده، جوانانی که الان دارند بیرون کتک می خورند، مسئولشان ما هستیم چون همه را ما آوردیم و ما آنها را وارد صحنه کردیم. ما باید کار عملی کنیم ، فراتر از بیانیه و دیدگاه اصلی ،حکومت داری را از امروز بیان کنیم ".
جلایی پور می گوید: "باید کارهای پشت پرده مان خیلی بیشتر از روی پرده باشد. "
آقای صفائی فراهانی در تحریک دیگران به اقداماتی فراتر از بیانیه، خطاب به اعضای شورای مرکزی می گوید: "آن بچه ای که امروز دارد در خیابان چوب می خورد، آن بچه ای که تیر خورده مقصرش من هستم، شما هستید. آن بچه ها که سیاسی نیستند. شما که دور این میز نشسته اید سیاسی هستید، شما ها آنها را تحریک کردید راه بیافتند. "

**رمضان زاده: انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شد
ریاست محترم دادگاه
اینها اقاریر متهمان در بازجویی نیست که کسی بخواهد به هر بهانه ای در آن تشکیک کند، آنچه تا کنون به استحضار دادگاه محترم رسید غالباً مستند به مدارک حزبی قبل از دستگیری آنها است که اسناد آن به دادگاه تقدیم گردیده. اسنادی که به وضوح نشان می دهد ذهنیت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهک های شکست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند که با برنامه ریزی حساب شده و غیر اخلاقی این دروغ را اشاعه داده اند و تحریک هواداران به درگیری و مقصر آشوبها و کشته ها و زخمی ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهی همین احزاب و گروهها هستند که به طمع تحمیل اراده خود به نظام و پایمال کردن حقوق و آراء اکثریت مردم ایران برای نشستن بر کرسی قدرت با سوء استفاده از احساسات برخی هواداران حزبی یا انتخاباتی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
آقای رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در تحقیقات خود می نویسد: "هر گونه به مسئله انتخابات نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شده و پذیرش آن برای همه تکلیف قانونی است، نباید در آن شبهه ایجاد کرد. "

**به خاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم همچنین نامبرده می نویسد: "به هیچ وجه شرایط ایران قابل قیاس با کشورهایی که در آن انقلاب رنگین رخ داده نیست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخیر نشانه عملی اعتماد به نتیجه مشارکت سیاسی در کشور پس از 30 سال است. ما باید بخاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم، چون قبلاً به مردم گفتیم اگر مشارکت حداکثری شود، ما پیروزیم، ولی حالا که مشارکت حداکثری شد ما پیروز نشدیم، بنابر این تحلیل ما اشتباه بود و ازاین بابت باید عذرخواهی کنم. "

ریاست محترم دادگاه
هر چند درک حقیقت و عذرخواهی و بازگشت به راه راست هیچ گاه دیر نیست و اصلاح مواضع در هر زمان و شرایطی موجب تکامل است اما نه این عذرخواهی و نه مجازات خاطیانی که پرونده آنان تقدیم گردیده است نمی تواند خسارات سنگین وارده به ملت را جبران و یا از حوادث سوء مشابه در آینده پیشگیری کند.
پیشگیری از وقوع جرم از وظایف پیش بینی شده قوه قضائیه در قانون اساسی است، فلذا من باب اجرای این وظیفه اجازه می خواهم نکاتی را که ضمن مدخلیت در پیشگیری و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضیه جهت صدور رای مناسب از سوی دادگاه محترم نیز موثر است را به استحضار برسانم.
چرا افرادی که بسیاری از آنها روزی خود افراد مسئول در دستگاههای امنیتی ، اطلاعاتی و اجرایی بوده اند و با تجاربی که دارند حتی بدون تحقیق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتی یقین دارند تقلبی درانتخابات صورت نگرفته است و حتی آنرا، مکرراً در جلساتشان می گویند بخود اجازه می دهند، یک ادعای دروغین و ساختگی را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسی کرده به خیابانها بریزند؟ و حاضر می شوند برای تسلط بر اریکه قدرت جان ها و اموال و حیثیت افراد و مهمتر از آن حیثیت ملی را در معرض خطر قرار دهند؟
اسناد حزبی انحرافی و بیانیه ها و اعلامیه های کاملاً ساختار شکنانه و ضد انقلابی چگونه در چنین حزبی تصویب می شود؟ غفلت از تزکیه و خودسازی و دوری از معنویات همه مسأله نیست.
از جمله عوامل موثر دراین انحرافات خودباختگی فرهنگی و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهای غربی و پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی لیبرالیسم است.

ریاست محترم دادگاه؛
آغوش این حزب برای پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی و استعماری به حدی باز است که غریبه ای تازه وارد از آمریکا براحتی در بالاترین سطوح حزب نفوذ و القائات بسیار موثری بر مرکزیت حزب دارد.

**تاجزاده و زمینه سازی برای سخنرانی نماینده بنیاد سوروس در ایران
بنیاد سوروس از نهادهای پوششی سازمان سیا برای مداخله در کشورها، که چند کودتای مخملی موفق و شکست خورده را تابحال راه اندازی کرده است برای جنابعالی و مردم ناشناخته نیست. مشاور ارشد یا به عبارتی نماینده این بنیاد در ایران فردی است به نام یحیی کیان تاجبخش، که از متهمان حاضر در دادگاه است. ایشان فرزند کارمند دفتر فرح دیبا همشر شاه معدوم بوده و از کودکی در انگلستان و سپس در آمریکا بزرگ شده پس از ورود به ایران توسط آقای مصطفی تاج زاده به دفتر ایشان در وزارت کشور دعوت می شود وی می گوید: "وقتی برای سخنرانی به دفتر آقای تاج زاده دعوت شدم چون هنوز تازه به ایران آمده بودم و فارسی خوب نمی دانستم فکر کردم برای شنیدن سخنرانی دعوت شده ام نه برای انجام سخنرانی، بدون آمادگی به آن جلسه رفتم، 10- 12 نفر از مدیران وزارت کشور هم آمدند، آقای تاج زاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنرانی کنم. من با تعجب مجبور شدم سخنرانی کوتاهی داشته باشم. با کمال تعجب دیدم آقای تاج زاده و سایر مدیران با سرعت و دقت همه سخنرانی مرا یادداشت می کنند، از آقای تاج زاده پرسیدم چرا اینقدر یادداشت از صحبت من بر می دارید، ایشان گفت فردا همین سخنان شما را خیلی بهتر در جایی سخنرانی دارم مطرح می کنم. "

**سعید حجاریان: به واسطه ناصر هادیان با نماینده بنیاد سوروس آشنا شدم
سعید حجاریان دیگر متهم این جریان در خصوص نحوه ارتباط با موسسه سوروس می گوید : "به واسطه آقای ناصر هادیان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران با نماینده بنیاد سوروس (کیان تاج بخش) آشنا و دو مرحله نیز با وی ملاقات نمودم ".حجاریان می افزاید در دیدارهای به عمل آمده قرار بود سازمانهای غیر دولتی را در ایران فعال کنیم ونیز یکی از اهدافمان قدرتمند نمودن جامعه مدنی بود و قرار بود از تجارب بنیاد سوروس در جهت انقلاب رنگی استفاده نمائیم .وی همچنین می افزاید : "در جلسه اول آقای تاج بخش کتاب پانتام را به من داد و من پس از تورق احساس کردم که جای آن در کتب درسی دانشگاهی خالی است و از او خواستم که آن را ترجمه نماید تا از آن در دروس دانشگاهی استفاده نمائیم در جلسه بعد هم قصد مطالعه در خصوص سرمایه اجتماعی در ایران را داشت که مقدمات آن را فراهم کردیم ".
رفت و آمد گسترده بعضی اعضای مرکزی حزب به آمریکا و اقامت مستمر در آنجا، شرکت فراوان این اعضاء در کنفرانس های بین المللی تدارک دیده شده توسط موسسات پوششی سازمان سیا در کشورهای مختلف.حضور نظریه پردازان کودتای مخملی و تحریک کنندگان تعارضات ملت ها با دولت ها نظیر جان کین انگلیسی مشهور به وابستگی به دستگاه جاسوسی انگلیس و هابرمارس در ایران و ملاقات با بعضی اعضای مرکزی حزب مشارکت و القائات فکری به آنان در کنار ضعف های اساسی در علوم انسانی دانشگاهها که غالباً متکی به اسناد ترجمه شده وارداتی است. احزابی مانند مشارکت و مجاهدین انقلاب را به بطور کامل از آبشخورهای زلال اعتقادی و منابع اصیل اسلامی بریده و از این احزاب مجموعه های بسیار آسیب پذیر ساخته است که می توان با کوچکترین تغییر آنرا به جهات خطرناک سوق داد.

**حجاریان و مذاکره با جان کین برای انقلاب مخملی در ایران آقای سعید حجاریان عضو مرکزیت حزب مشارکت در پاسخ به این سئوال که تردد جان کین به ایران و ملاقات با برخی احزاب در راستای جامعه مدنی چه توجیهی دارد پاسخ می دهد: "قطعاً پروژه دموکراتیزه کردن ایران به سبک غربی است. اینطور فکر می کنند که تکنیک های انقلاب رنگی که در بعضی جاها کارگر افتاده در ایران نیز قابل پیاده شدن است. "
در پاسخ به سئوال دیگر مبنی بر اینکه آیا از تئوریهای جان کین در راستای انقلاب رنگین اطلاع دارید آقای حجاریان پاسخ داد: "جان کین فقط درباره فاز اول این پروژه با من صحبت کرد که همان جامعه مدنی و تقویت نهادهای آن است اینکه کسی که سی سال در ایران نبوده است و بیشتر از ایرانی بودن یک آمریکایی بوده است، یکباره به عنوان مشاور ارشد یک بنیاد استعماری از راه می رسد و در عالیترین سطح یک حزب رسوخ فکری می کند مسئله کوچکی نیست.
البته افراد مرکزیت حزب مشارکت نیز مانند هر ایرانی در انتخاب فکر و اندیشه و دنباله روی از هر مکتب آزاد هستند، ولی اینکه حزب و جریانی مدعی پیروی کامل از اندیشه های امام(ره) باشد و عده¬ای را با همین ادعا جذب کند ولی در یک تناقض آشکار اندیشه خود را از جریاناتی کاملا معارض فکر و اندیشه امام(ره)مانند بنیاد سوروس یا بشیریه بگیرد نوعی فریبکاری و اغواگری قابل پیگرد است.
آیا می شود مرتباً با انتقاد از مسئولان عالی نظام، آه و افسوس کشیدن بخاطر دور شدن آنان از مرام امام(ره) ناله سرداد، آنگاه زمام فکر خود را به آقای کیان تاجبخش که کوچکترین تناسب و تقارنی با اندیشه امام خمینی(ره) ندارد سپرد؟

ریاست محترم دادگاه
آقای تاجبخش چند روز پیش به کارشناس پرونده خود اظهار می دارد من تا به حال کلمه الله را بر زبانم جاری نکرده بودم و از گفتن این کلمه احساس عجیبی برای من دست می دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوی خود طهارت و نماز می آموزد و بحمد الله اینک از روی کاغذ نمازش را می خواند، چگونه اعضای مرکزیت حزبی که ادعای فرهیختگی دارند القائات فکری و ایدئولوژیک فرد ناآشنا با همه مبانی و ارزشهای اسلامی و یا فرد دیگری راکه قبلا نام برده شد می پذیرند، ولی در مقابل پذیرش افکار برجسته ترین دانشمندان اسلامی که در ابعاد بین الملل شناخته شده اند، شدیداً مقاومت می کنند و به جای اینکه خط مشی خود را از رهبران ملی خود فراگیرند به چنین افرادی متمسک می¬شوند. همین نوع انحرافات و واگرایی نسبت به اندیشه خودی و وابستگی به فکر غربی وارداتی، منشاء خطاهای جبران ناپذیر میدانی و قرار گرفتن ظرفیت های قابل اعتناء نخبگان در مقابل همه اصالت های نظام و زمینه ساز شکل گیری آشوب ها و تمردهاست.
سطح نشست و برخاستهای مفصل و بیش از اندازه سران حزبی با سفرا و نمایندگان کشورهای بیگانه که پیش از این در تاریخ احزاب مستقل ایران به هیچ وجه مرسوم نبوده است، و تماس های گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه، باعناصر مهم وتشکیلاتی این احزاب با استنادات کافی مشهود است.

ریاست محترم دادگاه؛
از دیگر علل انحراف حزب مشارکت ارتباط پیوسته و مستمر عناصر اصلی و تاثیر گذار حزب با جریان منحرف و آمریکایی نهضت آزادی و خط گیری و تاثیر پذیری حزب از این جریان منحرف است.
احزاب و تشکلهای موجود در جهان غالبا هدفی متعالی را برای خود برمی گزینند اما متاسفانه حزب مشارکت در سند رسمی و کتبی خود در موضعی عجیب هدف همه اقدامات و اندیشه های خود را دستیابی به قدرت عنوان می کند.متن سند اینچنین است : "اقداماتی که یک حزب انجام می دهد و تاملات و اندیشه هایی که قبل و بعد از هر اقدام می کند همگی با این هدف صورت می گیرند که امکان و زمینه دستیابی به قدرت ،سهیم شدن در آن و تاثیر گذاری نظام یافته برآن را فراهم آورند ".
این نظریه و هدف گذاری که نه تنها هیچ سنخیتی با یک تشکل اسلامی ندارد بلکه حتی با هدف تشکل سوسیالیستی و لیبرالیستی هم مغایر است. بیشتر ماهم از اندیشه ی ماکیاولی است .و رسیدن به قدرت که در همه ی تشکل های تعالی¬گرا تنها وسیله محسوب می شود.برای حزب مشارکت هدف است واین واقعیت تنها در این جمله ی سند حزبی خلاصه نمی شود.که تصورکنیم اشتباهی رخ داده است بلکه بخش اعظم مباحث درونی حزبی و ترجیع بند مباحث اغلب جلسات مرکزیت حزب، چگونگی رسیدن به قدرت است نتیجه این تفکر جز در گیری وتنش دائمی چیز دیگری نیست.
ضمناً گزیده ای از بیانیه ها و اطلاعیه های صادره از سوی حزب مشارکت که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویق و تحریک به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه، مطرح گردیده است را به عنوان نمونه به استحضار می رساند

**بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت "
جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات شده اند. "

**بیانیه مورخ 27/4/88 جبهه مشارکت
"مردم انتظاری جزء این ندارند که مشروعیت دولت برآورده از تقلب در ارکان نظام به رسمیت شناخته نشود. "

**بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات است. "

**بیانیه مورخ 14/5/88 جبهه مشارکت "نظام جمهوری اسلامی در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش عملکردهایی را از خود به نمایش گذاشته است که نه تنها هیچ غرابتی با این ارزشهای الهی و اخلاقی ندارد بلکه فقط به رفتار حکومت طاغوتی استبدادی شهبات دارد. "
فلذا از دادگاه محترم استدعا دارم برای انحلال این تشکل تنش آفرین و مخل امنیت کشور اقدام لازم مبذول گردد. همچنین از کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت احزاب مصوب سال 1360 درخواست می¬گردد با عنایت به ارتکاب موارد مصرحه در ماده 16 قانون صدرالذکر، مطابق بند 4 ماده 17 قانون مزبور عمل نمایند.

ریاست محترم دادگاه
اما در مورد سازمان مجاهدین انقلاب هم با توجه به مبانی مشترک فراوان با حزب مشارکت و حتی اعضای مشترک مرکزیت و ائتلاف در حوادث اخیر اکثر آنچه در مقدمه رفت و به ویژه آنچه مربوط به انتخابات گفته شد عینا برای سازمان مجاهدین نیز مدخلیت دارد لکن برای تکمیل عرایض و ذکر ویژگیهای خاص این جریان بحران آفرین در حوادث اخیر، لازم می دانم با کسب اجازه از محضر ریاست محترم دادگاه نکاتی را اضافه برآنچه گفته شد به عرض برسانم :

الف) نقش سازمان مجاهدین در تشویش اذهان عمومی و تشکیک در سلامت انتخابات سازمان مجاهدین طی چند سال اخیر سلامت، تمامی انتخابات کشور، را که ناکام ماندند مورد تردید قرار داده که به دلیل اهمیت و اصالت انتخابات دهم ریاست جمهوری در این پرونده ابتدا به مواضع فتنه‌انگیز این سازمان در انتخابات مذکور اشاره می گردد. سپس مصادیقی از رفتار مشابه در انتخاباتهای گذشته ذکر خواهد شد.

الف/1) در بیانیه موسوم به بیانیه اعلام حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران از نامزدی مهندس میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در مورخ 21/1/88 منتشر گردید سازمان مجاهدین همسو با ضد انقلاب و دشمنان صریحا و با قطعیت اما بدون ارائه سند و مدرکی ، سلامت انتخابات ریاست جمهوری دهم را پیشاپیش نفی می کند که تا این لحظه قادر به اثبات ادعای خود نبوده است. در بخشی از این بیانیه آمده است: "دیگر تقریبا اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آراء شرکت کنندگان و تا آراء کاندیداها وجود ندارد. "
در بیانیه دیگری تحت عنوان "هشدار مجاهدین انقلاب نسبت به خرید رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم که در مورخ 28/2/88 منتشر و آن را سومین بیانیه انتخاباتی خود عنوان نموده است نویسندگان بیانیه در تطبیقی ناصواب سعی نموده اند انتخابات را بعد از رحلت امام(ره) فرمایشی و مشابه انتخابات زمان ستم شاهی القاء نمایند. در این رابطه بیانیه مذکور چنین اشعار می دارد: "نقش حاکمیت ستم شاهی در برپایی انتخابات نمایشی و تهیه فهرست¬هایی از اسامی نامزدهای موردنظر و ابلاغ آن به مجریان انتخابات نیز به عنوان عامل مهم دیگری در مسخ و بلاموضوع شدن انتخابات واقعی و آزاد غیرقابل انکار است که نهایتا با تمسک مجریان به رأی سازی های متقلبانه و دخل و تصرفهای غیرقانونی، نوعا منجر به بیرون آمدن نام همان افراد از صندوق ها و تشکیل مجالس فرمایشی می شد. "
بلافاصله در ادامه تصریح می گردد: "در سالهای پس از رحلت امام، در کنار تلاش برخی جریانهای سیاسی برای محدود کردن قدرت انتخاب مردم وتبدیل انتخابات به انتخاباتی دو درجه ای که در آن گروهی خود را محق می دانند قبل از مردم، فهرست داوطلبان را براساس معیارها و سلایق فردی و جناحی غربال کنند و با کمال تأسف باید اذعان نمود این تلاش در برخی از ادوار اخیر منجر به ایجاد انحراف در مسیر تحقق انتخابات واقعی در کشور شده است. "
بیانیه مورخ 24/3/88 به مناسبت نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم سند دیگری است که نقش این سازمان را در بحران سازی و تشویش اذهان با هدف تشکیک در سلامت انتخابات و مخدوش نمودن مشروعیت نظام نشان می دهد. در بخشی از این بیانیه آمده است: "آنچه در این انتخابات رخ داده علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بی سابقه در صندوق های رأی، سوء استفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصت های در اختیار برای مهندسی آراء و رأی سازی بود. "

ریاست محترم دادگاه
وقتی در بازجوئی ها از اعضاء سازمان مجاهدین سئوال گردید که شما طبق چه مستنداتی قاطعانه به بروز تقلب در انتخابات حکم نمودید مسئولیت را متوجه ستاد آقای میرحسین موسوی و کمیته صیانت از آراء می نمایند و خود هیچ سندی ارائه نمی کنند. اعضاء سازمان بدون توجه به عواقب ناشی از این دروغ پردازی ها که خسارات جانی و مالی فراوانی در پی داشت مدعی هستند تنها نظر خود را ابراز نموده اند و به راحتی از زیر بار مسئولیت کشته شدن عده ای که با اعتماد به سازمان و دیگر احزاب همسو و تحت تأثیر القائات ایشان دست به اقدامات مجرمانه زدند که در دادگاه های قبلی به گوشه ای از آن اشاره شد، شانه خالی می کنند. هر چند که نهایتا وقتی با سئوال های منطقی روبرو شده و پاسخی نمی یابند به این جمله اکتفا می کنند که ما سندی دال بر تقلب نداشتیم و باید به حکم قانون التزام عملی داشته باشیم .
همچنین سازمان مجاهدین با صدور اطلاعیه ای درخصوص دستگیری بهزاد نبوی در مورخ 23/3/88 همنوا با ضد انقلاب و دشمنان خارجی و شبکه هایی مانند BBC فارسی و VOA (صدای آمریکا) انتخابات را رسوا اعلام می دارد و چنین می گوید: "در پی انتخابات رسوای اخیر که در محافل سیاسی داخل و خارجی از آن به عنوان کودتای نرم علیه مردمسالاری و جمهوریت در ایران یاد می کنند، اقتدارگرایان حاکم در اقدامی وقیحانه در سطح وسیعی اقدام به دستگیری فعالان سیاسی منتقد و مخالف دولت کرده اند. "
در ادامه نویسنده بیانیه می افزاید: "بی شک موج دستگیری فعالان سیاسی خطای بزرگ دیگری در ادامه بدعت و خطای مصادره آراء مردم در انتخابات رسوای دهم است. "
سازمان مجاهدین طبق روال از ادبیات ابهام آلود و مغرضانه ای در بیانیه های خود استفاده می نماید که کل حاکمیت را نشانه گرفته است. در همین رابطه در بیانیه مذکور و دیگر بیانیه ها کرارا از عبارت "اقتدارگرایان حاکم " استفاده شده که ذیلا به نمونه ای از آن اشاره می گردد: "ما به اقتدارگرایان حاکم هشدار می دهیم به خود آیند و برای حفظ قدرت و تحقق امیال حقیر خود سرنوشت نظام و ملت ایران را به بازی نگیرند. "
سازمان مجاهدین هیچگاه مصادیقی برای اقتدارگرایان حاکم نام نبرده وبا این عبارت موهن به تشویق اذهان عمومی پرداخته اند. سازمان مذکور به همین حداقل هم پایبند نمانده و همچنان به مشی گذشته اصرار می ورزد که صدور بیانیه های زنجیره ای و تکرار تقلب در انتخابات موید این مدعا است.

ریاست محترم دادگاه
این سازمان از بدو تأسیس رفتاری دوگانه از خود نشان داده به گونه ای که از سویی مدعی خط امام و مجاهدت در راه اسلام و انقلاب است و از دیگر سو عملکردی متضاد با خط امام، انقلاب و اسلام دارد که سرفصل هایی در مقدمه ذکر گردید. اینک برخی از این موارد ها مستنداً توضیح داده می شود.

1- تضعیف ارکان نظام سازمان مجاهدین همسو با دشمنان انقلاب در تضعیف ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی نقش محوری داشته است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می گردد.
* انتشار نامه های زنجیره ای سرگشاده به مقام معظم رهبری با هدف تضعیف جایگاه رفیع ولایت و به چالش کشیدن اصل ولایت فقیه به ویژه توسط آقای بهزاد نبوی تا جائی که در یکی از نامه های مذکور معروف به نامه جام زهر که تعداد 127 نفر از فعالان سیاسی از جمله اعضاء سازمان آن را امضاء نموده اند وقیحانه از رهبر معظم انقلاب خواسته می شود تا مانند امام جام زهر بنوشد.
* طبق گزارش های موثق منابع اطلاعاتی از جلسات محفلی اعضاء اصلی سازمان سخن از تمرکز حملات روی ولایت فقیه به میان می آید اما در آشکار با استفاده از عبارات مبهم بروز می یابد عباراتی مانند اقتدارگرایان حاکم، محدود و پاسخگو کردن قدرت، یکه سالاری، استبداد طلب و...
* رأی گیری در شاخه اصفهان مبنی بر تحویل مسئولین نظام به ویژه رهبری به آمریکا به بهانه جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به ایران

2- حمله به شورای نگهبان
یکی از اقدامات ثابت سازمان به ویژه در ایام انتخابات حمله به شورای نگهبان و ایراد افتراء و تهمت مبنی بر اعمال گرایشات حزبی در تأیید یا ردصلاحیت ها بدون ارائه سند و مدرکی مستدل می باشد.

3- حمله به دیگر نهادهای انقلابی
یکی دیگر از رویه های دائمی سازمان مجاهدین حمله به نهادهای انقلابی از جمله سپاه و بسیج می باشد که باز هم بدون ارائه مدرکی این نهادهای مقدس را متهم به دخالت در انتخابات می‌نماید و با استفاده از عبارت حزب پادگانی اذهان عمومی را نسبت به مشروعیت و سلامت انتخابات و جایگاه والای نهادهای مذکور مشوش می سازد.

ب) مستمسک سازی برای دشمنان
ریاست محترم داگاه بررسی عملکرد سازمان و برخی از اعضاء اصلی آن از جمله آقای بهزاد نبوی نشان می دهد که هرگاه دشمنان نیاز به بهانه ای برای تخطئه نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته اند از جمله گروه هایی که این خواسته دشمن را عملی کردند سازمان می باشد. در همین رابطه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
* طرح مذاکره و برقراری ارتباط با آمریکایی ها بدون اجازه از هیچ کس توسط آقای بهزاد نبوی، این اقدام با هدف ابراز مخالفت های جدی با اصول نظام از درون حاکمیت صورت گرفت.
* مخالفت با ادامه غنی سازی اورانیوم با تکرار ادعای بیگانگان مبنی بر بیشتر بودن هزینه آن از فایده آن توسط آقای بهزاد نبوی
* پیشنهاد ائتلاف با طالبان هنگام حمله آمریکا به افغانستان بعد از حوادث 11 سپتامبر
* صحه گذاشتن بر ادعای دشمنان مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران
* عادی سازی و قبح زدایی از حمایت و دخالت بیگانگان در رقابت های انتخاباتی داخلی
* القاء وجود استبداد در ایران
* تبرئه دشمن نسبت به عملکرد خصمانه آن با ادعای اینکه عده ای درداخل دشمنان را تحریک می کنند.

ج) حمله به مقدسات و مبانی اعتقادی شیعه
یکی دیگر از شاخصه های سازمان مجاهدین تخطئه ارزشهای دینی و مبانی اعتقادی شیعه است که مهمترین نمونه آن اهانت هاشم آغاجری به مرجعیت، روحانیت و مردم مذهبی در سخنرانی جنجال برانگیزش در شهر همدان می باشد. که بسیاری از علماء و فعالان سیاسی خوشنام و با سابقه این سازمان را سازمانی منحرف و نفاق آلود دانسته که قصد انحراف جوانان را دارد.
از جمله مهمترین واکنش ها می توان به نامه تاریخی مرحوم آیت الله مشکینی اشاره نمود که این سازمان را نامشروع خواندند.
همچنین شهید لاجوردی پیش از آن این سازمان را منافق و خطرناک تر از منافقین معروف به سرکردگی مسعود رجوی دانست و نسبت به خیانت های آنان هشدار داد.
در تأیید تحلیل کسانی که این سازمان را جریان نفاق ،خطرناک می دانسته در اینجا به نمونه ای اشاره می شود.
آقای نبوی در اصلاح قطعنامه پایانی کنگره دوازدهم که به قلم آقای آرمین تقریر شده در هامش بیانیه خطاب به آرمین می نویسد.
"برادر آرمین، با سلام اولا صفحات اول خیلی لحن اپوزیسیونی دارد، همه این حرفها را همراه با دفاع از انقلاب، امام و ... می توان زد. "
جمله فوق کاملا گویای ماهیت نفاق آلود این جریان است که با نقاب خط امام و انقلاب و ... درحال توطئه بر علیه انقلاب اسلامی و کشور است.
ضمناً گزیده ای از بیانیه ها و اطلاعیه های صادره از سوی سازمان مجاهدین انقلاب که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویق و تحریک به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه، مطرح گردیده است را به عنوان نمونه به استحضار می رساند:

**بیانیه مورخ 26/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"ما ضمن حمایت مجدد جناب آقای میرحسین موسوی و تقدیر و تشکر از ایستادگی و تلاش مجدانه ایشان برای صیانت از آراء ملت و تجدید انتخابات از مردم بزرگ ایران می خواهیم اعتراضات و تحرکات خود را براساس اصول و محورهایی که ایشان در اطلاعیه های خویش اعلام کرده اند سامان دهند. "

**بیانیه مورخ 24/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"در نتیجه این انتخابات نه تنها از نظر میزان مشارکت بلکه از نظر گستردگی و انواع تقلبات در تاریخ ایران کم نظیر و بلکه بی نظیر است. "

**بیانیه مورخ 31/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"سازمان مجدداً تأکید می کند دولت برآمده از انتخاباتی که صحت و سلامت آن از سوی بخش عظیمی از ملت ایران مخدوش و مردود اعلام شده و بر موج گسترده اعمال خشونت علیه شهروندان شکل می گیرد فاقد وجاهت قانونی است. "

**بیانیه مورخ 9/4/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد ، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است. "
ریاست محترم دادگاه
با توجه به پر حجم بودن مصادیق و مستندات ،بخشی از آن به ضمیمه ادعانامه تقدیم می گردد تا وقت جلسه دادگاه بیش از این به ذکر مصادیق کلی گرفته نشود.
مع الوصف با توجه به عملکرد اعضاء سازمان به ویژه از زمان تأسیس سازمان دوم که بدون تردید
نمی توان آن را در خط امام (ره) و انقلاب اسلامی ارزیابی نمود مطابق با مرامنامه سازمان بند ج تبصره 3 که آمده است: هرگونه تغییر و انحراف از ماهیت اسلامی و اصیل سازمانی به منزله خیانت به بنیانگذاران سازمان بوده و خود به خود موجب انحلال سازمان می‌گردد. بنابراین درخواست انحلال این سازمان و محاکمه اعضاء آن به ویژه در مورد تحریک به آشوب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی به مردم شریف ایران گردید را مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی در خصوص اشخاص حقیقی و اعمال مقررات مواد 16 و 17 قانون فعالیت احزاب مصوب سال 1360 را دارم.
همچنین کیفرخواست اعلیحده انفرادی هریک از متهمین حاضر در جلسه با ذکر نوع اتهامات و دلایل و مستندات قانونی تقدیم گردید که در نوبت اعلامی به استحضار دادگاه محترم می رسد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سعید مرتضوی
دادستان عمومی و انقلاب تهران

**حجاریان: من با ارایه تحلیل های ناصواب مرتکب خطاهای سهمگینی شده ام/ از ملت ایران عذرخواهی می‌کنم
سعید حجاریان از اعضای موسس جبهه مشارکت که روز سه شنبه به عنوان یکی از متهمان دادگاه حوادث اخیر حضور یافته بود، در متن دفاعیات خود استعفایش را از حزب مشارکت اعلام کرد و گفت که حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی دانم.
سعید حجاریان ساعت 10 و 20 دقیقه صبح سه شنبه در حالی که دو نفر زیر بازوان وی را گرفته بودند وارد چهارمین جلسه محاکمه متهمان به ایجاد آشوب های اخیر در تهران شد.
ساعت 10 و 30 دقیقه پس از پایان بخش دیگری از کیفرخواست عمومی متهمان قاضی صلواتی رییس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران که ریاست جلسه دادگاه را به عهده داشت پیش از آن که از نماینده دادستان بخواهد کیفرخواست انفرادی سعید حجاریان را قرائت کند از خود حجاریان خواست که خودش را معرفی کند در این هنگام حجاریان که روی صندلی اول در ردیف اول نشسته بود، میکروفن ها را به جلویش آوردند و یکی دو میکروفن را نیز به لباسش چسباندند.
سپس حجاریان با لحنی شکسته شکسته خود را چنین معرفی کرد: من سعید حجاریان کاشانی، فرزند علی محمد، متولد 1332، به شماره شناسنامه 42988، صادره از تهران هستم.
حجاریان گفت: از محضر دادگاه تقاضا دارم متنی را که خودم تهیه کرده ام به دلیل آن که در تکلم مشکل و اختلال دارم، آقای سعید شریعتی آن را قرائت کند.
حجاریان سپس افزود که آقای صلاحی وکیل من نیز در موارد اتهامی از من دفاع خواهد کرد.
سپس قاضی جلسه از آقای سپهری نماینده دادستان خواست متن کیفرخواست انفرادی سعید حجاریان را قرائت کند.
به گفته نماینده دادستان حجاریان که با قرار تامین بازداشت موقت زندانی است از جمله اتهاماتش اقدام علیه امنیت کشور به وسیله تحریک مردم، ایجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و مشارکت در تهیه و تدوین سند تعاملات راهبردی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی است.
نماینده دادستان گفت: ارتباط با عوامل بیگانه علیه امنیت کشور و ترغیب و تشویق اقشار جوان و دانشجو علیه انتخابات، تخریب دولت قانونی به وسیله سخنرانی های مکتوب و همکاری با بی بی سی، توهین و اهانت به مسئولان نظام به ویژه مقام معظم رهبری از دیگر اتهامات سعید حجاریان است.
نماینده دادستان مکان دستگیری حجاریان را تهران یاد کرد و دلایل اتهامات را گزارش و تحقیقات قراردگاه ثار الله، اقاریر به ارتکار این بزه ها بیان کرد.
سپهری افزود: براساس گزارش معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله حجاریان از موثرترین افراد برای انجام اعمال غیرمتعارف و تخریب و تحریق اموال عمومی است. انتشار نامه های جعلی با هدف ایجاد جعل و شبهه در انتخابات و تهمت های کذب به نهادهای نظام از جمله شورای نگهبان و به کار بردن الفاض زشت و رکیک علیه نهادها و نظام از دیگر دلایل اتهامات وی است.
نماینده دادستان اضافه کرد: حجاریان دو بار با جان کین مغز متفکر انگلیسی که مرتبط با نهاد ام ای شش(سرویس جاسوسی انگلیس) است، ملاقات داشته است. جان کین در سال 1994 میلادی پروژه جامعه مدنی ایران در لندن را پایه گذاری کرد و از موثرترین عوامل در لندن بوده که ماموریت های خارجی زیادی نیز داشته است. وی از موثرترین افراد در انگلیس بوده که ماموریت های مهم خارجی نیز داشته است.
نماینده دادستان اظهار داشت: حجاریان همچنین با یورگن هابرماس مشهورترین نظریه پرداز نافرمانی مدنی ارتباط داشته و با بنیاد سوروس که از طراحان انقلاب مخملی نیز است، در ارتباط بوده است.
سپهری افزود: متهم در جهت ایجاد رعب و وحشت در مردم و ایجاد اغتشاش مردم را تحریک به ایجاد راهپیمایی در مقابل نهادها و سازمان ها کرده و به رییس جمهوری، مقام معظم رهبری و مجلس خبرگان رهبری نیز توهین هایی کرده است.
نماینده دادستان با استناد به مواد 500، 609، 610، 618، 514، 697 و 698 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370، به لحاظ اهمیت موضوع و خسارات وارده به کشور و همسویی متهم با رسانه های معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را برای حجاریان کرد.
پس از قرائت کیفرخواست انفرادی حجاریان قاضی، سعید شریعتی یکی دیگر از متهمین این پرونده را که از اعضای جبهه مشارکت می باشد به جایگاه متهم فراخواند تا متن مکتوب حجاریان را قرائت کند.
سعید شریعتی در ابتدا با عرض سلام و تبریک حلول ماه مبارک رمضان گفت: پیش از این که متن دفاعیات 6 صفحه ای حجاریان را که توضیحاتی درباره مواضع سیاسی و علمی است قرائت کنم باید بگویم معمولا من این افتخار را داشته ام که مطالب آقای دکتر حجاریان را قرائت کنم.
شریعتی گفت: از مجموعه دانشگاهیان، دانشجویان و نخبگان شخصا درخواست می کنم به این متن دکتر حجاریان مثل سایر متون وی توجه ویژه کنند و آن را مد نظر قرار دهند که راهگشا است.
شریعتی سپس افزود: در کنگره جبهه مشارکت نفر اول سعید حجاریان و نفر آخر من یعنی سعید شریعتی بودم که امروز اول و آخر جبهه مشارکت در دادگاه حاضر است.
شریعتی سپس اضافه کرد: من با آقای مرتضوی هماهنگ کرده ام که متن مکتوب خودم را نیز در این جلسه بخوانم.
شریعتی سپس به قرائت متن دفاعیات سعید حجاریان پرداخت و آن را بسیار سریع از روی این صفحات روخوانی کرد.
حجاریان در متن خود گفته است در جریان انتخابات، وقایع پس از آن از شعارهای وهن آلود تا قتل و جرح و غیره قلب همه دلسوزان نظام را به درد آورد و دشمنان این مرز و بوم را به طمع خام انداخت تا ماهی مراد خود را صید کنند.
حجاریان گفته است، انزجار و تنفر خود را از تمامی تحرکاتی که امنیت ملی را به مخاطره انداخت اعلام می کنم.
وی در این متن با بیان این که دشمنان با تحریم ها و تهدیدها تلاش دارند مانع وحدت ملی شوند گفته است: باید هوشیارانه مانع رسوخ دشمن شویم و هر یک از ما اگر این وحدت را متزلزل کنیم باید نزد وجدان خود و خداوند و ملت ایران پاسخگو باشیم.
حجاریان در متن خود آورده است: من با ارایه تحلیل های ناصواب مرتکب خطاهای سهمگینی شده ام که اکنون تبری می جویم و از ملت عزیز ایران عذرخواهی می کنم.
وی در متن خود گفته است: در تاملات تنهایی خود علل موضع گیری هایم را واکاوی کردم.
وی با اشاره به مقالات و نوشته های 10 سال اخیر و نیز پرداختن به نظریات مارکس و نظریه سلطانیستم وی، گفته است: قبل از این که به نقد این نظریه مارکس بپردازم باید بگویم ما در ایران با ضعف علوم انسانی روبه رو هستیم و حجم وسیعی از کتبی که در این زمینه بعد از انقلاب ترجمه شده، جنبه ایدئولوژیک دارد که این کتب و مجلات به وفور در دسترس همه است.
وی گفته است: فارغ التحصیلان علوم انسانی حامل آخرین دستاوردهای دیدگاه هایی چون پست مدرنیسم و پست مارکسیسم هستند که تحت عنوان علم در دانشگاه ها تدریس می شود و من هم به دام این علوم درغلطیده ام.
حجاریان در متن خود آورده است: بعد از ارتحال حضرت امام که به معاونت سیاسی مرکز تحقیات استراتژیک ریاست جمهوری منصوب شدم، فهمیدم که تجربه عملی کافی نیست و لذا فوق لیسانس و دکترای خود را گرفتم. با شروع موج اصلاحات از من توقع می رفت به عنوان نظریه پرداز، درباره دولت و نیروهایش تئوری علمی ارایه کنم.
حجاریان گفته است: نظریه مارکس وبر که مبنای تحلیل های ما بود هیچ ربطی به شرایط ایران نداشت.
وی با اشاره به ریشه های نظریه مارکس گفته است که بر طبق این نظریه کشورهایی که مطابق آن هستند به صورت امپراطوری و ماقبل مدرن می باشند که در آنها حکومت از راه خون و وراثت منتقل می شود و رعایا از کلیه حقوق محروم بوده و همراه بردگان خرید و فروش می شوند.
حجاریان تاکید کرده است: انطباق نظریه مارکس وبر با ایران نادرست است زیرا نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی، بعد از انقلاب است و دارای قانون اساسی است. مردم ایران شهروندند و نه رعیت و مسئولان حکومت از طریق مستقیم و غیرمستقیم انتخاب می شوند و خبرگان اعلم و اشجع را برای رهبری انتخاب می کند.
حجاریان گفته است: مذهب مردم ایران تشیع است و ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اکرم است که من از سر غفلت نظریه مارکس وبر را به کشور ایران تعمیم دادم.
حجاریان در متن خود آورده است: وظیفه نخبگان این است که حربه نقد را علیه هر کس ولو اندیشمندان شناخته شده دنیا که باشند، به کار گیرد و تا یقین حاصل نکردند از این تئوریها در عمل استفاده نکنند.
حجاریان گفته است: در این مساله شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بی تقصیر نیست و در ایران به جای دقت در کیفیت این علوم، صرفا به کمیت آن اضافه شده است. اوایل انقلاب 4 تا 5 دانشگاه وجود داشت که دانشجو می پذیرفت اما امروز در هر شهری دانشگاه های متعددی داریم بدون آنکه به محتوای آن چه تدریس می شود، توجه شود.
حجاریان یک نمونه از تخریب وحدت ملی را خسارات وارد شده به اموال عمومی و شخصی مردم در حوادث پس از انتخابات دانست و گفته است: فعالین سیاسی نیز در جهت عملی کردن تئوریها بسیار مهم اند چه بسا یک لغزش از آنها بازتاب مضاعف یابد و هرگونه تزلزلی از آنها در سطوحی بازتاب خواهد داشت همانگونه که تزلزل مراجع دینی بسیار مهم است زیرا که شکستن دانشمند مانند شکستن کشتی است.
حجاریان شعارهای داده شده در تجمعات پس از انتخابات را غیرقانونی دانسته و گفته است که هر کس که ذره ای عرق وطن و دلسوزی برای انقلاب، نظام و خون شهدا داشته باشد آن را برنمی تابد.
وی گفته است: احساس رعب نزد دانشمندان غربی موجب پذیرش بی قید و شرط نظرات آنان می شود.
حجاریان در متن خود آورده است: البته در علوم تجربی و دقیقه این را خوب فهمیده ایم اما در زمینه علوم انسانی چندان فعالیتی نکرده ایم که این جزو آسیب پذیری های جامعه است.
وی گفته است: اگر بناست در برابر این مدعیان سرخم کنیم چه احتیاجی به انقلاب و مقاومت در برابر رژیم بعثی بود.
وی با اشاره به ضرورت رفع این نقیصه ها گفته است که اگر این نقاط انحراف را شناسایی نکنیم و آنها را برطرف نکنیم با گردنه های صعب العبوری روبه رو خواهیم بود و با فتنه هایی که در ایه 25 سوره انفال و آیه 191 سوره بقره آمده است روبه رو خواهیم بود.
حجاریان گفته است: به عنوان یکی از مراجع فکری و نظریه پردازان حزب مشارکت که از ابتدای تاسیس آن به عنوان عضو شورای مرکزی آن بوده ام از آنجا که نظرات و آرای من آثار خود را در مواضع حزب به خصوص جزوه تاملات راهبردی (سیاسی، عقیدتی) به جای گذاشته است و من در تاملات تنهایی خود آن را مغایر با نشی حضرت امام (ره) و قانون اساسی و مرام نامه حزب یافته ام و همین امر را موجب انحراف حزب به خصوص در ایام انتخابات اخیر می دانم استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام داشته و دیگر حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی بینم.
حجاریان گفته است التزام عملی خود را به قانون اساسی و فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام کرده و اگر از سر تقصیر و یا قصور به ارکان نظام جسارتی روا داشته ام حلالیت می طلبم و بار دیگر از ملت بزرگ ایران که این انحرافات و اشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگی به‌ آنان گردید می خواهیم که همه ما را به بزرگواری خود ببخشد.
حجاریان در پایان متن خود تاریخ نگارش متن خود را 5 مرداد 88 نوشته و آن را امضا کرده است.

**یک متهم: با دستور مهدی هاشمی از بودجه سازمان بهینه سازی برای انتخاب هاشمی رفسنجانی در دوره نهم هزینه می کردیم
یکی از متهمین دادگاه اغتشاشات اخیر با بیان اینکه مهدی هاشمی فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت عقیده داشت، انتخابات باید با پول بیت المال انجام شود، اظهار داشت: از بودجه سازمان بهینه سازی مصرف سوخت و با پول بیت المال برای انتخابات هزینه می شد.
حمزه کرمی که در چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات متهمان اغتشتشات و آشوب های اخیر تهران سخن می گفت، با اشاره به اینکه سال 1382 به توصیه محمد هاشمی (برادر اکبر هاشمی رفسنجانی) به سازمان بهینه سازی با مدیرعاملی مهدی هاشمی رفته است، گفت: پس از آن متوجه شدم پدر مهدی هاشمی قصد نامزدی در انتخابات سال 84 را دارد و گویا فلسفه دعوت از من این بوده است.
این متهم اغتشاشات اخیر گفت: مهدی هاشمی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال انجام می شود و اعتقادی به مصرف و هزینه شخصی برای انتخابات نداشت لذا سازوکار را برای سند سازی و جعل اسناد فراهم کردند.
این متهم که خود را مدیر کل سیاسی دفتر رییس جمهوری در زمان اصلاحات نیز معرفی کرد، با اشاره به همکاری دو شرکت تبلیغاتی نگاه شرقی سبز و شرکت نشر ذره با سازمان بهینه سازی گفت: این شرکتها ظاهرا در زمینه ساخت و تولید تیزرهای تلوزیونی، برگزاری همایش ها و نمایشگاه ها و چاپ کتاب فعالیت می کرده اند اما در آن ایام آماده سندسازی در سازمان بهینه سازی برای مصرف تبلیغاتی در انتخابات شده اند.
کرمی با اشاره به قرارداد 500 میلیون تومانی، شرکت نشر ذره با سازمان بهینه سازی گفت: قرار بود یک میلیون جلد کتاب چاپ شود اما 25 هزار جلد کتاب بیشتر چاپ نشد و بقیه برای مصارف تبلیغاتی هزینه شد.
این متهم با بیان اینکه مهدی هاشمی به پول شویی معتقد بود، گفت: مهدی هاشمی دستور می داد پول ها به صرافی رود، تبدیل به دلار و سپس به ریال شود، دلار می داد و می گفت، تبدیل به ریال کنید تا با این کار دستگاه های مسوول متوجه منشا پول ها نشوند.

**سردبیر جمهوریت: سوژه ده برابرشدن تعداد صندوق‌ها توسط مهدی هاشمی القا می‌شد/ فعالیت سایت جمهوریت با پول دانشگاه آزاد و با هدف تخریب احمدی نژاد

یکی از متهمان اغتشاشات اخیر تهران از فعالیت سایت جمهوریت با مدیریت مهدی هاشمی با هدف تخریب و تضعیف محمود احمدی نژاد پرده برداشت و گفت که این سایت از سوی مهدی هاشمی و دانشگاه آزاد مورد حمایت قرار می گرفته است و سوژه ده برابر شدن صندوق ها توسط مهدی هاشمی القا می شد.
مسعود مرادی باستانی که در چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات عوامل و طراحان اغتشاشات و آشوب های اخیر تهران سخن می گفت یکی از اهداف فعالیت سایت جمهوریت را تضعیف احمدی نژاد و نمایش ناتوانی دولت نهم با انتشار اخبار ضد و نقیض اعلام کرد.
این متهم شبهه در مسیر انتخابات را از دیگر اهداف سایت جمهوریت ذکر کرد و ایجاد یاس، وحدت شکنی و التهاب آفرینی را از اهداف نهایی این فعالیت ها برشمرد.
مرادی باستانی با بیان این که مدتی سایت جمهوریت در دانشگاه آزاد مستقر بود اظهار داشت که حقوق کارکنان این سایت به صورت چک هایی از سوی دانشگاه آزاد تامین می شد.
وی که خود را سردبیر اجرایی سایت جمهوریت معرفی کرد گفت: سندسازی هایی که آقای کرمی در زمان مدیریت مهدی هاشمی در سازمان بهینه سازی به آن اشاره کردند در این مورد نیز وجود دارد.
این متهم آشوب های اخیر تهران از سایت جمهوریت به عنوان اتاق جنگ روانی علیه دولت و نهادهای رسمی نظام نام برد و هدف آن را درج اخبار نادرست با هدف حمله به دولت، تضعیف احمدی نژاد، نمایش فساد مالی در دولت نهم و ناکارآمدی در اداره کشور برشمرد.
وی افزود: سوژه ده برابر شدن تعداد صندوق ها توسط مهدی هاشمی القا می شد.

**شریعتی خطاب به رهبر انقلاب: در جریحه دار کردن دل و جان شما خود را قاصر و شرمسار می دانم
سعید شریعتی عضو مستعفی جبهه مشارکت طی خطابه ای به محضر رهبر معظم انقلاب از ایشان خواست خطای وی را ببخشد.
عبدالله شریعتی موسوم به سعید شریعتی که عضو مستعفی جبهه مشارکت است طی چهارمین جلسه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیر شدگان در جریان آشوب های اخیر تهران خطاب به مقام معظم رهبری گفت: محضر عالی مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای دامه ظله، عرض ارادت و سلام خالصانه این سرباز کوچک خود را بپزیرید.
وی ادامه داد: من همان سعید شریعتی خودتان هستم که دور یا نزدیک می دانید ارادت و علاقه مندی ثبت و ضبط شده من را.
عضو مستعفی جبهه مشارکت که پس از خواندن متن اظهارنامه سعید حجاریان به بیان اظهاراتی پرداخته بود گفت: همه دوستان و خانواده من می دانند که حضرتعالی نه تنها از نظر حقوقی رهبر نظام مورد علاقه و اعتقاد من هستید و از نظر شرعی حجت و مرجع دینی من هستید بلکه همگان از جایگاه شما و علاقه من نسبت به شما خبر دارند.
او ادامه داد: همواره کوشیده ام این اعتقاد را اظهار کرده و به آن مباهات کنم و اگر در کوران حوادث سیاسی، ابهامات و انتقاداتی نسبت به مواضع سیاسی حضرتعالی داشته ام یا از بیان آن صرفنظر کرده ام یا با مراعات شان و جایگاه مرید و مرادی با ادای احترام نظر خود را اعلام کرده ام.
شریعتی تصریح کرد: انکار نمی کنم که برحسب هیجان خود در بستر رودخانه سیاست در ایران ممکن است پاروزنی ناشی همچون من هر از گاهی ناشیانه به خطا پارو زده باشد و جانب حرمت از کف نهاده باشد.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری درباره مردود خواندن برخی خواص در جریان انتخابات به حادثه پذیرش صلح نامه توسط امام حسن مجتبی (ع) و اعتراض برخی اصحاب آن حضرت به این تصمیم اشاره کرد و اظهار داشت: شما نیز به شیوه و مشی جد مکرمتان عمل خواهید کرد و نخواهید خواست که مردودین این انتخابات بزرگ که در بین آنان برخی سابقه داران انقلاب اسلامی و جوانان پرهیجان حضور دارند علیرغم این مردودی، درب مهربان نظام اسلامی را به روی خویش بسته ببینند و شرایطی فراهم شود که هر یک به سهم خود به جبران خطای خود نسبت به نظام و دستاوردهای انقلاب بپردازند.
شریعتی اضافه کرد: گرچه پس از پیام تبریک جنابعالی از جهت شرعی در باب سکوت و پذیرفتن نتیجه انتخابات حجت شرعی را بر خود تمام دانستم و افسار شتر فتنه را بر گردنش آویختم و از شهر خارج شدم که مداخله ای در امور نداشته باشم اما به هر لحاظ و به سهم اندک خود احتمال می دهم در توهمات و احیانا عصبانیت حامیان مورد حمایت موثر بوده و در جریحه دار کردن دل و جان شما خود را قاصر و شرمسار می دانم.
عضو سابق جبهه مشارکت با تاکید بر این که قصد وی تا پیش از انتخابات افزایش مشارکت عمومی بوده و هیچ قصد سوئی نداشته است اضافه کرد: من اعترافی افتخارآمیز می کنم که به جمهوری اسلامی متکی به نظریه فقهی ولایت فقیه و مصداق صادق و لایق آن در زمان حاضر یعنی حضرت آیت الله سید علی خامنه ای اعتقاد کامل دارم.
شریعتی ادامه داد: حجت ما در امر ولایت فقیه تنها مرهون 40 سال نظریه پردازی امام راحل که متکی بر نظریه ولایت فقیه است منشوری چند وجهی از حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و حاکم بودن رای ملت است.
وی ادامه داد: من بر این دیدگاه مانا هستم که رشد و تعالی، انسجام و اتحاد ایران اسلامی را در گرو این نظام می دانم و تا کنون هیچ جایگزینی برای آن نیافته ام.
وی در ادامه به سنت قدیم برخی لشکریان اشاره کرد که هرگاه سربازی مرتکب خطا می شد در یک سینی جلدی از کلام الله مجید و یک شمشیر می گذاشت و به حضور فرمانده خود می آورد.
سعید شریعتی خطاب به رهبر معظم انقلاب از ایشان خواست «خواهی درگذر و خواهی عقوبت کن».
وی در پایان با تاکید بر پایبندی خود به نظام بار دیگر تاکید کرد.
سعید شریعتی نوشته خود را مندرج در تاریخ 27 مرداد ماه سال 1388 اعلام کرد.
سعید شریعتی خطاب به جوانانی که خود را اعضای «موج سبز» می خوانند گفت که اگر این موج سبز بر مدار شخص محوری، مدعاهای بزرگ و بی پشتوانه، توهم و استغنا و تحمیل هزینه بر مردم و نظام باشد در عمل به رویارویی با نظام برآمده از انقلاب اسلامی سوق می یابد.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، عبدالله شریعتی مشهور به سعید شریعتی از اعضای سابق حزب مشارکت در چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیرشدگان در جریان آشوب های اخیر تهران که صبح امروز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی برگزار شد بیاناتی خطاب به جوانانی که خود را عضو «موج سبز» می دانند اظهار داشت.
شریعتی گفت: خاطرتان هست که در ایام انتخابات سرود سازمانی یکی از فرقه های ضد انقلاب توسط بخش هایی از ستاد مهندس موسوی برگزیده شد و بر روی آن نماهنگ انتخاباتی گذاشتند که البته ما و برخی دیگر با این اقدام مخالف بودیم.
وی ادامه داد: در آنجا وعده داده می شد «تفنگ و گل و گندم داره می یاره».
سعید شریعتی خاطر نشان کرد: می خواهم برادرانه عرض کنم اگر این موج سبز بر مدار شخص محوری، مدعاهای بزرگ و بی پشتوانه، توهم و استغنا و تحمیل هزینه بر مردم و نظام باشد در عمل به رویارویی با نظام برآمده از انقلاب اسلامی سوق می یابد و از آن ناگوارتر مورد طمع بیگانگان قرار می گیرد و آنگاه دیگر از «گل و گندم» خبری نخواهد بود و خدا نکند که منجر به آوردن تنها «تفنگ» شود.
وی ادامه داد: مسلما بیگانگان نمی خواهند بهار سبز امید در دشت های دوست داشتنی پرگهر این مرز بوزد.

**آقایی: تقلب 11 میلیونی عملی نیست/موسوی قانون شکنی کرد
هدایت آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و از دیگر متهمان پرونده حوادث بعد از انتخابات اظهار داشت: بعد از دوم خرداد انحرافی در لایه های فکری فعالان سیاسی جامعه در زاویه گرفتن از اصل نظام و قرار دادن آن در مقابل دموکراسی غربی به وجود آمد.
هدایت آقایی در چهارمین جلسه محاکمه متهمان به اتهام ایجاد آشوب و تلاش برای ایجاد انقلاب مخملی گفت: نوعی غرب زدگی و خود باختگی در لایه هایی از فعالان سیاسی ما ایجاد شد.
وی تصریح کرد: غرب زدگی فقط مربوط به دوران جلال آل احمد نبود و اکنون پیچیده تر و در قالب فکر و اقتباس از روش های غربی است. این در حالی است که غرب معتقد است به تعداد ملت ها دموکراسی بومی وجود دارد.
وی تصریح کرد که زاویه گرفتن از اصل نظام و قرار دادن آن در مقابل دموکراسی غربی، از ابتدا توسط برخی که شاید نیت خاصی نداشتند، اتفاق افتاد.
آقایی تصریح کرد: که اتفاقات بعد از انتخابات یک شبه به وجود نیامد. بخشی از آن طرف آب ها و بخشی ناشی از ندانم کاری و ضعف مجموعه سیاسی کشور است.
آقایی با اشاره به بیوگرافی و نیز تشریح سابقه فعالیت های سیاسی خود از سال 52 تاکنون، گفت: تا آنجا که امکان داشت برای نظام گام برداشتم و متاسفم که امروز پشت این جایگاه باید به اتهاماتی پاسخ دهم که مثل یک خط فرض بین من و نظام کشیده شده است.
وی افزود: اماما! رهبرا! گیریم زندان و اتهام را تحمل کنیم ولی فاصله ای که بین ما فرض می شود را نمی توانیم تحمل کنیم، ما به این نظام تعلق داریم و امکان ندارد چیزی ما را از این نظام جدا کند.
پیش از سخنان آقایی، سپهری نماینده دادستان تهران کیفر خواست انفرادی وی را قرائت کرد و گفت: هدایت االله آقایی فرزند فتح الله اهل فسا و متولد 1337 است که فاقد سابقه کیفری و با قرار بازداشت موقت دستگیر شده است.
به گفته وی اتهامات آقایی اقدام علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی، اخلال در نظم عمومی و ایجاد بلوا و آشوب، تحریک و تشویق مردم به اخلال و تخریب اموال عمومی، توهین و هتک حرمت مسئولان نظام به ویژه مقام معظم رهبری، پرداخت رشوه و تحصیل مال از طریق غیر مشروع، واگذاری معدنی در اراک و سوء استفاده از شرکت مس بیان کرد.
نماینده دادستان دلایل این اتهامات را گزارش های وزارت اطلاعات، اقاریر متهم، تخلفات نام برده در شرکت های دولتی، و شرکت های مس و فلز و اخذ مال غیر مشروع برشمرد.
سپهری گفت: با توجه به خسارات وارده به اموال عمومی و هم سویی متهم با رسانه های معاند نظام با استناد به مواد قانون مجازات اسلامی در خواست محاکمه و اشد مجازات متهم را دارم.
در ادامه این متهم اغتشاشات و آشوبهای اخیر تهران با بیان این که به لحاظ عقلی و نقلی امکان تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم نبود اظهار داشت: ما اشتباه کردیم ناخواسته عامل آن طرف و هزیم کش آتش افروزان شدیم.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، هدایت الله آقائی در چهارمین جلسه علنی دادگاه عناصر دخیل در اغتشاشات و آشوبهای اخیر تهران سخن می گفت افزود: اگر قبلا تصور می کردیم بهشتی هستیم اکنون یک درجه سقوط کردیم و باید به آن اعتراف کنیم.
این متهم اظهار داشت: باید ببینیم خدا چه تصمیمی می گیرد و ما چگونه باید جبران کنیم و باز به خانه اول برگردیم.
این عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی در ادامه دفاعیات خود با تشریح زمینه های ایجاد اغتشاشات و آشوب های اخیر تصریح کرد: این اتفاقات یک شبه به وجود نیامده است و یک شبه هم تمام نمی شود.
وی با بیان این که ما مقصر هستیم و اشتباه کردیم گفت: زمینه ها برای اغتشاش وجود داشت و باید فکری برای آن کرد.
وی اشتباه استراتژیک فعالان، رهبران سیاسی، مسئولان احزاب و گروه ها را شروع زودهنگام انتخابات دهم عنوان کرد و گفت: یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم انتخابات دهم کلید خورد که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد.
آقائی افزود: البته رهبری تذکر دادند، مدتی فروکش کرد اما سپس ادامه یافت و بدیهی است که حرفهای مثبت، کمتر، و حرفهای منفی، منفی تر می شود.
وی گفت: مولفه دیگری که در محاسبات نیامد این بود که رهبران سیاسی قرار بود با کسی رقابت کنند که رییس جمهور برسر قدرت است و این کم سابقه می باشد.
این متهم اغتشاشات اخیر گفت: در 200 سال انتخابات آمریکا 3 یا 4 مورد رییس جمهور بر مسند قدرت تغییر می کند.
وی تصریح کرد: برخی اشتباه کردند که محاسبه نکردند، رقابت با رییس جمهور مستقر سخت است، به ویژه در شرایطی که 70 درصد فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را مدیریت می کند.
این فعال سیاسی که سابقه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و معاونت دو وزارتخانه را دارد، تکیه بر نظرسنجی ها را اشتباه دیگر برشمرد و گفت: این نظرسنجی ها به لحاظ جامعه آماری، پرسش ها و نظرسنج ها، حرفه ای و مشخص نبود.
وی با اشاره به نظرسنجی حزب کارگزاران در چند منطقه تهران گفت: من به آنها گفتم که حاشیه، مرکز، جنوب و شمال تهران متفاوت است، مهم تر آنکه تهران را نمی توان به ایران تعمیم داد اما این کار صورت گرفت.
آقائی اشکال دیگر را بحث تقلب در انتخابات عنوان کرد که از سوی ضد انقلاب به صورت برنامه ریزی شده و منسجم و ده ها کانال ماهواره ای صورت می گرفت و به گفته وی در داخل برخی ناخواسته آن را دنبال کردند.
آقائی البته گفت: شاید عناصر مرتبطی وجود داشته باشد اما ما یک اشتباه بزرگ مرتکب شده ایم و با دست خود بحث تقلب را مطرح کردیم.
این متهم اغتشاشات اخیر افزود: در جلسات اصلاح طلبان می گفتیم که بحث تقلب را مطرح نکنید زیرا آرای خاموش رمیده می شود.
آقائی گفت: گویا ما ترمز بریده بودیم و حتی برخی شخصیت ها نیز توجه نداشتند به گونه ای که گویا قرار بود اتفاقی که به ظاهر در انتخابات نهم رخ داده در انتخابات دهم نیز رخ دهد.
وی افزود: حتی وقتی هاشمی رفسنجانی بحث حضور گسترده مردم در انتخابات برای صیانت از آرا را مطرح کرد از آن استنباط تقلب شد.
وی با اذعان به شکل گیری شائبه تقلب در ذهن برخی از مردم در عین حال گفت: تقلب 11 میلیونی عملی نیست، چگونه می توان این تعداد رای را جابجا کرد. جابجایی 10، 11 میلیون رای کار یک شب نیست.
این متهم اغتشاشات اخیر با اشاره به حضور 300 هزار عامل اجرایی و ده ها هزار نماینده نامزدها پای صندوق های رای، امکان تقلب در انتخابات دهم ریاست جمهوری را رد کرد و گفت: ممکن است گفته شود آرا را طور دیگری خوانده اند، اما ظاهرا اعلام کردند آمار حوزه به حوزه در سایت وزارت کشور اعلام شده است.
آقائی افزود: به لحاظ حضور معتمدین مردم پای صندوق های رای، مردم قبل از اعلام رسمی نتایج آرا این نتایج را می دانند.
وی امکان تقلب به لحاظ عقلی و نقلی را ناممکن دانست و گفت: البته نمی گویم که تخلف نبوده؛ کجاست که تخلف نباشد اما پیگیری آن نیز روال قانونی دارد.
وی بار دیگر با بیان این که برخی ترمز بریده بودند، گفت: تقلب و تخلف دو بحث جدا از هم است.
وی در ادامه اظهارات خود با بیان این که اشتباهات پس از انتخابات نیز طور دیگری ادامه یافت، یکی از این اشتباهات را زاویه گرفتن از قانون ذکر کرد و گفت: آقای موسوی در یکی از ملاقات ها اظهار داشت که من برخی قوانین را قبول ندارم و در جهت اصلاح آنان گام برمی دارم اما به آنان احترام می گذارم اما متاسفانه ایشان خود قانون شکنی را ایجاد کردند. این متهم اغتشاشات اخیر با اشاره به بیانیه های متوالی احزاب اصلاح طلب پس از انتخابات گفت: آقای محتشمی پور یک روز پس از انتخابات اعلام کرد که انتخابات باید ابطال شد و حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و کارگزاران هم بیانیه های تند دادند.
آقائی زاویه از قانون را فاجعه بار دانست و گفت: اشتباه بزرگی رخ داد و سنگ بنای بدی گذاشته شد که خیلی ها از آن استفاده کردند.
وی به موضوع انقلاب مخملی اشاره کرد و گفت: بدیهی است که ضد انقلاب از این موضوع استفاده کرد اما معتقدم اصلاح طلبان نیروهای نظام هستند.
این متهم اغتشاشات اخیر در بخش دیگری از اظهارات خود با ارایه تاریخچه ای از فعالیت های سیاسی خود قبل و بعد از انقلاب اسلامی گفت: متاسفم باید پشت این تریبون پاسخگوی اتهاماتی باشم که خط فرضی بین من و نظام احساس می شود.
وی ابراز امیدواری کرد این خط فرضی پاک شود و گفت که ما به این نظام تعلق داریم و هیچ کس نمی تواند ما را از این نظام جدا کند.
این عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی دادگاه اخیر را فرصت بازبینی، نگرش به عملکردها و چراغ راه برای آینده ارزیابی کرد و با اشاره به آنچه انحراف پس از خرداد 76 در لایه هایی از فعالین سیاسی می نامید گفت: قراردادن نظام در مقابل دموکراسی، تخم غلطی است که برخی حوادث و آسیب ها ناشی از آن است.
وی با اذعان به نوعی غربزدگی و خودباختگی در لایه هایی از فعالین سیاسی گفت: در این شرایط هر تخم غلطی کاشته شود رشد می کند و معتقدم اتفاقات اخیر از 10، 11 سال قبل شروع شد و باید برای آن فکری کرد.
وی با بیان این که عده ای سکوت و نگاه کردند و تکیه دادند، افزود: ما بخشی از آنها و مقصر هستیم و البته کسانی هم که بد دفاع کردند عملکرد غلط آنها بهانه ای شد که در ایران دموکراسی و مردم سالاری نیست.
آقائی خطاب به کشورهای غربی گفت: انقلاب های رنگین به این کشور نمی آید.
وی افزود: ما صد سال پیش و در دوره مشروطه انقلاب کلاه نمدی ها را داشتیم و هرکس آن زمان کلاه نمدی می گذاشت می گفتند مشروطه خواه است، پس الان باید گفت که اقدامات غربی ها برای به راه انداختن انقلاب مخملی در ایران جواب نمی دهد زیرا مسئولان و رهبری نظام برای حفظ آن تلاش می کنند و مردم نیز همواره هوشیار هستند و با این حرکت ها برخورد می کنند.
وی در عین حال با بیان این که این اتفاقات به چهره بین المللی نظام و برخی لایه های آرای خاموش که در این انتخابات به صحنه آمده بودند، خدشه وارد کرد گفت: باید دوباره این چهره را بازسازی کنیم.
آقائی گفت: ما این اتفاقاتی که رخ داد را مصیبت می دانیم اما خوشحالیم که نظام اقتدار خود را دارد و مردم هم هوشیار هستند.
وی در توضیح کیفرخواست خود اظهار داشت: من تنها در تجمع 25 خرداد به مدت 1 ساعت در خیابان آزادی حاضر بودم و سن من اجازه انجام کارهایی مثل اغتشاشات و زد و خورد را نمی دهد و البته سوابق من سوابقی نیست که نشان دهد به دنبال تضعیف نظام بودم.
وی درباره اتهام توهین به مقامات کشور نیز گفت: من هیچ خاطره ای در این باره ندارم الا نامه ای که در مجلس سوم در اعتراض به رد صلاحیت های مجلس چهارم نوشته شد.
آقائی درباره مصاحبه اش با سایت جمهوریت نیز گفت: اگرچه انجام این مصاحبه را به خاطر ندام اما چون آن را تکذیب نکردم مسئولیت را به عهده می گیرم.
وی همچنین درباره مسایل مالی مطرح شده در کیفرخواست نیز گفت: من مستقیما در مسایل مالی دخالتی ندارم بلکه یک سهام دار جزء شرکتی هستم که گویا هدایایی را برای انجام امور به برخی افراد داده است.
آقائی تاکید کرد که قصد و غرضش تضعیف و معاندت با نظام نبوده و حضورش در راهپیمایی 25 خرداد فقط از روی احساس و این که فردی سیاسی بوده است صورت گرفته است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران خود را متعهد به نظام دانست و گفت: از رفتار مسئولان پرونده در مدت 70 روزی که در بازداشت به سر می برد تشکر می کنم؛ این مدت فرصتی برای بازبینی عملکرد و اشتباهات من بود.
وکیل آقائی در دفاع از موکلش با انتقاد از بخشی از کیفرخواست عمومی عنوان اقدام علیه امنیت ملی را بحثی کلی برشمرد و گفت: ضمنا حضور در راهپیمایی غیرقانونی یا تحریک مردم به طور مستقل، عناوین مجرمانه نیستند و تکرار آن تنها موجب افزایش غیرمنطقی حجم کیفرخواست شده است.
وی با بیان این که مصادیق اقدام علیه امنیت ملی در قانون ذکر نشده شورای عالی امنیت ملی را مرجع تعیین مصادیق آن دانست و گفت: اگر چنین نشود به طور سلیقه ای هر اقدامی را می توان اقدام علیه امنیت ملی دانست.
وکیل آقائی گفت: اتهام اقدام علیه امنیت ملی به این معنی نیست که فرد، قصد اقدام چنین کاری داشته باشد نه این که به انتخابات اعتراض کند.
وی ریاست جمهوری را نهادی خدمتگزار به اهداف نظام خواند و گفت: دولت، جزو اهداف نظام نیست و طبق اصول 2 و 3 قانون اساسی دولت خدمتگزار نظام می شود.
وی گفت: نمی توان با پسوند غیرقانونی مدعی شد که جرمی رخ داده است بلکه آن چیزی جرم است که قانون برایش مجازات در نظر گرفته است.
وی با بیان این که موضوع توهین علیه مقامات به اطلاعیه ای برمی گردد که در سال 70 منتشر شده گفت: مفاد این اطلاعیه توهین به مسئولان نظام نیست و اگر چنین بود سایر امضاکنندگان آن نیز از سوی مقامات قضایی مورد بازجویی قرار می گرفتند ضمن این که این مساله مشمول مرور زمان شده است.
وی پرداخت رشوه از سوی موکلش را رد کرد و گفت: تحصیل مال نامشروع نیز بحثی کلی است و باید مساله توسط کارشناسان بررسی شود.
وی همچنین ضمن اشاره به مصاحبه موکلش با سایت جمهوریت و اظهار به این که در صورت خدشه در آرای مردم، نظام با واکنش مردم روبه رو خواهد شد و مردم با حضور نمادین در شهر از آرای خود صیانت می کنند، آن را در حد یک پیش بینی تلقی کرد.
وی همچنین گفت: چون موکل من یک مقام رسمی در حزب بوده نمی توانسته کار خودسرانه ای انجام دهد. البته این حزب در بیانیه های خود مخالفتی با نظام نداشته است.
موکل آقائی با اشاره به سوابق انقلابی و سیاسی موکلش خواستار استمهال دادگاه به وی برای ارایه لایحه نهایی دفاعیه شد.

باستانی: تضعیف احمدی نژاد و ایجاد شبهه خطر آفرین بودن تصمیمات دولت، محور کاری سایت مهدی هاشمی بود **مسعود مرادی باستانی روزنامه نگار و یکی از متهمان پرونده حوادث بعد از انتخابات گفت: سایت جمهوریت عملا اتقاق جنگ روانی علیه دولت و برخی مسئولان کشور با هدف نمایش فساد مالی و ناکارآمدی دولت بود که سوژه های تقلب در انتخابات نیز در این سایت از طریق مهدی هاشمی رفسنجانی القا می شد.
در ادامه چهارمین جلسه محاکمه تعدادی دیگری از بازداشت شدگان حوادث اخیر که به اتهام ایجاد آشوب و تلاش برای ایجاد انقلاب مخملی دستگیر شده اند، ابتدا کیفر خواست انفرادی مسعود مرادی باستانی فرزند محمدرضا، متولد 1357 که با قرار بازداشت موقت دستگیر شده اند از سوی نماینده دادستان قرائت شد.
نماینده دادستان گفت: فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق ارسال مطالب جهت دار به رسانه های خارج از کشور و رسانه های معاند به مدت چهار سال، اقدام علیه امنیت کشور، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق سایت جمهوریت، شرکت در تجمعات غیر قانونی برای شبهه در جعل انتخابات و ایجاد ترس و وحشت عمومی و ایجاد بلوا و آشوب و جاسوسی برای کشورهای بیگانه از اتهامات وی است.
نماینده دادستان، مکان دستگیری وی را تهران و دلایل این اتهامات را گزارش های وزارت اطلاعات، اقاریر متهم به بزه های مرتکب شده بیان کرد و گفت: متهم حتی مردم را به ایجاد کودتای مخملی تشویق کرده و در تهیه شب نامه موج، مشارکت داشته است.
به گفته وی همکاری مستمر متهم با عناصر ضد انقلاب برای براندازی نرم و سابقه هواداری از جریانات چپ مارکسیستی از دیگر اتهامات باستانی است.
نماینده دادستان با استناد به مواد قانون مجازات اسلامی و با توجه به اهمیت خسارات وارده به کشور و هم سویی با رسانه های معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را برای متهم کرد.
سپس مسعود باستانی که به گفته قاضی، وکیل مدافعی معرفی نکرده است، در سخنانی گفت: من مسعود مرادی باستانی، 30 ساله و متولد اراک هستم که پس از دستگیری همسرم "مهسا امرآبادی" در جریان اغتشاشات، بازداشت شده ام.
وی افزود: 10 سال است کار روزنامه نگاری می کنم و چند سال پیش نیز بر سر دعوای حقوقی با شهرداری اراک به شش ماه حبس محکوم شدم.
باستانی افزود: با تعدادی از روزنامه های اصلاح طلب همکاری داشتم که قبح ارتباط با رسانه های بیگانه در این همکاری ها شکسته شد، با رادیو دویچوله آلمان و رادیو فردا مصاحبه و با سایت روزآنلاین همکاری داشتم، همچنین با سایت چکاوک از طریق آقای خسرو شمیرانی و سایت شهربان به سردبیری هادی دارینی همکاری داشتم و اخبار مربوط به وضعیت جنبش زنان و کارگران و وضعیت زندانیان سیاسی را برای آنها ارسال می کردم و به ازای ارسال گزارش هفتگی از طریق صرافی که در تهران به من معرفی کرده بودم پول دریافت می کردم تا اینکه شمیرانی در کانادا از من خواست فیلمی راجع به سندیکای کارگری در ایران و منصور اصانلو تهیه کنم که 400 دلار کانادا برایم هزینه کرد.
وی ادامه داد: محتوی این فیلم علاوه بر تبلیغ اصانلو، علیه نظام نیز بود و در سایت جمهوریت سردبیر شیفت عصر زیر نظر مستقیم "محمدرضا نوربخش" و "حمزه کرمی" بودم.
باستانی تصریح کرد: محورهای کاری ما حمله به عملکرد چهارساله دولت و نهادهای شورای نگهبان، نیروی انتظامی، بسیج و سپاه، تضعیف احمدی نژاد، ایجاد شبهه خطر آفرین بودن تصمیمات دولت و شبه افکنی در انتخابات بود که هدف همه این محورها ایجاد یاس، وحدت شکنی و التهاب آفرینی بود.
وی افزود: در مورد سند سازی ها باید آقایان کرمی و نوربخش توضیح دهند و شکل سند سازی ها در سازمان بهینه سازی سوخت انجام شده بود و سایت جمهوریت عملا اتاق جنگ روانی علیه دولت و برخی مسئولین علیه کشور با هدف نمایش فساد مالی و ناکارآمدی دولت بود که سوژه های تلقب در انتخابات از سوی مهدی هاشمی رفسنجانی القا می شد و اخبار موسوی در دستور کار سایت بود و به شکل سیاه نمایی نقش داشتم.
باستانی تاکید کرد: در این شبنامه آقای کرمی (مدیر کل دفتر سیاسی ریاست جمهوری در زمان دولت خاتمی و از مسئولان سایت جمهوریت) به رغم ادعایش در جلسه ای که برای تهیه این ویژه نامه تشکیل شده بود، حضور داشت که در این شب نامه روابط فامیلی و فساد مالی و مطلب دولت باجناق ها منتشر شد .
وی ادامه داد: همچنین مطلبی در خصوص حضور کردان توسط آقای پازوکی ارایه شد و فساد مالی برگزار کنندگان انتخابات و پشت پرده مناظره موسوی و احمدی نژاد نیز در آن منتشرشد که اکثر مواد این شب نامه توهین تهمت و افترا بود که این ویژه نامه را زیر نظر نوربخش و سیفی طراحی کردم و به نوربخش سپردم که سی دی آن نیز در تهران توزیع شد.
وی با اشاره به نقش روزنامه فرهیختگان، گفت: تحت شبهه افکنی ها اخباری را درج می کردیم که همسو با رسانه های بیگانه بود.
باستانی گفت: هم اکنون از عملکردم نادم و پشیمان هستم و از درگاه خدا، رهبری و مردم درخواست عفو بخشش دارم؛ بخاطر احتیاجات مالی تحت سوءاستفاه و اغراض شخصی عده ای قرار گفتم که از اغراض آنان اطلاع نداشتم.
باستانی در پایان در پاسخ به سوال قاضی که از سایت چکاوک چقدر دست مزد می گرفتید، گفت: ماهانه بین 250 تا 350 دلار که حدود 2 تا 3 سال طول کشید.
قاضی صلواتی از باستانی خواست که آخرین دفاعیات خود را بیان کند که وی گفت: بخاطر اینکه در طی این مدت در بازداشتگاه محبت دیدم و هدایت شدم خود را متعلق به این آب خاک می دانم و امیدوارم با رفعت اسلامی با من برخورد کنند تا درآینده بتوانم اشتباهاتم جبران و در راستای منافع نظام خدمت کنم و سرباز وفادار رهبری باشم.

**طباطبایی: مصاحبه موسوی و پیام تبریک خاتمی، حلقه هایی متصل بود تا بعدها به کار آید
سید شهاب الدین طباطبایی گفت: مصاحبه مطبوعاتی میرحسین موسوی در ساعت 23 و 30 دقیقه جمعه شب پیش از شمارش آرا که طی آن خود را پیروز انتخابات دانسته بود و پیام تبریک محمد خاتمی که برای او فرستاده بود، حلقه هایی را به هم متصل بود تا بعدها به کار بیاید.
سید شهاب الدین طباطبایی که در چهارمین دادگاه رسیدگی به اغتشاشات اخیر در تهران حضور داشت، اصلاح طلبی را فعالیتی در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مطابق با قانون اساسی و در چارچوب اهداف انقلاب اسلامی دانست که هیچ نسبتی با افرادی که هر گونه اقدامی غیر از این دارند، نخواهد داشت.
طباطبایی تصریح کرد: نکته اساسی و اصل و معیار و آنچه که باید محفوظ بماند همان اصل نظام و ارکان اساسی آن از جمله قانون اساسی و ولایت فقیه است.
وی با تاکید بر این که در برابر هر آنچه تا کنون برای این نظام هزینه شده است، مسئولین گفت: فرزند انقلاب، نظام را خانه و ماوای خود می داند و راضی نمی شود که بیگانه چشم طمع به آن بدوزد و با دشمن نظام همگام و همسو نمی شود.
وی که مسئولیت ستاد جوانان میرحسین موسوی را برعهده داشت، اذعان کرد: کاش همانگونه که من درباره خودم مسئولیت های ستادی که اداره آن را برعهده داشتم پذیرفتم، دوستانی که اطلاعیه ها و بیانیه های آنان سبب ساز اتفاقات بعد از انتخابات شد نیز مسئولیت خود را می پذیرفتند.
طباطبایی در ادامه صحبت های خود گفت که وقتی در جریان یک فعالیت یا واقعه ای همچون انتخابات با زمان کوتاه و شرایط خاص قرار می گیریم اغلب فرصتی برای در کنار هم قراردادن ابتدا و انتهای روند نداریم و نکات مهمی نیز مغفول می ماند.
وی در ادامه به تشریح اتفاقات پیش از انتخابات پرداخت که طی آن با اعلام نامزدی میرحسین موسوی، محمد خاتمی از عرصه انتخابات کنار کشید و به گفته طباطبایی این امر برای فعالان و هواداران خاتمی به ویژه پس از سفر وی به شیراز و یاسوج اتفاقی ناخوشایند بود.
طباطبایی ادامه داد که ناخوشایندی و انتقاد از نحوه ورود میرحسین موسوی به وی نیز منتقل شد و گفته شد موسوی با حضور دیرهنگام باعث کناره گیری خاتمی شد.
وی ادامه داد: این موضوع برای موسوی دغدغه ای شده بود که لازم می دید اگر پیروز شود از موقعیت بهتری نسبت به خاتمی برخوردار شود.
این عضو جبهه مشارکت ادامه داد: از ابتدای شکل گیری ستاد مهندس موسوی در اسفندماه 87 عارضه خطرناک «توهم پیروزی» ایجاد شد که اعضای این ستاد می گفتند «نخست وزیر زمان جنگ نیازی به تبلیغات برای رای آوری ندارد و حتما پیروز می شود».
طرح کمیته صیانت از آرا دیگر موضوعی بود که طباطبایی به آن اشاره کرد و با توجه به پیش بینی قانون درباره حضور ناظران در شعب اخذ رای به عنوان نماینده نامزدها برای اطلاع از نحوه اخذ رای و شمارش آرا گفت: از همان ابتدای شکل گیری ستاد موسوی بحث صیانت از آرا به دلیل وجود احتمال تقلب و تخلف در انتخابات مدنظر قرار گرفت.
به عقیده او پیش بینی اعمال تقلب و تخلف قبل از انتخابات با هدف حضور حداکثری در پای صندوق ها سازگار نیست چرا که در صورت احتمال وجود تقلب حضور مردم هیچ معنایی ندارد.
طباطبایی اظهار داشت: من از رییس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی شنیدم که مسئول کمیته صیانت از آرا گفته است «مستندات کمیته درباره تخلفات برای ابطال انتخابات کافی است» و به موسوی نیز گفته اند «جز ابطال مطالبه دیگری نداشته باشید».
رییس شاخه جوانان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی افزود: 2 روز مانده به انتخابات نتایج یک نظرسنجی کشوری توسط حزب کارگزاران و از طریق علی هاشمی به اطلاع موسوی رسید که «وی در دور اول انتخابات پیروز است» در این جلسه بارها بر استاندار بودن این نظرسنجی و تکرار آن برای اطمینان بیشتر بارها تاکید شد که این موضوع حاصلی جز ایجاد توقع و قطعیت بر هواداران نداشت و اگر فردی حرف دیگری می زد به ناامیدی متهم می شد.
طباطبایی ادامه داد: وقتی یکی از جوانان در جلسه ای پس از آن (پس از اعلام نتایج نظرسنجی)، درباره نظرسنجی دیگری با نتایج متفاوت سخن گفت: حاضران در جلسه گفتند نباید جوانان ناامید و بی انگیزه باشند؛ پیروزی قطعی است و باید برای پیروزی برنامه ریزی کرد.
وی در ادامه به مصاحبه مطبوعاتی میرحسین موسوی در ساعت 23 و 30 دقیقه جمعه شب پیش از شمارش آرا اشاره کرد که طی آن خود را پیروز انتخابات دانسته بود و محمد خاتمی نیز پیام تبریکی برای او فرستاده بود.
عضو حزب مشارکت تاکید کرد: این اتفاقات حلقه هایی را به هم متصل می کرد تا بعدها به کار بیاید.
وی با اشاره به گفته موسوی درباره این که «من 68 سال سن دارم و 7 تیر را دیدم و چیزی برای از دست دادن ندارم»، ادامه داد: موسوی با توجه به ورود خود به عرصه و کناره گیری خاتمی فرصت بازی برنده را سوزانده بود و برای جلب نظر بخشی از اصلاح طلبان وجاهت خود نزد برخی اصولگرایان را نیز زیر سوال برد و در حقیقت اصل سرمایه اش از دست رفته بود.
رییس شاخه جوانان ستاد موسوی اضافه کرد: اصلاحیه ها، بیانیه ها و دعوت از مردم برای حضور در خیابان ها ریسکی بود برای کسی که چیزی برای از دست دادن نداشت حتی اگر به قیمت از دست دادن چیزهای دیگر می شد.
در ادامه طباطبایی به بیان برخی مشاهدات خود از جلسات حزب مشارکت پرداخت و گفت: اوایل سال جاری در جلسه حزب مشارکت فردی درباره کناره گیری خاتمی صحبت کرد و خاتمی را به عنوان «رهبر اصلاحات رییس جمهورساز» معرفی کرد یعنی اصلاحات سیستمی مقابل نظام داشته باشد.
وی با بیان این که سران اصلاح طلبی نمایانگر تقابل بین اصلاحات و حاکمیت هستند اضافه کرد: در داخل جریان اصلاح طلبی معدود کسانی به دنبال اپوزوسیون سازی داخلی بدون پرداخت هزینه بودند و کسانی که زمانی انقلاب ساز بودند اکنون در مقابل نظام قرار گرفتند و این تقابل ها هر روز مردم را از دستاوردهای نظام و انقلاب دلزده تر می کرد.
طباطبایی با اشاره به انتقاد اصلاح طلبان نسبت به نظام درباره نداشتن توان شنیدن نظر مخالف به یکی از کنگره های جبهه مشارکت و خواست شاخه جوانان و سپس شاخه دانشجویی اشاره کرد که با حضور یکی از منتقدان در این کنگره مخالفت کردند.
به گفته وی توجه به مطالبات مردم همانگونه که طی انتخابات سال 84 برای نوشتن برنامه های دکتر معین توسط برخی اقتصاددانان مورد نظر قرار گرفت، در این دوره نیز لحاظ شد.
وی ادامه داد: بحث حقوق بشر برای جلب نظر و آرای تحریمی ها بود.
وی با بیان این که ما در زیرزمین می نشینیم و هر چه می گوییم را مطالبات مردم دانسته و برای آن برنامه ریزی می کنیم اظهار داشت: به روستاها و حاشیه شهرها کمتر توجه شد و با گفتن این که پیروزی در دور اول غیرقابل اجتناب است به این بخش توجه نکردیم.
رییس شاخه جوانان ستاد موسوی اضافه کرد: دوستان بزرگتر بدنه حزبی را بیشتر برای مانور قدرت می خواهند و به دیده ابزاری به آن می نگرند یا با دامن زدن به مسایل داخلی جوانان به دنبال اهداف خود هستند که در حوادث اخیر نیز این ابزارسازی وجود داشت با غفلت از این نکته که سوء استفاده از احساسات و شور جوانی در مسیری که نمی دانیم انتهای آن چیست، آفتی است که باید درباره آن به جوانان هشدار دهیم.
وی بار دیگر بر وفاداری به اصل نظام و ارکان آن و پرهیز از هم صدایی با بیگانگان تاکید کرد و اذعان داشت اشتباهات خود را می پذیرم و اعلام می کنم ضمن تقاضای رافت و عطوفت از دادگاه، تقاضای بخشش از مقام معظم رهبری و مردم را دارم و هیچ گاه به فکر اقدام علیه امنیت و منافع نظام نیفتاده ام.
طباطبایی در پایان گفت: قبول دارم متاثر از فضاسازی و اشتباه های خود مرتکب خطاهایی شده ام که عمدی نبود و انگیزه ام وارد کردن خدشه به اصول نظام نبوده است.
چهارمین جلسه بررسی اتهامات برخی دستگیرشدگان در جریان آشوب های اخیر تهران از صبح روز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی با حضور سران جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین در حال برگزاری است.

**تاجبخش: برنامه استحاله فرهنگی در دولت سازندگی شروع شد/خاتمی سال 85 با سوروس ملاقات کرد
یکی از متهمان اغتشاشات و آشوب‌های اخیر تهران با افشاگری نسبت به برنامه درازمدت براندازی نرم از سوی بیگانگان در ایران گفت که خود را قربانی و فریب خورده برنامه آمریکا دانسته و سایر متهمین دستگیر شده را نیز قربانی نقشه‌های دشمنان قسم خورده انقلاب می‌دانم.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، یحیی کیان‌ تاجبش که در چهارمین جلسه علنی رسیدگی به عوامل و طراحان آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر تهران سخن می‌گفت، اظهار داشت: اغتشاشات اخیر یک اتفاق نبود بلکه یک برنامه درازمدت پس از پایان جنگ تحمیلی با هدف خدشه‌دار ساختن نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری دینی بوده است.
مشاور سابق بنیاد سوروس در ایران با تاکید بر اینکه بر اساس سال‌ها مطالعه نتایج تحلیل خود را ارایه می‌کند اغتشاشات اخیر را یک اتفاق ناگهانی ندانست و آن را نتیجه برنامه‌ریزی درازمدت برای حمله و تضعیف نظام عنوان کرد که با استفاده از انتخابات دهم پروژه براندازی نرم کلید خورد.
وی البته گفت: با هوشمندی مردم و مسئولان به‌ویژه مقام معظم رهبری این پروژه که به بهانه انتخابات شکل گرفته بود ناکام ماند و شکست خورد.
وی سپس به دخالت آمریکا در کشورهایی که حضور رسمی دارد و کشورهایی که مانند ایران حضور رسمی ندارد، پرداخت و گفت: آمریکا در کشورهایی مانند ایران که حضور رسمی ندارد برنامه پیشبرد منافعش را از حوزه‌های پنهان شامل سرویس‌های اطلاعاتی مانند سیا، حوزه نیمه پنهان مانند مرکز ویلسون در واشنگتن که با پوشش تحقیقاتی علمی و سمینارهای دانشگاهی و جلسات برنامه براندازی را جلو می‌برند و بنیادها و نهادهای آشکار مانند بنیاد سوروس پیش می‌برد.
وی که به اقدام علیه امنیت ملی، عضویت در بنیاد سوروس عضو سازمان سیا، جاسوسی و ارتباط با عناصر بیگانه، فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات، ایجاد شبهه در سلامت انتخابات، اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه متهم شده است در ادامه توضیحات خود در خصوص فرآیند براندازی نرم گفت: تمامی سه حوزه یاد شده در شرایط ایران (انقلاب رنگی) رخ داده و این سه حوزه با هم هماهنگ هستند.
این متهم اغتشاشات اخیر سپس شناسایی و جذب نخبگان، شبکه سازی و نهادسازی، برپایی کارگاه‌های آموزشی، حمله به پایه‌ها و ستون‌های نظام از طریق مشروعیت زدایی، اعتبارزدایی و اعتمادزدایی را 4 پله فرآیند براندازی نرم ذکر کرد و گفت: این 4 پله زمینه را برای دو قطبی‌سازی جامعه و ایجاد شکاف بین مردم و جامعه با هدف جابجایی افکار از سرمایه اجتماعی سنتی و مقدس به سرمایه غربی هموار می‌کند.
کیان تاجبش پله 6 را مربوط به فرآیند انتخابات ذکر کرد و گفت: شکل اول این پله در صورتی است که نیروهای ضدنظام و مخالف نظام موفق به پیروزی در انتخابات شوند و از درون حکومت با استفاده از ابزار قانون به سمت تغییر جامعه از حالت ارزش‌ها و سنتی به حالت مدرن حرکت شود.
مشاور سابق بنیاد سوروس پله هفتم و پله نهایی را نافرمانی مدنی عنوان کرد و گفت: در صورتی که مخالف نظام در انتخابات پیروز نشوند مجبور به حرکت به سمت پله نهایی و هفتم می‌شوند.
وی دعوت مردم به تجمع در خیابان‌ها و میادین، شرکت‌های در راهپیمایی‌های غیرقانونی و بدون مجوز که منجر به اغتشاشات، خشونت و به‌هم ریختگی امنیت جامعه می شود با هدف فشار بر نظام که به سبب غیرقانونی عقب‌نشینی کند و جابجایی قدرت شکل بگیرد.
کیان تاجبخش سپس به تحلیل سه نوع شکل براندازی در ایران در دو دهه اخیر پرداخت و از شیوه استحاله فرهنگی، شیوه استحاله سیاسی و نافرمانی مدنی یا انقلاب مخملی و رنگی به عنوان این سه جریان نام برد.
وی با بیان اینکه در دولت سازندگی شاهد شروع برنامه استحاله فرهنگی بودیم، گفت: برنامه‌های معرفی ارزش‌های جدید مدرن شهری از طریق شهرداری تهران، تاسیس روزنامه همشهری و جذب نخبگان آغاز شد که در نهایت همین نهاد از دولت اصلاحات نیز حمایت کرد.
این متهم اغتشاشات اخیر مصداق دوم را مدیریت غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران برشمرد و گفت: در این دوره شیوه‌های جدید فرهنگی برای مدیریت شهری معرفی می‌شود که به شهرهای دیگر ایران نیز اشاعه می‌یابد.
وی با اشاره به تشکیل فرهنگسراها، دفتر پژوهش‌های فرهنگی و خانه هنرمندان که به طور مستقیم از سوی شهرداری تهران وابسته به دولت سازندگی حمایت مالی و سازمانی می‌شود، گفت: این مراکز قرارگاه روشنفکرانی نظیر دکتر رامین جهانبگلو می‌شود و نیز مکانی برای اشاعه تفکر دموکراسی غربی سکولاریسم و لیبرالیسم.
وی افزود: برنامه‌ای که دوست سازندگی از آن حمایت می‌کند مورد حمایت بنیادهای آمریکایی نظیر بنیاد جستجو، کارنگی و سوروس قرار می‌گیرد.
این متهم اغتشاشات اخیر اظهار داشت: اساتید خارجی و نمایندگان تفکر دموکراسی غربی و منتقدان نظام دینی و مبلغان جدایی دین از حکومت به ایران دعوت می‌شوند و در سالن‌های عمومی با دعوت گسترده از دانشجویان، نخبگان و عموم مردم دیدگاه‌ها در غالب سخنرانی‌ها و کتاب و جزوه تبلیغ می‌شد.
وی از این فرآیند به عنوان فرآیند نهادینه شدن درازمدت دیدگاهی نام برد که مصداقش سفر محمد عطریانفر به بنیاد سوروس در نیویورک و ملاقات مستقیم وی با سوروس بود.
این متهم از این ملاقات به عنوان نقطه عطف شروع همکاری داخل و خارج یاد کرد و سپس راه‌اندازی مجله گفتگو را به عنوان نماینده چپ سکولار با هدف معرفی جامعه مدنی، دموکراسی غربی و لیبرالیسم یادآوری کرد.
وی گفت: نقد اقتصاد ناکارآمد دولت از دیگر اهدافی بود که برای نفوذ بخش خصوصی به‌ویژه بخش خصوصی بین‌المللی طراحی شده بود.
وی هدف استحاله فرهنگی را دو قطبی ساختن جامعه تهران و شهرهای دیگر ایران عنوان کرد و گفت: با ورود ارزش‌های جهانی سازی و مصرف‌گرایی شاهد شکاف در جامعه بالای شهر و پایین شهر و در نتیجه تغییر رفتار نسل جدید بودیم.
مشاور سابق بنیاد سوروس با اشاره به تاسیس دولت اصلاحات گفت: در این دوره از شیوه فرهنگی به نوع توسعه سیاسی می‌رویم.
وی به دیدارها و همکاری افراد سرشناس جریان‌های سیاسی سازندگی و اصلاحات و هماهنگی برخی مسئولان وقت از جمله نماینده ایران در سازمان ملل با بنیاد سوروس اشاره کرد و گفت: این همکاری‌ها سبب شد یک حاشیه امن برای فعالیت‌های عناصر داخل و خارج ایجاد شود که منجر به عدم حساسیت نظام به اهداف این برنامه‌ها شد.
کیان تاجبخش افزود: آمریکا از دو درب احزاب سیاسی اصلاحات و سازمان‌های غیردولتی وارد ایران شدند و بنیاد سوروس با همکاری برخی مسئولان وقت آشکارا شروع به فعالیت در ایران کرد.
وی از جمله مصداق‌ها در این دوره را مذاکره پنهان تحت عنوان ردیف دوم ذکر کرد و گفت: چهره‌های سیاسی آمریکایی و ایرانی در کشورهای اروپایی برای تبادل‌نظر و هماهنگی‌های خود جلسات متعددی برگزار می‌کردند.
وی افزود: اگر اولین نمونه‌های برگزاری این ارتباط سفر عطریانفر به سوروس قبل از سال 76 باشد، ملاقات مستقیم خاتمی همراه با ظریف با سوروس در نیویورک در سال 85 نشان از یک ارتباط مستمر دارد.
وی مصداق دیگر را ترویج و تعمیق دموکراسی غربی در دولت اصلاحات از طریق سیاسی کردن فضای شهر و شوراها عنوان کرد و گفت: در واقع به عنوان تقویت جامعه مدنی دوره این نهاد از مبانی قرآنی آن دنبال می‌شد.
وی به ورود رسمی خود به وزارت کشور در زمانی که مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت بوده است، اشاره کرد و گفت: در آن دیدار در حالی که لباس رسمی و یادداشتی نداشتم در حضور تاج زاده و چند تن از کارشناسان وزارت کشور از من خواسته شد، سخنرانی کنم و در حالی که من این آمادگی را نداشتم ،تاج‌زاده گفت، اشکال ندارد، صحبت کنید و درباره حوزه‌های جدید توسعه شهری و منطقه‌ای حرف بزنید.
کیان‌تاجبخش گفت: برایم جالب بود که حاضران از جمله تاج‌زاده تمام حرف‌هایم را یادداشت می‌کردند در حالی که فکر می‌کردم، حرف‌هایم ارزش یادداشت ندارد، اما تاج زاده گفت: پس فردا قشنگ‌تر از امروز این سخنان را در یک سخنرانی بیان می‌کنم.
این متهم اغتشاشات اخیر گفت: استنباط من این بود که این مطالب در مورد دموکراسی غربی در ایتالیا بوده که از طریق سیاست‌های تمرکززدایی دنبال می‌شده است.
وی مصداق دیگر را ترویج و تعمیق تفکر سرمایه اجتماعی عنوان کرد و با اشاره به ملاقات خود با سعید حجاریان در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آنجا از من خواسته شد مطالب را بازتر در چارچوب جدید سرمایه اجتماعی بیان کنم.
آن هنگام بود که حجاریان گفت دوره سرمایه انقلابی به پایان رسیده و باید سرمایه اجتماعی نوین را برای سازندگی جایگزین کنیم.
وی افزود: با همکاری حجاریان کتاب سرمایه اجتماعی با همکاری مستقیم وزارت کشور ترجمه و چاپ شد و از دفتر پژوهش‌های فرهنگی به من سفارش دادند کتاب مرجع دیگری درباره سرمایه اجتماعی تدوین کنم که بعدها در مجلس ششم به صورت قانون درآمد.
این متهم مصداق چهارم را همکاری دولت اصلاحات از طریق وزارت بهداشت با بنیاد سوروس ذکر کرد که در قالب ارسال 100 میلیون تومان به وزارت بهداشت انجام شده است.
در این هنگام کیان‌تاجبخش سندی را به دادگاه ارایه کرد که از فعالیت موسسه هیبوس هلندی طی سال‌های 2003 تا 2006 و در قالب 9 پروژه مستقیم و رسمی با سازمان‌های غیر دولتی ایران پرده برمی‌داشت.
وی گفت: در مقدمه این سند انتقاد مستقیم از غیرانسانی و غیرآزاد بودن جمهوری اسلامی توجیه اجرای برنامه آورده شده است.
وی تبادل دانشگاهی از جمله با دانشگاه روابط بین‌الملل تهران حمایت از شرکت زنان در کنفرانس زنان حمایت از سازمان‌های کنشگران را از دیگر مصداق‌ها ذکر کرد و گفت: آنچه مرا تکان داد بخشی از این سند است که اعلام می‌کند هدف نهایی پروژه‌های ما تغییر نظام در ایران به دموکراسی است و البته منظور آنها دموکراسی غربی است.
وی با بیان اینکه بین دموکراسی غربی و نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری دینی تفاوت عمده، جوهری و عمیق است گفت که پس از سال‌ها مطالعه و تامل به این نتیجه رسیدم که این دو قابل جمع نیستند.
وی از دیگر فعالیت‌های هیبوس را فعالیت ازطریق رسانه گویا با اعتبار 300 هزار یورو و راه‌اندازی شبکه ماهواره‌‌ای تلویزیونی و وب‌سایت منتقد نظام عنوان کرد و گفت: با حساس شدن نظام به فعالیت بنیاد سوروس در ایران این بنیاد از هیبوس به عنوان ابزار پوششی خود استفاده کرد.
وی با اشاره به ورود مدیر ارشد سوروس به ایران در سال 1381- 82 به دعوت رسمی وزارت امور خارجه گفت: این سفر موجب شد تا وی فرصت کند با چهره‌های دولتی و غیردولتی ملاقات کند.
این متهم اغتشاشات اخیر پله هفتم فرآیند براندازی از شیوه نافرمانی مدنی را بار دیگر یادآور شد و گفت: این شیوه پس از اتمام شیوه استهاله سیاسی به کار گرفته شد.
کیان‌تاجبخش با اشاره به اینکه تاکتیک‌های کاملا شناخته شده در این شیوه به کار گرفته شد اعلام زودهنگام پیروزی رقیب احمدی‌نژاد ایجاد شبهه در اذهان، سلب صلاحیت از آراء یک نامزد، دعوت به تجمع، پافشاری بر تقلب و دروغگویی و زیر سوال بردن مراجع رسمی را از جمله این تاکتیک‌ها برشمرد.
وی افزود: همان تاکتیک‌هایی که در صربستان، گرجستان و اوکراین به کار گرفته شد این بار نیز مشاهده شد و البته در آن کشور نهادهایی مانند صندوق‌های بین‌المللی حمایت از دموکراسی، کارنگی و سوروس نقش داشتند.
کیان‌تاجبخش استفاده رسانه‌ای گسترده به‌ویژه بی‌بی‌سی فارسی را تاکتیک جدید این دوره برشمرد که به تشویش اذهان عمومی از سوی انقلاب و ضدنظام دامن می‌زد.
وی گفت: در دوره دهم سه‌ شیوه یاد شده با هم ادغام شدند و جریان‌های استهاله فرهنگی، سیاسی و نافرمانی مدنی با هم همکاری داشتند و دست به اغتشاشات زدند که با هوشمندی مردم، مسئولان و رهبری ناکام ماند.
وی تاکید کرد: ریشه اصلی اغتشاشات در برون مرز پیدا می‌شود البته تصور نشود که دادگاه و نهادهای دیگر نظام نمی‌توانند در این زمینه اقداماتی انجام دهند.
وی با عذرخواهی از مردم و نظام و با بیان اینکه براندازی نرم را محکوم می‌کند گفت: انگیزه من از ارایه این تحلیل منافع ملی است.
وی که به گفته خودش از اهداف پنهان فعالیت‌های نهادهای داخلی و خارجی در زمینه براندازی نرم پرده برمی‌داشت، چند پیشنهاد نیز مطرح کرد از جمله اینکه برای پیشگیری و فریب‌خوردگی و قربانی شدن افراد باید اهداف ضدانقلابی نهادهای خارجی در ذیل نهادهای پوششی و غیرپوششی، دولتی و غیردولتی و علمی و پژوهشی برای مردم روشن شود.
وی همچنین خواهان آن شد که مقامات قابلیت ارتباط بین مراکز داخل اعم دولتی و غیردولتی با بنیادهای خارجی و حمایت‌های مالی مراکزی برای پیشبرد منافع بیگانگان را ممنوع کنند.
وکیل تاجبخش در دفاع از موکل خود با بیان این که هر چند اقدامات صورت گرفته از سوی وی قابلیت دفاع ندارد، گفت: صداقت وی و آسیب شناسی مسایل و ارایه راهکار به دادگاه برای پیشگیری از حوادث بعدی و ابراز ندامتش زمینه را برای اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی و تخفیف مجازات فراهم می کند.
وی افزود: متهم، همکاری خوبی با مسوولان داشته که موجب کشف حقایق شده است و لذا درخواست حداکثر ارفاق قانونی و شرعی از دادگاه برای وی دارم تا دیگر ماجراها نیز شناسایی و کشف شود.
تاجبخش سپس به ارایه آخرین دفاعیات خود پرداخت و با اشاره به بندهای کیفر خواست انفرادی خود، گفت: در این کیفر خواست خانم کوهن به عنوان یک عنصر سیا آورده شده اما تا جایی که من اطلاع دارم، خانم کوهن ارتباطی با سیا ندارد.
وی همچنین در خصوص ارتباطش از طریق شبکه اینترنت و ایمیل با شبکه دانشگاهی کلمبیا که تحت مدیریت آقای گری سیک قرار دارد، گفت: من این مساله که وی عامل سیا می باشد را صحیح نمی دانم زیرا تمامی اسناد مربوط به وی نشان می دهد که او هیچگاه کارمند سیا نبوده است بلکه تنها در دوره ای مشاور شورای عالی امنیت دولت آمریکا در دوره کارتر و ریگان بوده است و اکنون بیش از دو دهه است که مدیریت یک شبکه اینترنتی را در اختیار دارد.
وی با بیان این که شبکه مذکور با عنوان "گلد 2000 " فعالیت می کند و بیش از هزار عضو دارد، اظهار داشت: اعضای آن افراد مشخصی هستند که فارغ التحصیلان دانشگاه کلمبیا به شمار می روند.
تاجبخش در عین حال گفت: بر اساس اسنادی که اخیرا در اختیار من قرار گرفته، متوجه شدم که این شبکه عملکرد نادرستی دارد و اگر این موضوع را می دانستم، قطعا قطع رابطه می کردم.
تاجبخش تصریح کرده که به عنوان مشاور رسمی بنیاد سورس به دولت جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی و آشکار معرفی شده وهیچگاه هیچ پروژه ای را بدون مجوز رسمی و به صورت پنهانی انجام نداده است.
وی گفت: من چندین بار برای هماهنگی پروژه ها به همراه مدیر ارشد بنیاد سورس به دفتر نمایندگی رسمی ایران در سازمان ملل که در آن زمان آقای ظریف مسوولیت آنجا را به عهده داشت، رفتم.
وی گفت: پروژه هایی که من به عنوان مشاور یا هماهنگ گننده همکاری می کردم با هماهنگی مقامات بالای جمهوری اسلامی و با وزارت امور خارجه یا سایر وزارتخانه ها و نیز در سطح معاونان وزیر صورت گرفته و اسناد موجود نیز برآن دلالت دارد که این پروژه ها از طریق مقامات مذکور تایید شده است.
وی تاکید کرد که هیچگاه مسوولیتی در کارگاههایی که نافرمانی مدنی یا براندازی آموزش داده می شد، نداشته است و حتی از این کارگاهها اطلاعی نداشته است.
وی گفت: در سال85 به اهداف واقعی بنیاد سورس و این که قصد سوء ‌استفاده از وی را دارد، مشکوک شده است، زیرا پس از آن که او کیفیت برخی پروژه ها را منفی ارزیابی می کرد اما مسوولان سوروس اعتنایی به این نکات منفی نمی کردند.
تاجبخش پذیرفت که فعالیتش در قالب بنیاد سورس متفاوت از چارچوب ارزشهای نظام بوده است.
وی خاطر نشان کرد که پس از ورود به ایران اقدام به مطالعه تمامی صحیفه نور امام راحل نموده است و تفسیرهای متعددی که از سوی برخی افراد نظیر سروش و محسن کدویور در مورد تفکرات امام منتشر شده را به دقت مطالعه کرده است.
وی گفت: با وجود این که آنان مدعی بودند که در داخل تفکر امام نوعی دوگانگی مشاهده می شود من با تحقیق دقیق از کل چهار دهه زندگی امام راحل و سخنرانی های وی هیچ نوع دوگانگی در دیدگاههای وی نیافتم و معتقدم که دیدگاه ایشان در خصوص اصل نظام ولایت فقیه ثابت و با لیبرالیسم غربی متفاوت است.

**متن کامل دفاعیات حجاریان سعید حجاریان از اعضای موسس جبهه مشارکت که روز سه شنبه به عنوان یکی از متهمان دادگاه حوادث اخیر حضور یافته بود، در متن دفاعیات خود استعفایش را از حزب مشارکت اعلام کرد و گفت که حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی دانم.
سعید حجاریان ساعت 10 و 20 دقیقه صبح سه شنبه در حالی که دو نفر زیر بازوان وی را گرفته بودند وارد چهارمین جلسه محاکمه متهمان به ایجاد آشوب های اخیر در تهران شد.
ساعت 10 و 30 دقیقه پس از پایان بخش دیگری از کیفرخواست عمومی متهمان قاضی صلواتی رییس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران که ریاست جلسه دادگاه را به عهده داشت پیش از آن که از نماینده دادستان بخواهد کیفرخواست انفرادی سعید حجاریان را قرائت کند از خود حجاریان خواست که خودش را معرفی کند در این هنگام حجاریان که روی صندلی اول در ردیف اول نشسته بود، میکروفن ها را به جلویش آوردند و یکی دو میکروفن را نیز به لباسش چسباندند.
سپس حجاریان با لحنی شکسته شکسته خود را چنین معرفی کرد: من سعید حجاریان کاشانی، فرزند علی محمد، متولد 1332، به شماره شناسنامه 42988، صادره از تهران هستم.
حجاریان گفت: از محضر دادگاه تقاضا دارم متنی را که خودم تهیه کرده ام به دلیل آن که در تکلم مشکل و اختلال دارم، آقای سعید شریعتی آن را قرائت کند.
حجاریان سپس افزود که آقای صلاحی وکیل من نیز در موارد اتهامی از من دفاع خواهد کرد.
سپس قاضی جلسه از آقای سپهری نماینده دادستان خواست متن کیفرخواست انفرادی سعید حجاریان را قرائت کند.
به گفته نماینده دادستان حجاریان که با قرار تامین بازداشت موقت زندانی است از جمله اتهاماتش اقدام علیه امنیت کشور به وسیله تحریک مردم، ایجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و مشارکت در تهیه و تدوین سند تعاملات راهبردی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی است.
نماینده دادستان گفت: ارتباط با عوامل بیگانه علیه امنیت کشور و ترغیب و تشویق اقشار جوان و دانشجو علیه انتخابات، تخریب دولت قانونی به وسیله سخنرانی های مکتوب و همکاری با بی بی سی، توهین و اهانت به مسئولان نظام به ویژه مقام معظم رهبری از دیگر اتهامات سعید حجاریان است.
نماینده دادستان مکان دستگیری حجاریان را تهران یاد کرد و دلایل اتهامات را گزارش و تحقیقات قراردگاه ثار الله، اقاریر به ارتکار این بزه ها بیان کرد.
سپهری افزود: براساس گزارش معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله حجاریان از موثرترین افراد برای انجام اعمال غیرمتعارف و تخریب و تحریق اموال عمومی است. انتشار نامه های جعلی با هدف ایجاد جعل و شبهه در انتخابات و تهمت های کذب به نهادهای نظام از جمله شورای نگهبان و به کار بردن الفاض زشت و رکیک علیه نهادها و نظام از دیگر دلایل اتهامات وی است.
نماینده دادستان اضافه کرد: حجاریان دو بار با جان کین مغز متفکر انگلیسی که مرتبط با نهاد ام ای شش(سرویس جاسوسی انگلیس) است، ملاقات داشته است. جان کین در سال 1994 میلادی پروژه جامعه مدنی ایران در لندن را پایه گذاری کرد و از موثرترین عوامل در لندن بوده که ماموریت های خارجی زیادی نیز داشته است. وی از موثرترین افراد در انگلیس بوده که ماموریت های مهم خارجی نیز داشته است.
نماینده دادستان اظهار داشت: حجاریان همچنین با یورگن هابرماس مشهورترین نظریه پرداز نافرمانی مدنی ارتباط داشته و با بنیاد سوروس که از طراحان انقلاب مخملی نیز است، در ارتباط بوده است.
سپهری افزود: متهم در جهت ایجاد رعب و وحشت در مردم و ایجاد اغتشاش مردم را تحریک به ایجاد راهپیمایی در مقابل نهادها و سازمان ها کرده و به رییس جمهوری، مقام معظم رهبری و مجلس خبرگان رهبری نیز توهین هایی کرده است.
نماینده دادستان با استناد به مواد 500، 609، 610، 618، 514، 697 و 698 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370، به لحاظ اهمیت موضوع و خسارات وارده به کشور و همسویی متهم با رسانه های معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را برای حجاریان کرد.
پس از قرائت کیفرخواست انفرادی حجاریان قاضی، سعید شریعتی یکی دیگر از متهمین این پرونده را که از اعضای جبهه مشارکت می باشد به جایگاه متهم فراخواند تا متن مکتوب حجاریان را قرائت کند.
متن مکتوب دفاعیات حجاریان به این شرح است:

"بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم دادگاه
در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و وقایع پس از آن متاسفانه حوادثی رخ دادکه قلب همه دلسوزان سرنوشت کشور را بدرد آورد . از شعارهای وهن آلود بگیر تا قانون شکنی های اشکار وصدمه به اموال شخصی وعمومی وحتی قتل وجرح تا کنون در هیچ انتخاباتی سابقه نداشته وسایه کدورت خود را بر زلال چهل میلیون رای مردم افکند ودشمنان این مرز وبوم را به طمع خام انداخت که شاید بتوانند از این وضع گل آلود ماهی مراد را صید کنند .
من به شخصه خود را از این همه جور وعدوان که بر مردم ونظام اسلامی مان رفته بری میدارم وانزجار وتنفر خود را از کلیه تحرکات که امنیت کشور را به خطر انداخته ابراز میکنم . کشور عزیزمان ایران در منطقه پر تلاطمی قرار دارد ولااقل دو جنگ خانمان سوز در شرق وغرب کشورمان در جریان است .از سویی دیگر بسیاری از کشورها مدارج توسعه وپیشرفت را با شتاب طی می کنند ودریغ است ایران که از نعمت امنیت در این منطقه آشوب زده برخوردار است ، هم پای دیگران تعالی وترقی نیابد .
دشمنان با تحریم ها وتحریک های متعدد تلاش دارند مانع این روند شوند اما وظیفه ما حفظ وحدت وانسجام ملی است وباید هوشیارانه مانع رخنه در صفوف ملت شویم .
هر یک از ما اگر پا را از یک انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنیت را که پشتوانه توسعه اقتصادی است متزلزل کنیم نزد وجدان خود و نسل های آینده واز همه بالاتر پروردگار عالمیان باید انابه کنیم وطلب بخشایش نماییم .
من هم در این انتخابات با ارائه تحلیل های ناصواب مرتکب خطاهای سهمگین شده ام که از آنها تبری می جویم چون قطعا مورد رضای محبوب عالمیان نیست وموجب ندامت است . من به خاطر این تحلیل های ناصواب که مبنای بسیاری از اعمال نادرست قرار گرفته از ملت عزیز ایران عذر خواهی می کنم .
هرچه گفتیم غیر از صحبت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
امیدوارم این سخنان که از دل بر آمده بر دل بنشیند اما این کافی نیست ومن در تعاملات تنهایی خود ریشه ها وعلل موضع گیری های خود را واکاوی کرده ام که به طور اختصار به عرض میرسانم :
طی ده پانزده سال اخیر مقالاتی از من به چاپ رسیده که حاوی بعضی از نظریات نامربوط به شرایط کشورمان بوده که قصد دارم بعضی از مهم ترین آنها را درین مجال بشکافم وعلت انحراف این مواضع را تشریح کنم .
یکی از مهمترین این نظرات انطباق شرایط کشورمان با تئوری ماکس‌وبر در باره ی سلطانیسم است که معتقد است بر بسیاری از امپراطوری های شرقی این شیوه از حکومت جاری بوده ویک حاکم پاتریمونیال تیولدار وتعدادی حامیان وی که هر کدام خیل عظیمی از تحت الحمایگان را یدک میکشیده اند نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمین مستقر کرده بودند.
قبل از اینکه به نقد این نظریه در خصوص انطباق آن با شرایط ایران بپردازم لازم میدانم نکاتی را متذکر شوم :
1- متاسفانه در ایران با ضعف علوم انسانی بخصوص در رشته های جامعه شناسی وعلوم سیاسی مواجه ایم وعلیرغم گسترش مراکز آموزشی عالی وکثرت دانشجو در رشته های علوم انسانی ، متون آن از عمق چندانی بر خوردار نیست ومطالب با ترجمه های اغلب ناقص و بدون نقد در اختیار دانشجویان گذاشته می شود.
2- حجم وسیعی کتاب بعد از انقلاب ترجمه شده که بسیاری از آنها جنبه ایدئولوژیک دارند ودر کنه آنها می توان ردپای مکاتب مختلف از مارکسیسم ارتدوکس تا نئولیبرالیسم را مشاهده کرد واین کتب (وباید اضافه کرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است .
3- علاوه بر این فارغ التحصیلان علوم انسانی (بخصوص در دانشگاههای خارج )که بعنوان اعضاء هیئت علمی استخدام می شوند ناخود آگاه حامل آخرین دستاورد های این علوم به ایران هستند وهم اکنون میتوان مشاهده کرد که دیدگاه های پست استوراکتورالیسم ، پست مارکسیسم ، فمینیسم و انواع مکاتب غربی تحت عنوان علم ترویج می شوند .
عوامل مذکور بعلاوه شرایط خاص من وضعی را پدید آورد که من هم بدون دیدگاه انتقادی بدام چاله این علوم انحرافی در غلطیدم .اما شرایط ویژه ای که من را به این سمت سوق داد عبارت اند از :
1- من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگی به معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک برگزیده شدم در آنجا بود که فهمیدم برای هدایت پروژه ها تجربه علمی سیاسی کار ساز نیست و لاجرم باید آموزش دانشگاهی هم داشته باشم لذا فوق لیسانس ودکترای خود را در علوم سیاسی اخذ کردم وانبوه نظریات وایدئولوژی های سیاسی نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنکه بازنگری و نقد آنها را داشته باشم.
2- با شروع موج اصلاحات وبخصوص تشکیل جبهه مشارکت که به تئوری راهنمای عمل نیاز داشت طبعا از من توقع می رفت که بعنوان نظریه پردار دست بکار شوم وتحلیلی علمی از شرایط جامعه ، دولت و نیروهای سیاسی عرضه کنم تا راهنمای عمل حزبی قرار گیرد با مقدمات فوق اکنون می توانم توضیح دهم که چرا نظریه ماکس‌وبر نظریه پرداز آلمانی قرن گذشته که مبنای تحلیل های ما قرار گرفت هیچ ربطی به شرایط ایران ندارد.
4- ماکس‌وبر تجربیات خود را عمدتا از امپراطوری عثمانی ، امپراطوری چین وامپرا طوری مغولهای هندگرفته بود ویک نظریه عمومی بنام پاتریمونیالیزم یا سلطانیزم وضع کرده بود وجه مشترک این کشورهای منطبق بر این نظریه به شرح زیر بود.
اولا) این کشورها بصورت امپراطوری وسلسله های خاندانی بودند.
ثانیا) این امپراطوری ها ماقبل مدرن بوده وهیچ قانونی حاکم بر آنها نبود ودر راس آنها حکام خود کامه جلوس کرده بودند.
ثالثا) حکومت در این کشورها از راه خون و وراثت مستقر می شد وبه استلاح نظام های موروثی بودند.
رابعا) مردم بعنوان رعایا از کلیه حقوق شهروندی محروم بودند وهمراه زمین خرید وفروش می شدند .
با این اوصاف انطباق نظریه ماکس‌وبر ، بر شرایط کنونی ایران کاملا نا بجا .بی ربط است چون :
اولا) جمهوری اسلامی ایران ، نظامی مابعد انقلابی است که مردمی رشید دارد تحت تربیت حضرت امام (ره) بخوبی به حقوق خود واقفند .
ثانیا) نظام ما دارای قانون اساسی مدونی است که در آن حق حاکمیت ملی به رسمیت شناخته شده ومسئولان آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعیت .
ثالثا) حکومت در ایران موروثی نیست واز طریق خون منتقل نمی شود بلکه خبرگان مبعوث مردم هستند که در هر زمان اعلم اعدل واشجع مجتهدین را که مدیر ومدبر وآگاه به مسائل زمان است انتخاب میکنند.
رابعا) مذهب غالب مردم ایران تشیع است ونظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) می گیرد وبدین لحاظ حکم ولی فقیه شعبه ای از ولایت رسول اکرم (ص) می باشد.
بنابر این ملاحضه می شود که نظریات ماکس‌وبر در ایران کنونی هیچ کاربردی ندارد ومن از سر غفلت بدون نگاه انتقادی به این نظرات آنها را به شرایط کشورمان تعمیم دادم .
ریاست محترم دادگاه
چنانچه ملاحضه فرمودید کار بسط نظریات نامنقّح و عدم تلاش برای یافتن تئوری های بومی که با شرایط ایران انطباق داشته باشد می تواند چه نتایج سهمگینی را به بار آورد که این موضوع موجب عبرت جدّی برای تمام دوستان دانشگاهی وفعالان سیاسی است . وظیفه این عزیزان به عنوان نخبگان جامعه آن است که حربه نقد را علیه همه کس بکار ببرند ولو بزرگترین اندیشمندان شناخته شده جهان باشند و بسیار با احتیاط و هوشمند به بومی کردن نظریات بپردازند به صرف اینکه فلان استاد ویا فلان کتاب مرجع ، مطلبی را نقد کرده است بسنده نکنند وتا یقین پیدا نکرده اند از این نظریات در عمل استفاده نکنند.
همچنین شورای انقلاب فرهنگی ومسئولان آموزش عالی کشور همه در این انحراف بی‌تقصیر نیستند . با اینکه مکرراً هشدار داده شده که علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه‌های ایدئولوژیک در پوشش علوم انسانی عرضه می‌شوند متاسفانه شاهدیم بجای دقّت در کیفّیت این علوم هر ساله بر کمیت مراکز آموزشی عرضه کننده آن افزوده می شود ، اوائل انقلاب شاید چهار پنج دانشگاه دولتی بیشتر نداشتیم که تا حّد اکثر در حد فوق لیسانس برای این علوم ، دانشجویان محدودی تربیت می‌کردند امّا امروزه در هر شهری دانشگاه دولتی وآزاد و پیام نور وخصوصی تا مدارج بالا تربیت دانشجو مشغولند بدون آنکه به محتوای نادرست عرضه شده توجهّی کنند.
گرچه این نظریات در قالب های تنگ علمی و شبه علمی بیان شده است اما به هنگام بسط وگسترش بخصوص در مرحله عملیاتی شدن ضایعات وصدمات فراوانی به بار می آورد که یک نمونه‌اش را در تخریب وحدّت ملی در جریان انتخابات دهم دیدیم که به اموال عمومی وشخصی مردم خسارات فراوانی وارد شد ودها کشته وزخمی بجا گذاشت وطمع بیگانگان را بر انگیخت .
سیاسیون وفعالان سیاسی هم در این قضیه مسئولند این گروه هرچند در عرصه نظریه پردازی معمولا نقشی ندارند اما در جهت عملیاتی کردن و به اجراء در آوردن تئوری ها نقشی بس مهم ایفا می‌کنند وسازمانهایی در جهت اهداف منبعث از تئوری ها بجود آورده راهبری میکند واین امر خطیری است . چه بسا یک لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب یابد چون اینان مرجع سیاسی بخش هایی از مردم هستند وهرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحی بازتاب می یابد.
همانگونه که مراجع دینی لغزششان خطیر است و به قول معصوم (ع) "انکسار العالم کانکسار السفینه تغرق وتغرق " (شکستن دانشمن مانند شکستن کشتی است که هم خودش غرق می شود وهم عده ای را غرق می کند ) لذا سیاسیون باید متوجه تئوری هایی که منشاء استراتژی عمل سیاسی آنهاست باشند.
اما عده ای از فعالان سیاسی عالما عامدا با توجه به پیامدهای یک نظریه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه می دهند که اینجا بر مسئولین ذیربط است که با پیگیری شواهد وقرائن ردپای این گونه افراد را پیگیری کنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمایند.
مثلا در حوادث اخیر شعارهایی سر داده شد که هر کس ذره‌ای عرق وطن پرستی ودغدغه وحدّت ملی وشرم از خون شهدا داشته باشد ونگران ترقی وتوسعه کشور باشد آنها را بر نمی تابد ومنزجر می شود.
معلوم است وقتی همه دلسوزان نظام از بعضی حرکات وسخنان وشعارها مشمئز می شوند لابد محرکین این ماجراها حرکتی دشمن شاد کن انجام داده اند اگر نگوئیم خود از دشمن دستور گرفته اند.
*نتیجه گیری
از مجموعه مباحث پیش گفته شده می توان استنتاج کرد که احساس رعب در نزد اندیشمندان غربی موجب ذلّت نفس و پذیرش بی قید وشرط نظریات آنان می شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند که روی پای خود بایستسم ومقهور شرق وغرب نشویم ورمز توفیق ما تا کنون همین بوده است . البته ما در علوم تجربی ودقیقه این نکته را خوب یافته ایم و دانشمندان جوان ، از زمان جنگ به این سو دستاوردهای چشمگیری داشته اند اما در زمینه علوم انسانی آنچنان که باید وشاید فعالیتی نکرده‌ایم ویکی از روزنه ها ورخنه های فرهنگ وارداتی و حّتی ضربات دشمنان از این ناحیه بوده است که به هر حال جزو آسیب پذیری های نظام علمی کشور محسوب می شود . البته موضوع اگر فقط یک نقیصه علمی بود قابل تحمل می نمود اما خطر آنجاست که نظریات علوم انسانی حاوی حربه های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی وتاکتیک تبدیل شوند ودر مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی کنند وآن را به چالش بکشند.
زمانی مارکسیسم به عنوان آخرین دستاورد علمی مبارزه در مقابل اسلام صف کشیده بود و امروزه نئولیبرالیسم ندای پایان تاریخ را سر می دهد وخود را بعنوان برترین دستاورد در تاریخ بشریت قالب می کند اگر بناست ما در مقابل این مدعیان سرخم کنیم چه احتیاجی به انقلاب و مقاومت هشت ساله در مقابل دشمن بعثی بود.
در ضمن اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماکس‌وبر یا هابرماس آثاری از خود بجا بگذارد که در حوادث اخیر دیدیم که هم امنیت ملی را به خطر انداخت و هم در ارکان توسعه اقتصادی تزلزل ایجاد نمود قطعا باید تجدید نظری در راه طی شده انجام دهیم ونقاط اعوجاج وانحراف را شناسایی کنیم.
اگر این کارها صورت نگیرد با گردنه‌های صعب العبورتری روبرو وخدای ناکرده به فتنه‌هائی دچار خواهیم شد که گرد وغبار آن اندکی اهل بصیرت همه را کور خواهد کرد فتنه‌هایی که به تعبیر قرآن "واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه واعلموا ان الله شدید العقاب "(سوره انفال آیه 25) ویا به تعبیر دیگر "الفتنه اشد من القتل " (سوره بقره آیه 191).
در اینجا لازم می دانم دونکته را در انتهای عرایضم بعنوان تکمله ذکر کنم.
دوستان مطلعند که من از ابتدای تاسیس حزب مشارکت عضو شورای مرکزی آن بوده ام ودر کنگره یازدهم این حزب نیز عضویت داشته ام وشاید یکی از مراجع فکری ونظریه پردازان این حزب به شمار بروم از آنجا که نظرات و آراء من آثار خود را در مواضع حزب وبخصوص جزوه تاملات راهبردی (سیاسی - عقیدتی) بجای گذاشته ومن در تاملات تنهایی خود آن را منافی ومغایر با مشی حضرت امام (ره) وقانون اساسی ومرامنامه حزب یافته ام وهمین امر را موجب انحراف حزب بخصوص در ایام انتخابات اخیر می‌دانم استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام داشته ودیگر حزب را جایگاه مناسبی برای خود نمی بینم.
و نکته دوم آنکه لازم می دانم التزام عملی خود را به قانون اساسی و فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام کرده واگر از سر تقصیر یا قصور به ارکان نظام جسارتی روا داشته‌ام حلالیت بطلبم. و بار دیگر از ملّت بزرگ ایران که این انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگی به آنان گردید، بخواهم که همه ی ما را به بزرگواری خود ببخشند.
واز اینکه ریاست محترم دادگاه به اینجانب فرصت دادند که عرایضم را مطرح نمایم تشّکر وافر دارم.
وآخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمین
سعید حجاریان"

**رمضان زاده: هر وقت مشارکت مردم به حداکثر برسد تقلب غیر ممکن است
عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات و یکی از متهمان پرونده حوادث اخیر در تهران، گفت: به عنوان یک اصلاح طلب مواضع ام روشن است و با هر حرکت و کار غیر قانونی از جمله تجمعات صورت گرفته مخالفم.
رمضان زاده پس از اتمام جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران گفت: من دو سه ساعت بعد از اعلام نتایج انتخابات یعنی در شب 23 خرداد دستگیر شدم و از چیزی خبر ندارم.
وی در پاسخ به این سوال که نظرتان در مورد اظهارات دوستانتان در جلسات دادگاه چیست، گفت: هرکس راجع به خودش حرف می زند و من نیز به عنوان یک اصلاح طلب مواضعم روشن است با هر کار غیر قانونی توسط هرفردی مخالفم.
این عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا به نظر شما در انتخابات 22 خرداد تقلبی صورت گرفته است یا خیر، گفت:‌ در سخنرانی هایم بارها نظرم را مطرح کرده ام و نظرم عوض نمی شود، هر وقت مشارکت مردم به حداکثر برسد تقلب غیر ممکن است.
خبرنگاران از رمضان زاده پرسیدند، به نظر شما مشارکت حداکثری بود؟ وی گفت: بله حداکثری بود.
این عضو جبهه مشارکت از نحوه بازداشت خود انتقاد کرد و گفت: من دو سه ساعت بعد از انتخابات در حالیکه همراه پسرم بودم در خیابان سرباز به نحو بدی بازداشت شدم.
رمضان زاده تاکید کرد: من یک اصلاح طلب و طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستم و خانواده ام نیز طرفدار جمهوری اسلامی ایران است، من برای جمهوری اسلامی تلاش می کنم.
رمضان زاده افزود: در یکی از مناطق کرد نشین بعد از سخنرانی ام یکی به کردی به من گفت که شما مزدور جمهوری اسلامی هستید و من نیز گفتم بله هستم.
عبدالله رمضان زاده اصلاتا کرد و پدرش از اهالی بیجار می باشد وی در دوره اول دولت اصلاحات استاندار کردستان بود.
وی در بخش دیگری از سخنانش در جمع خبرنگاران گفت: ما مخالف دولت نهم بودیم اما طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستیم و اگر در دولت دهم نیز همان روند دولت نهم ادامه یابد ما مخالفت می کنیم.
عضو جبهه مشارکت با اشاره به سوابق و پیشینه اش مبنی بر حضور در دفاع مقدس و شرکت در عملیات مختلف گفت: من طرفدار جمهوری اسلامی هستم و اشتباه دستگیر شده ام.
رمضان زاده در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا درباره نحوه رفتار با وی در زندان گفت: این هفتاد و چهارمین روزی است که در زندان انفرادی هستم و به رغم آنکه نحوه بازداشت من خوب نبوده اما رفتار بازجویان و زندانبانان با من خوب بوده است.
وی به خبرنگار ایرنا گفت: لطفا به خانواده ام اطمینان بدهید با من بد برخورد نشده است.از همه کمتر توانسته ام به خانواده ام تلفن بزنم ولی انصافا با من برخورد بدی نشده است.
وی اضافه کرد که تاکنون توانسته چهار بار با خانواده اش تلفنی صحبت کند.
وی درباره کیفرخواست عمومی که از سوی دادستان تهران صادر شده است، گفت: من با کیفرخواست عمومی مخالفم زیرا این یک اختلاف درونی بین جناح های سیاسی بود و نباید به حساب جناح های سیاسی با نظام گذاشته شود.
رمضان زاده گفت: من مخالف شیوه های اجرایی دولت نهم هستم و این ربطی به نظام ندارد.
رمضان زاده تاکید کرد: من با کیفرخواست دادستان که بخواهد یک جناح را در مخالفت با نظام قرار دهد، مخالفم.

**بسیجی مضروب شده از حق خود گذشت
قاسمی بسیجی ای که در تجمعات غیرقانونی در خیابان آزادی توسط برخی اغتشاشگران مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود با حضور در جلسه علنی چهارمین دادگاه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیر شدگان طی اغتشاشات اخیر گفت که از حق خود گذشت می کند.
قاسمی در جلسه چهارم رسیدگی به اتهامات برخی اغتشاشگران و متهمان به آشوب پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حاضر شد و به شرح واقعه پرداخت.
وی با بیان این که بنده مهمانی داشتم و می خواستم او را به منزل خود برسانم، اظهار داشت: من به عنوان رهگذر با همسر و فرزند پنج ساله خود در حال گذر بودیم که راه مسدود شد و برای باز کردن راه پیاده شدم که به علت داشتن محاسن و همچنین محجبه بودن همسرم به سر من ریختند و آن وضع را ایجاد کردند.
به گفته او فرهنگ ما فرهنگ ایثار و شهادت است که از عاشورا به ما رسیده است تا این فرهنگ را همچنان ادامه دهیم.
قاسمی با تاکید بر این که اگر در این راه کشته می شدم، برای من افتخار بود، اضافه کرد: ما برای این آمده ایم تا نظام را به دست صاحب اصلی آن، امام زمان (عج) با رهبری مقام معظم رهبری بسپاریم.
قاسمی تصریح کرد: بنده از حق شخص خود، همسر و فرزندم که دچار مشکلات روحی و روانی شده اند گذشت می کنم و این امر را به قانون می سپارم.
این بسیجی مضروب شده با بیان این که بنده وکیل همه مردم ایران هستم و مردم را به قضاوت می خوانم، گفت: عکس هایی را از صدمات وارد شده به خود به دادگاه نشان داد و تاکید کرد که جانم فدای نظام و مملکت و سرور و سالار شهیدان که الگوی ماست.
قاسمی با بیان این که من نیز به چشم نمی آیم، اضافه کرد: خود را فدای نظام و رهبری عزیز می دانم.
چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیر شدگان در جریان آشوب های اخیر تهران از صبح روز سه شنبه در دادگاه شعبه 15 انقلاب اسلامی با حضور برخی سران اصلاح طلب و اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین برگزار شد.

** وکیل مدافع یکی از متهمان: شیوه رسیدگی دادگاه به پرونده زیبا است
وکیل مدافع یکی از متهمان پرونده حوادث اخیر در تهران شیوه رسیدگی دادگاه به این پرونده را "زیبا" توصیف کرد و گفت: فرصت دفاع به میزان کافی به همه متهمان داده شده است.
" فرزام اردلان" پس از چهارمین جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران افزود: شیوه رسیدگی به زیبایی بود و فرصت دفاع به همه متهمان داده شد که شاهد دفاع طولانی یحیی کیان تاج بخش از خود در جلسه امروز بودیم .
وی اضافه کرد: من تا کنون برای ملاقات با موکلم هیچ مشکلی نداشتم و حتی دیشب به هنگام اذان و افطار با وی صحبت کردم.
این وکیل مدافع تصریح کرد: تنها نگرانی من دسترسی به شعبه رسیدگی کننده مربوطه (شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران) است که به دلیل فشار و حجم بالای کار، مشکل بودن دسترسی طبیعی است.

**وکیل تاجبخش: دادگاه برای رسیدگی به پرونده اغتشاشات صلاحیت دارد
وکیل مدافع یحیی کیان تاج بخش یکی از متهمان پرونده حوادث اخیر گفت: دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای رسیدگی به پرونده اغتشاشات اخیر صلاحیت ذاتی دارد.
"هوشنگ اظهری" پس از اتمام چهارمین جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران از همکاری دادگاه و شعبه رسیدگی کننده و روند قضایی در پرنده موکلش ابراز رضایت کرد و گفت: در خارج از وقت اداری به من اجازه دادند پرونده موکلم را مطالعه و از آن یادداشت برداری کنم.
وی با بیان اینکه قانون آیین دادرسی از سوی شعب 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران کامل رعایت می شود، گفت: تا کنون مانع خاصی وجود نداشته است.

**شریعتی: نگران سرنوشت سیاسی موسوی هستم
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در واکنش به ایجاد تشکل جدید از سوی میرحسین موسوی گفت: اگر این مسیر موسوی و همراهانش در تقابل با نظام و رویارویی با منافع کلی نظام باشد به سرعت مورد طمع بیگانگان قرار خواهد گرفت.
سعید شریعتی پس از پایان جلسه دادگاه در نشستی خبری در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره تشکیلات جدید میرحسین موسوی با عنوان راه سبز امید، گفت: من مدتی است که در جریان اخبار و وقایع نیستم اما همان طور که امروز در دادگاه گفتم کماکان معتقد هستم که موسوی دچار یک عارضه سیاسی است. او و اطرافیان نزدیکش دچار یک توهم و استغنا هستند که این موضوع قبل از انتخابات هم قابل مشاهد بود.
وی با بیان اینکه موسوی هیچ‌گاه فعالیت سیاسی پیچیده نداشته است، گفت: موسوی به جز چند سال ابتدای انقلاب که در حزب جمهوری اسلامی فعالیت کرده کار سیاسی و تشکیلاتی نکرده است و با توجه به پیچیدگی‌های کار سیاسی امروز موسوی فردی کم مهارت و کم تجربه در مسایل سیاسی است.
وی با بیان اینکه هنوز متن کیفرخواست انفرادی وی به دادگاه ارایه نشده است، گفت: آنچه امروز من در دادگاه گفتم دفاعیه نبود بلکه تحلیل من از شرایط امروز بود.
وی گفت: خیلی از کسانی که در قالب موج سبز در انتخابات ظاهر شدند به فراخوان احزاب سیاسی نظیر مشارکت، مجاهدین و نظایر آن در انتخابات حاضر شدند.
وی گفت: اگر این مسیری که موسوی در پی تشکیل آن است، می‌خواهد در تقابل با نظام قرار گیرد و در جهت منافع رویارویی با منافع کلی نظام باشد به سرعت مورد طمع بیگانگان قرار خواهد گرفت و سرنوشتی دچار آن خواهد شد که کیان‌تاجبخش در جلسه امروز دادگاه به خوبی آن را تشریح کرد.
این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت تصریح کرد: من به شدت نگران سرنوشت سیاسی شخص موسوی، اطرافیانش و کسانی که دل به این مسیر بسته‌اند هستم اگر چه به آقای موسوی به عنوان نخست‌وزیر دوران جنگ و امام ارادت دارم اما فکر می‌کنم او به یک توهم و استغنا مبتلا است و سرانجام نیکی نمی‌انجامد و سرمایه‌ای که می‌تواند در مسیر توسعه کشور و پیشبرد اصلاحات و ایجاد افق‌هایی جدید برای کشور مورد استفاده قرار گیرد با این کارش دچار آسیب می‌کند.
وی همچنین در پاسخ به سوالی درباره موضع‌گیری اخیر کروبی مبنی بر بدرفتاری با زندانیان، گفت: اگر چه من از اخبار و اطلاعات بی‌خبرم اما شرایط نگهداری ما و بازداشت‌ها بسیار عالی بود و نگهبان بند رفتار خوبی با من داشت.
شریعتی مراقبت از زندانی را کار طاقت‌فرسایی دانست و گفت: من از همین‌ جا از همه مسئولان بند تشکر می‌کنم و معتقدم هر کس خلاف این مساله را از هر مقامی درباره زندان و بازداشت‌ها بگوید دروغ می‌گوید و این کار تهمت زدن به عده‌ای از بندگان خداست که کار سختی بر عهده دارند.
وی گفت: کارشناس پرونده من و کسانی که در این مدت با من در ارتباط بودند از معتقدترین، دلسوزترین و امین‌ترین افرادی هستند که به عنوان نیروهای جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند.
شریعتی گفت که کارشناسان پرونده‌اش در مسیر رسیدگی به پرونده رفتار خوبی با وی داشته و تنها به اتهامات رسیدگی می‌کنند و حرکاتی نظیر بلوف زدن یا زیرپاکشی برای گرفتن اقرار را نداشتند.
وی گفت: آنچه من در 28 روز بازداشت از مسئولان زندان دیدم همین بود و تصور می‌کنم سایر دوستان نیز شرایط مشابهی داشته‌اند.
شریعتی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آینده جبهه دوم خرداد را پس از حوادث اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید گفت: من در سطحی نیستم که بخواهم به جبهه‌ای سیاسی به وسعت دوم خرداد تئوری را راهکار ارایه کنم البته در کوتاه مدت همه نیروهایی که دلشان برای انقلاب و نظام می‌تپد و خود را وابسته به نظام می‌دانند باید دست به دست هم دهند و آسیب‌هایی که از این طریق به منافع کشور وارد شده رفع کنند.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت افزود: همان طور که امروز سعید حجاریان در دادگاه اعلام کرد باید در بلندمدت به تدوین تئوری‌های بومی منطبق با مبانی اسلامی، اندیشه‌های امام و آرمان‌های انقلاب برای اداره کشور اقدام کرد.
وی گفت: جبهه اصلاحات و اصولگرایان باید در کوتاه مدت به رفع آسیب‌های به‌وجود آمده مبادرت ورزند.

** تاجبخش وجود ارتباط بین نیروهای داخل و خارج برای ایجاد حوادث اخیر را تایید کرد
یحیی کیان‌تاجبش در متهمان پرونده اغتشاشات اخیر وجود ارتباط بین نیروهای داخل و خارج برای ایجاد حوادث اخیر را تایید کرد و گفت: اطلاعاتی که نشان می‌دهد افرادی در داخل و خارج برای این انتخابات با یکدیگر در ارتباط بودند و نیز سفر عده ای از خبرنگار خارجی به ایران در آستانه انتخابات احتمال اینکه کشورهای خارجی در این حوادث نقش داشتند را تقویت می‌کند.
یحیی کیان‌تاجبخش که پس از جلسه چهارم دادگاه در نشستی مطبوعاتی به سوالات خبرنگاران پاسخ می‌داد، گفت: تاکتیک‌هایی که در گرجستان و صربستان به کار رفته همان تاکتیک‌هایی است که در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری به‌کار گرفته شد.
وی افزود: البته من نمی‌دانم چه ارتباط دقیقی بین نیروهای داخلی و خارجی وجود داشته اما شواهد نشان می‌دهد ارتباطات رسانه‌ای و فردی در این انتخابات بین نیروهای داخل و خارج به وجود آمده بود.
وی افزود: این که این برنامه (اغتشاشات اخیر) برنامه‌ای برای تحول در داخل ایران از اهداف آمریکا و کشورهای اروپایی است غیرقابل انکار می‌‌باشد.
وی افزود: آنچه به عنوان انقلاب مخملی در ادبیات علوم سیاسی وجود دارد این است که تنها انقلابی که به انقلاب مخملی لقب داده شد فروپاشی چکسلاواکی بود و به حوادثی در کرواسی، صربستان، گرجستان و اوکراین رخ داد انقلاب انتخاباتی می‌گویند یعنی از ابزار انتخابات برای فشار و به دست آوردن قدرت از راه غیرقانونی استفاده می‌شود.
وی گفـت: چون در دو سال گذشته هیچ ارتباطی با هیچ یک از ستادها در داخل و خارج نداشتم شواهدی در این که بیگانگان در موضوع دخالت داشتند ندارم اما آنچه شنیده‌ام این است که عده‌ای در داخل و خارج با هم قرار گذاشتند و لذا احتمال این اتفاق وجود دارد.

** آقایی: خیلی های دیگر باید پای میز محاکمه کشیده شوند/جبهه اصلاحات با چالش فکری روبرو است
هدایت الله آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ویکی از متهمان پرونده حوادث اخیر در تهران گفت: اگر اعضای حزب کارگزاران منطقی فکر کنند حرف های امروز مرا تایید می کنند.

به گزارش خبرنگار قضایی ایرنا، هدایت آقایی در نشست خبری پس از پایان چهارمین جلسه دادگاه در پاسخ به این سوال که هم حزبی های شما در باره دفاعیات امروزتان چه فکری می کنند، گفت: قطعا در حزب راجع به اظهارات من فکر می کنند و اگر منطقی فکر کنند، حرف های مرا تایید می کنند.
وی با بیان اینکه من با هم حزبی هایم اکنون در ارتباط نیستم، با خنده گفت: در این دوران که در زندان بوده ام اذان شناسی ما خوب شده است، اینجا زندان است و محدودیت های خاص خود را دارد و من ارتباطی با حزبم ندارم.
آقایی تاکید کرد: فکر می کنم حرف غیر منطقی نزدم .
وی دوباره با خنده گفت: این همه در زندان خرج ما می کنند اگر ما حصلش این نشود چه فایده ای دارد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در عین حال تاکید کرد: آمدن ما به اینجا و بیان این اظهارات اختیاری بوده و جوانان ما باید این انحراف فکری را بفهمند.
آقایی اضافه کرد: یک روز هیپی گری مد بود و امروز استفاده از تئوری های نپخته مد است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا کسانی هستند که از عوامل اغتشاشات اخیر باشند و هنوز دستگیر نشده باشند، گفت: بر اساس تقسیم بندی که نیروهای امنیتی مبنی بر آمر، عامل و غیره دارند، فکر می کنم در خصوص بعضی ها جفا شده است و کسانی که نماد بودند، مشکل ما را ندارند.
وی تصریح کرد: کسانی بودند که خیلی موثر بودند ولی هنوز بیرون هستند، دانه درشت تر از ما هم هستند که البته امیدوارم بدون محاکمه سر عقل بیایند.
وی با تاکید بر تقویت نظام گفت: اگر قرار باشد عدالت رعایت شود، خیلی های دیگر نیز باید پای میز این محاکمه کشیده شوند.
آقایی مشکل اصلی اصلاحات در حوادث اخیر را انحراف فکری و ذهنی آنان دانست که به گفته وی از حدود 11سال پیش آغاز شده است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران اظهار داشت: تقابل جمهوری اسلامی و مردم سالاری و دموکراسی به معنای تعیین سرنوشت انحراف بزرگی بود که البته اگر این انحراف در سطح فکر می ماند مشکلی نداشت.
وی افزود: مشکل از آنجا شروع شد که این انحراف فکری به پروژه تبدیل شد و یکی از این پروژه ها نگاه به انتخابات بود و لذا نگاه ابزاری شد.
وی اضافه کرد: بحث دیگر نگاه آن طرف مرزها بود که آقای تاجبخش به خوبی آنرا بیان کرد، در حالیکه قبلا این مسئله خط قرمز بود و آنرا حرام می دانستیم، اما کم کم مباح شد.
وی گفت: که از جلسات دوستان اصلاح طلب که سال ها پیش خط امام (ره) نام داشتند وقتی امثال من حرفی می زدند به من می پریدند و می گفتند این ها "لولوهای مترود" هستند و من از آنها عذر خواهی می کردم و کار تمام می شد اما امروز این فکر تبدیل به حرکت نفاق گونه ای شده است.
آقایی با بیان اینکه در طول دوران زندان 60 تا 70 صفحه مطلب نوشته است، گفت: در مقایسه حداقلی ما چیزی کم نداریم و جمهوری اسلامی دموکراسی دارد اما ممکن است از لحاظ نظری با هم مشکل داشته باشیم.
وی در پاسخ به این سوال که آینده جبهه اصلاحات را چگونه می بینید، گفت: جبهه اصلاحات با چالش فکری روبرو است و درباره مرامنامه احزاب و گروه های آن سوال های زیادی وجود دارد که باید پاسخ دهند که اگر نظام جمهوری اسلامی را پذیرفته اند، همه آنرا باید بپذیرند و اگر نظرشان عوض شده باید تکلیف خود را روشن کنند و بروند آن طرف.
وی تاکید کرد: جبهه اصلاحات باید پالایش فکری انجام دهد و ماه های آینده مواضع خود را بازنگری کند.
وی با تاکید بر اینکه غربال کردن از دستورات کاری اصلاحات است، گفت: به نظر من جبهه اصلاحات به دو بخش تقسیم می شود، بخشی به نظام پاییندی دارند و بخشی که به نظرم اقلیت هستند و باید تکلیفشان را با نظام روشن کنند.

قاضی صلواتی که مسئولیت این دادگه را بر عهده دارد، در پایان جلسه اعلام کرد که زمان جلسه بعدی متعاقبا اعلام می شود.
سیام**9130

مهدی هاشمی فرزند هر کسی باشد مهم نیست، باید پای میز محاکمه بیاید

زمان مخابره: 3/6/1388 - 15:25:0
اختصاصی/
مهدی هاشمی فرزند هر کسی باشد مهم نیست، باید پای میز محاکمه بیاید
دبیر کل حزب اسلامی رفاه ایران و عضو هیات موسس مجمع پیروان ولایت فقیه گفت:مهدی هاشمی فرزند هر کسی باشد مهم نیست ،او باید پای میز محاکمه بیاید.

"حسن الله وردی نژاد" در گفت وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا با اشاره به اینکه در ابتدا باید تکلیف صحبت های اکبر هاشمی رفسنجانی مشخص شود، گفت: حرف های هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام برای اثبات ولایت مداری وی کافی نیست ،او باید ثابت کند که سرباز ولایت است.
وی با تاکید بر دست داشتن "مهدی هاشمی رفسنجانی" در اغتشاشات گفت: متاسفانه در بحث شرکت "استات اویل" و "شرکت توتال" نیز نقش مهدی هاشمی به وضوح به چشم می خورد او باید پاسخ گو باشد.
وی گفت: امروز به دستگاه امنیتی و قضایی هشدار می دهیم که عدالت نباید فقط مخصوص فقرا باشد، هر کس که به مملکت خیانت کرده خواه فرزند بزرگان باشد و یا نباشد باید در دستگاه عدل محاکمه شود.
وی اظهار داشت: امروز متهمان می گویند شبنامه ها توسط مهدی هاشمی پخش می شده و او نقش اصلی در آشوب ها داشته است.
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه باید ریشه های این اغتشاشات را مدنظر بگیریم تاکید کرد: اعتقاد داریم امروز فضا برای محاکمه 2+1 فراهم شده و ملت انتظار دارد این افراد به زودی محاکمه شوند.
وی افزود:از سویی دیگر امروز ثابت شده که که آقای احمدی نژاد در این مدت مظلوم واقع شده بود و این دشمنان نظام می خواستند ایشان را به مشکلاتی را بکشانند.
الله وردی نژاد تاکید کرد:احمدی نژاد امروز نه تنها در افکار و اندیشه مردم بلکه در قلوب مردم جا دارد و ثابت کرده که برای خدمت به مردم وارد عرصه شده است.
دبیر کل حزب رفاه تاکید کرد: هاشمی رفسنجانی نیز باید از ملت ایران عذرخواهی کند و از اعتقادات واقعی خود به ولایت فقیه سخن بگوید.

اعترافات متهمان کودتای مخملی3 در مورد نقش مهدی هاشمی

اعترافات متهمان کودتای مخملی3/
یک متهم: با دستور مهدی هاشمی از بودجه سازمان بهینه سازی برای انتخاب هاشمی رفسنجانی در دوره نهم هزینه می کردیم
یکی از متهمین دادگاه اغتشاشات اخیر با بیان اینکه مهدی هاشمی فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت عقیده داشت، انتخابات باید با پول بیت المال انجام شود، اظهار داشت: از بودجه سازمان بهینه سازی مصرف سوخت و با پول بیت المال برای انتخابات هزینه می شد.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، حمزه کرمی که در چهارمین جلسه علنی رسیدگی به اتهامات متهمان اغتشتشات و آشوب های اخیر تهران سخن می گفت، با اشاره به اینکه سال 1382 به توصیه محمد هاشمی(برادر اکبر هاشمی رفسنجانی) به سازمان بهینه سازی با مدیرعاملی مهدی هاشمی رفته است، گفت: پس از آن متوجه شدم پدر مهدی هاشمی قصد نامزدی در انتخابات سال 84 را دارد و گویا فلسفه دعوت از من این بوده است.
این متهم اغتشاشات اخیر گفت: مهدی هاشمی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال انجام می شود و اعتقادی به مصرف و هزینه شخصی برای انتخابات نداشت لذا سازوکار را برای سند سازی و جعل اسناد فراهم کردند.
این متهم که خود را مدیر کل سیاسی دفتر رییس جمهوری در زمان اصلاحات نیز معرفی کرد، با اشاره به همکاری دو شرکت تبلیغاتی نگاه شرقی سبز و شرکت نشر ذره با سازمان بهینه سازی گفت: این شرکتها ظاهرا در زمینه ساخت و تولید تیزرهای تلوزیونی، برگزاری همایش ها و نمایشگاه ها و چاپ کتاب فعالیت می کرده اند اما در آن ایام آماده سندسازی در سازمان بهینه سازی برای مصرف تبلیغاتی در انتخابات شده اند.
کرمی با اشاره به قرارداد 500 میلیون تومانی، شرکت نشر ذره با سازمان بهینه سازی گفت: قرار بود یک میلیون جلد کتاب چاپ شود اما 25 هزار جلد کتاب بیشتر چاپ نشد و بقیه برای مصارف تبلیغاتی هزینه شد.
این متهم با بیان اینکه مهدی هاشمی به پول شویی معتقد بود، گفت: مهدی هاشمی دستور می داد پول ها به صرافی رود، تبدیل به دلار و سپس به ریال شود، دلار می داد و می گفت، تبدیل به ریال کنید تا با این کار دستگاه های مسوول متوجه منشا پول ها نشوند

سران آشوب‌ها، همان سران اصلاح‌طلب هستند

رسانه‌های اصلاح‌طلب به اتفاق آرا تایید کردند: سران آشوب‌ها، همان سران اصلاح‌طلب هستند  
پس از آنکه خطیب جمعه تهران بدون ذکر نام هیچ شخصی، خواستار برخورد با سران اصلی اغتشاشات شد، روزنامه‌ها و سایت‌های اصلاح‌طلب، سران اصلی اغتشاشات را همان سران اصلاحات اعلام و از دستگیری آنها اظهار نگرانی کردند.

به گزارش ایرنا به نقل از شبکه ایران هنوز ساعاتی از سخنان آیت‌الله جنتی در خطبه دوم نماز جمعه تهران نگدشته بود که رسانه‌های اصلاح‌طلب به سرعت نسبت به این سخنان واکنش نشان دادند.
خطیب نماز جمعه تهران روز گذشته گفت: "عده‌ای در این حوادث دستگیر شدند، اما کسانی که این بلوا را بر پا و آن را فرماندهی کردند دستگیر نشدند."
وی در ادامه از مسئولین قضایی سوال کرد چرا سران اغتشاشات اخیر و کسانی که ریشه فتنه و ام‌الافساد بودند و فریب‌دهندگانی که به نقطه‌ای متصل هستند و جوانان را فریب دادند، آزاد بوده و دستگیر و محاکمه نشدند؟
سخنان آیت‌الله جنتی که با تکبیرهای پی‌درپی نمازگزاران حاضر در دانشگاه تهران همراه می‌شد، هیچ نامی از اشخاص در آن دیده نشد اما رسانه‌های اصلاح‌طلب با دستپاچگی قابل تاملی این سخنان را تفسیر کرده و سران اصلی آشوب‌ها را موسوی، کروبی و خاتمی معرفی و از دستگیری آنها ابراز نگرانی کردند.
در این راستا پایگاه اطلاع‌رسانی حزب مشارکت سران اصلی اغتشاشات اخیر را از دیدگاه خود افشا و سخنان آیت‌الله جنتی را این‌گونه تفسیر کرد: "دستور تلویحی خطیب نماز جمعه، برای دستگیری کروبی و موسوی".
روزنامه اعتماد نیز امروز شنبه در صفحه اول خود، با اشاره به سخنان آیت‌الله جنتی، سران اصلی آشوب‌ها را از دیدگاه خود خاتمی، میرحسین و کروبی اعلام کرد و در دفاع از آنان نوشت: "این روحانی حامی دولت البته اشاره‌یی به این موضوع نداشت که خاتمی، میرحسین و کروبی یا حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی به کجا متصل هستند که حتی امکان حضور در یک برنامه تلویزیونی و دفاع از سیل اتهامات علیه خود را ندارند."
همچنین سایت هم‌میهن که نزدیک به کارگزاران است، نماز جمعه تهران را با این تیتر منعکس کرد: "ناراحتی جنتی از دستگیر نشدن موسوی و کروبی." از سوی دیگر رسول منتجب‌نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی هم‌زمان با سخنان خطیب جمعه تهران، در یک موضع‌گیری تعجب‌برانگیز، طرح بازداشت موسوی و کروبی را توطئه‌‌ای دانست که از سوی "طراحان شیطان سیرت" صورت می‌گیرد.
به نظر می‌رسد با شفاف شدن فضای سیاسی کشور و نیز اعترافات تکان دهنده عوامل آشوب‌ها در دادگاه‌، اکنون سران اصلی اغتشاشات جایی برای فرار از قانون ندارند چنانچه رسانه‌های اصلاح‌طلب خود به این امر اذعان و حتی بر روی اسامی آنان هم اتفاق نظر دارند.
این رسانه ها که راهی برای جلوگیری از افزایش مطالبه عمومی نسبت به محاکمه کروبی، موسوی و خاتمی را سراغ ندارند، تنها حول این محور تبلیغ می کنند که با سران اصلی اغتشاشات برخورد نشود چرا که این موضوع به نفع نظام نیست!
سیام/